شور و نفس های منی رقیه
از تو میخونم علنی رقیه
سرم رو میشکونم برات با این ذکر
حب و غمت اجننی رقیه
عشق یعنی مستی پای تو
این شور و روضه های تو
رحمت به کل نوکرات
لعنت به منکرای تو
کوری منکرای تو بی بی میخونم
کلب رقیه بودم و هستم میمونم
یا رقیه یا رقیه.....
دلم برا تو میزنه ای جونم
گریه برات کار منه ای جونم
مال خودت کردی و رفت هر کی که
دیوونه و سینه زنه ای جونم
ذکر این سینه زن تویی
حک روی این بدن تویی
شیرینه اسمت رو لبم
حلوای قند من تویی
جونم به عشق تو تو که مافوق عشقی
آخر یه روز به عشق تو میشم دمشقی
یا رقیه یا رقیه........
دلم رو بردی دلبر اربابم
سه آیه داری کوثر اربابم
وقتی تو هستی دختر اربابم
خوشم که من غلام این اربابم
هستی تو مثل فاطمه
خاک پات کل عالمه
جا داری رو دوش عمو
ای عشق شاه علقمه
وقتی رقیه میری روی دوش سقا
از عرش خود خدا میخونه ماشاءالله
یا رقیه یا رقیه.....
بابا ای لعنت به شامیا، وای
صد رحمت به کربلا، وای
از این نا مسلمونا، وای
اینقدر آزار ندیده بودم
بین انزار نرفته بودم
من تا حالا به عمرم بابا
کوچه بازار نرفته بودم
کوچه های یهود عمومون نبود
بین آتیش و دود عمومون نبود
صورتا شد کبود عممون نبود
بابا از چشم ترم بگم یا
از درد سرم بگم یا
از حال حرم بگم بابا
دیگه طاقت ندارم بابا
خواب راحت ندارم بابا
من به جایی جز آغوش تو
اصلا عادت ندارم بابا
خولی و شمر و زجر
با هم یار شدند
سخته دست اینا گرفتار شدند
همه از دخترت طلبکار شدند
بابا این قصه به سر رسید، وای
بعد مجلس یزید، وای
شد موهام همه سپید، وای
خیزرون تا بالا می برد
عمه رو هی صدا می کردم
زیر لب تا میخوندی قرآن
واسه لب هات دعا می کردم
به لبات چوب میزد سر بی بدن
چقدر داد زدم بابامو نزن
ولی افتاد زمین بابا حرف من
هی زد تو رو هی زد تو رو
بین انزار نرفته بودم
من تا حالا نو عمرم بابا
کوچه بازار نرفته بودم
السلام محضر آن بانوی والامقام
سایۀ لطفش به سرم مستدام
دست من دامنش جان منو لحن پدر گفتنش
دست توسل زده اند ارض و سما به پیراهنش
میرسد از دست کریمش مدام
آه او، سینه بی تاب من
ماه او، دیده بی خواب من
دل خوشی شاه او
نوکر ریحانۀ ارباب من
رونق بازار کرامات و کمالات و عنایت غمش پر دوام
از سر هر نیزه خبر را گرفت
نالۀ زد از خنده یک شهر اثر را گرفت
رفت و از آن قوم دلیرانه پدر را گرفت
سوخت و نامش نسوخت
سوخت و برایش دل آتش نسوخت
دختر خون خدا معجر اگر سوخت حجابش نسوخت
جن و ملک پشت در خانه احسان او
عالم و آدم همه از خیل فقیران او
نان نخورد آن که بود بر سر هر سفره ما نان او
شاه به دامان او عمه هراسان او
هم دل اهل حرم هم زن غساله پریشان او
آه چه زیبا شده لحظه بوسیدن بابا شده
روضه مهیا شده کنج خرابه شب یلدا شده
عمه بیا گمشده پیدا شده
سلام ای دلبر ارباب
پناه نوکر ارباب
همه عالم فدای دختر ارباب
سلام ای دختر گریه
سلام ای مادر گریه
من و پای ضریحت میبره گریه
بزار بابام از سفر بیاد دیگه سیلی نمیخورم
نمیمونه زیر دست و پا چادرم
از صبح منم و تازیونه
میگم چرا غروب نمیشه
اینقدر من و زدن صورتِ
کبود من که خوب نمیشه
بابا سرگردونم بابا تو ویرونه ام
بابا چی میخوان از جونم نمیدونم
بابا بابا حسین
بزار بابام از سفر بیاد میبینه حالِ زارمُ
میادش و پس میگیره گوشوارمُ
دیدم پیرزن یهودی با سنگ تو رو نشون گرفته
دیدم به روی نیزه بابا همه سرت رو خون گرفته
بابا زمین گیرم بابا پیرِ پیرم
چرا زودتر پس من نمیمیرم
بابا سرگردونم بابا تو ویرونه ام
چی میخوان از جونم نمیدونم
بابا باباحسین
بزار بابام از سفر بیاد
منو از اینجا میبره
یه لباس نو برای من میخره
تشت سر و سر بریده
به یاد مجلس یزیدم
برده فروشا دورِمونن
نگم چه حرفایی شنیدم
بابا وای از غم ها
بابا موندم تنها
صورت و پهلومه مثل زهرا
بابا سرگردونم بابا تو ویرونه ام
چی میخوان از جونم نمیدونم
بابا باباحسین
به دوری ِ تو عادت ندارم
بیا که دیگه طاقت ندارم
شبا بدون لالاییِ تو
خرابه خواب راحت ندارم
منو زدن لِه شد عروسکم زیر دست و پا
منو زدن بابا به قصد کُشت بین کوچه ها
هِی نگاه به منو معجرم میکنن
بچه ها هم دارن مسخرَم میکنن
حسین ... آه آه آه
این پا و اون پا نکن بابا
چشمات مو دریا نکن بابا
دارم میمیرم من از این دوری
امروز و فردا نکن فردا
امشب نیایی دیگه فردا دیره
امشب نیایی دخترت میمیره
امشب نیایی کی دیگه از خولی
گشواره های منو پس میگیر
تَنت زخمی سَرم زخمی
سَرم زخمی سَرت زخمی
چقدر شکر خواهرت زخمی
همه زخمی ...
تَنت زخمی تَنم زخمی
سَرت زخمی سَرم زخمی
همه پیکرم زخمی
ببین عمه هم زخمی ...
چیزی نمونده اَزم بابا
کُشته منو دشمنم بابا
از وقتی افتادم از ناقه
خورده تموم تَنم بابا
افتادمُ بوی زهرا اومد
مادر اومد حالِ من جا اومد
رو زانوهاش منو خوابونده
یه بی حیا یهو از راه اومد ...
بابا ...
از اون وقت که منو میزد
نمیدونی چه بَد میزد
منو هی با لَگد میزد ...
الان بابایی کجا هستی؟
شاید روی نیزه ها هستی
شاید که کنج تنوری و
شاید تو تَشت طلا هستی
راستی بابا دیگه چشمام تارِ
راستی بابا مَعجرم شد پاره
راستی بابا اگه دیدی پیرم
این آثار رَد شدن از بازارِ ...
هزار دفعه بابا مُردم
روی نی زخماتو میشموردم
زمین خوردی زمین خردم ...
افضل الاذکارم یا رقیه
ایل و کس و کارم یا رقیه
قرصه دلم ترسی ندارم تا
وقتی تو رو دارم یا رقیه
ریحانه ی اربابی به خدا
هستیمه توی دستای شما
ذکر مستیِ روز و شب ما
رقیه رقیه، رقیه رقیه
تپش تپش میخونه، این دل دیوونه
من جون فداتم بی بی، پدرت میمونه
سیدتی یا مظلوم، بی بی رقیه
مرجع تقلیدم یا رقیه
قبله ی امیدم یا رقیه
پای دفاعِ از حرم تو
شاهرگمم میدم یا رقیه
پاسوز عشق تو خون و رگم
عمریه بر آستان تو سگم
میمیرم بی بی یک لحظه نگم
رقیه رقیه، رقیه رقیه
ریحانه ی اربابی به خدا
هستیمه توی دستای شما
ذکر مستیِ روز و شب ما
رقیه رقیه، رقیه رقیه
پریشون احوالم کن، بی پر و بالم کن
ولی منو زوار حرم هر سالم کن
سیدتی یا مظلوم، بی بی رقیه
اول هر کاری یا رقیه
روی لبم جاری یا رقیه
وهابی میترسه از شما چون
عشق علمداری یا رقیه
حاتم عمریه گدای درته
صدتا علامه پا منبرته
سایه ی عباسه که روی سرته
رقیه رقیه، رقیه رقیه
ریحانه ی اربابی به خدا
هستیمه توی دستای شما
ذکر مستیِ روز و شب ما
رقیه رقیه، رقیه رقیه
من جون فداتم بی بی، خاک پاتم بی بی
از کوچیکیم میدونی، مبتلاتم بی بی
سیدتی یا مظلوم، بی بی رقیه