ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشت الهی سحر کنید
با زائرین این حرم الله سر کنید
مدح رضا چو آیه ی قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعه ی آل پیمبر است
میلاد هشتمین حجج الله اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهره ی حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن
میلاد پاره ی تن زهرا و احمد است
شمس الشموس، عالم آل محمد است
این مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینه ی تمام نمای پیمبر است
خورشیدِ نجمه یا مه افلاک پرور است
قرآن روی سینه ی موسی ابن جعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست این
جان رو نما دهید که روی خداست این
روشن هزار سینه سینا به نور او
چشم هزار موسیِ عمران به طور او
صف بسته اند خیل رُسل در حضور او
دل بحر بی کرانه ای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظاره اش
دوزخ بهشت می شود از یک اشاره اش
هر قامتی که سرو لب جو نمی شود
هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود
هر پادشه که ضامن آهو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود
در طوس پاره ی تن احمد بود یکی
آری رئوف آل محمد بود یکی
ای خَلق خاک پای تو یا ثامن الحجج
جانِ جهان فدای تو یا ثامن الحجج
قرآن پُر از ثنای تو یا ثامن الحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست
گردون هماره دور زند در طریق تو
خورشید خِشتِ گوشه ی صحن عتیق تو
با آن همه کرامت و لطف دقیق تو
خود را شمرده اند گدایان رفیق تو
دستی که دست لطف خدا می شود تویی
شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی
یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام
فرقی نمی کند به دَرَت شاه یا غلام
سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام
پیش از سلام، زائر خود را کند سلام
پیوسته دست بر سر زوار می کشی
تو کیستی که نازِ گُنه کار می کشی
پاییزِ بوستان دل ما بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گل بوسه ی امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا
شرمنده ام از این که بپرسند کیستم
از ذره کمترم نتوان گفت چیستم
در پرتو کرامت خورشید زیستم
روزی که نیستم به کنار تو نیستم
با یک دَم تو صبحدم عید می شوم
در آفتابِ صحن تو، توحید می شوم
گل از نسیم صبحِ بهشت تو بو گرفت
خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت
ماه از فروغِ خشت طلایت وضو گرفت
بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت
من دور گندمِ کَرَمِ تو کبوترم
ردّم نکن که از همه بی آبروترم
ای نقش دیده و دل ما جای پای تو
روح الامین کبوتر صحن و سرای تو
مضمون بده که از تو بگویم برای تو
"میثم" کجا و گفتن مدح و ثنای تو
راهم بده که ذاکر ناقابل توأم
انگار اینکه خاک ره دعبل توأم
پاره پاره قلبِ من ، شد ز زهر آخر
کی رود از خاطرِ من خاطراتِ آخرِ مادر
راحت از غم ها شدم آخر خدایا
می چکد،خونِ دلم از کنج لب ها ای خدایا ...
من ، بی قرارِ ، یادِ ظلمِ کوچه هایم
من ، یادگارِ ، مرتضایم ، مجتبایم ...
پاره هایِ قلبِ من ، می چکد از لب
جان سپارد گر ببیند لخته خون را خواهرم زینب
می کشم پا بر زمین از سوزِ سینه
زائرِ مادر شدم از این مدینه ، ای مدینه
من ، بین لبخند ، رنگُ و بویِ ، گریه دارم
بر ، دامنت سر ، ای حسینم ، میگذارم
من ، بی قرارِ ، یادِ ظلمِ کوچه هایم
من ، یادگارِ ، مرتضایم ، مجتبایم ...
ای برادر جان حسین ، جان به قربانت
قاسمم جایِ پدر در کربلا باشد به فرمانت
آه و لایومَ کیومک ای برادر
کاشُ جایت بوسه میدادم به خنجر ، ای برادر
من ، سر به پایت ، میگذارم ، در جدایی
تو ، رویِ خاکُ و ، در تنورُ و ، نیزه هایی
من ، بی قرارِ ، یادِ ظلمِ کوچه هایم
من ، یادگارِ ، مرتضایم ، مجتبایم ...
همه بدونید که من گدایِ حسنم
مثه محرم ، برا حسن زار میزنم ...
زار می زنم ، زار میزنم ، حسن ....
میون حجره ، نفس نفس زد
با قلبِ خسته ، پر از قفس زد
از این مصیبت ، ببین کبوده بدنم
مثه محرم ، برا حسن زار میزنم ...
زار می زنم ، زار میزنم ، حسن ....
حسن ......
کنار حرم پیغمبر
زمین خاک ، حرم خاک ، ضریح مادرم خاک
مزار پسرای حیدر
همین خاک ، از این داغ ، میریزم به سرم خاک
یه روز تو دنیا ، صدا می پیچه ، انا ابن الحیدر
به زودی زود ، حرم می سازیم ، برای مادر ...
میشه یه روز بقیع صحنی که
نوشته ، رو درهاش ، یازهرا و پسرهاش
روزی که صحن شو می سازیم
ایشاالله ، که باشیم ، یکی از کارگرهاش
آقام میادو ، برا اجدادش ، حرم میسازه
دیگه روزو شب ، تموم درهاش ، به رومون بازه
یه روز تو دنیا ، صدا می پیچه ، انا ابن الحیدر
به زودی زود ، حرم می سازیم ، برای مادر ...
نمیزاریم که داغ این عشق
رو دلها ، بمونه ، خدا خودش میدونه
اگه راه مدینه واشه
صدامون ، غمش رو ، به عالم میرسونه
مانسلی هستیم که راه و این بار به دشمن بستیم
مدافع های ، حریم عمه ، حرم ما هستیم
علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده
تویِ تاریکیِ شهر تاریک
یه غریب الغربایِ غربت
صدایِ شرشر بارونِ اشک
میشه آهنگ صدای غربت
نفسش مونده میونِ بن بست
انگاری قهره با آسمونا
چی میتونه بگه با اونا که
خودشون و میزنن به اون راه
علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده
نشونِ وصل دلا با هم بود
دو سه تا وصلۀ بی قواره
با همون کفشایِ وصله دارش
پا رویِ بال مَلک میذاره
با همون کفشایی که می ارزید
به حکومت ، به یه عده نامرد
یه روزی رفت رویِ دوش احمد
بُتای کعبه رو زیر و رو کرد
حالا با نَفس و منم منم ها
پره بت خونه شده تو کوفه
همه مست از مِی بی خیالی
پره میخونه شده تو کوفه
«علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده»
دیگه جز یارای خوب خوبش
همگی کارنامشون سیاهِ
دین و سر به سر زدن با دنیا
مثلاَ کاسبیشون به راهِ
علی کیسه رویِ دوش خسته اش
ولی این ها همه کیسه بافن
تو حساب تک تک نبردا
برایِ سهمیۀ اضافه ان
اونی که ظلمت و پاره میکرد
کفشای پارش و وصله میزد
با نخ خاطره های زهراش
جیگرِ پارش و وصله میزد
علی مونده با یه مشت غریبه
که توی فتنه میگن به من چه
خدایی خالیِ دور مولا
جایِ مردایِ تویِ شلمچه
علی تنها وسطِ یه جاده
با یه مشت مردم بی اِراده
داره میره تنها و پیاده
که علی از سرشون زیاده
علی مونده با یه مشتِ بی عار
که بهونش شده حال خسته
خدایی خالیِ دور مولا
جایِ غواصا با دست بسته
علی مونده با یه عده کوفی
که وفا پوسیده تو دلاشون
خدایی خالیِ دور مولا
جای افغانیِ فاطمیون
جای سیزده ساله هایِ ایران
که شدن همسفر خمینی
خدایی خالی جای اونها
که با یه جلوه شدن حسینی
خداحافظ ای تنهایی ها
سلام ای بانوی خوبی ها
چه سخته دنیای بی زهرا، واویلا
وای، سه روزِ بیدارن یتیما
وای، سه روزِ نخوابیده مولا
وای، سه روزِ علی دم گرفته .. یازهرا
سرِ زینب به زانوشِ
حسن تکیش به دیوارِ
سر ارباب تو آغوشه، علمدارِ
وای، سه روزِ بیدارن یتیما
وای، سه روزِ نخوابیده مولا
وای، سه روزِ علی دم گرفته .. یازهرا
دلش تو غربت زندونیه
نگاهش ابری و بارونیه
که سر بند مولا خونیه ، واویلا
میگه زینب که ای بابا
چه زخمی روی ابروته
چرا باز گوشۀ خونه، یه تابوته
وای، سه روزِ خزونِ بهارش
وای، سه روزِ شده روضه کارش
وای، سه روزِ فقط اشک و آهِ .. افطارش
دلش تو غربت زندونیه
نگاهش ابری و بارونیه
که سر بند مولا خونیه ، واویلا
خداحافظ ای تنهایی ها
سلام ای بانویِ خوبی ها
چه سخته دنیای بی زهرا، واویلا
شبیه چادر خاکی
عمامه ش غرق در خونه
غریبِ کوفه ای مردم، نمیمونه
وای، سه روزه که نقش زمینه
وای، سه روزه داره غم تو سینه
وای، سه روزه همش کربلا رو ، میبینه
میمونه از روزِ عاشورا
سه روز رو خاک گرم صحرا
حسینیش بی سر ارباً اربا .. واویلا
واویلا علی الحرم .. واویلا علی الحرم
واویلا علی الخیام .. واویلا علی الرضیع
واویلا علی الحسین ..
حبل المتین .. علی ، سلطانِ دین .. علی
ای شعلۀ شدید بر ناکثین .. علی
شمشیر قسطِ حق بر قاسطین .. علی
طوفان صاعقه بر مارقین .. علی
تنها تویی امیر بر مومنین .. علی
مظلومِ اولی پیروزِ آخری .. علی
یا سیدالوصیین یاعلی ..
یاعلی ... علی علی..
ای عشق خاص و عام ، ای اولین امام
ای جرأت و جَنم ، شمشیرِ بی نیام
ای مجتهد ترین ، در خطبه و کلام
ای مروه و صفا ، ای مسجدالحرام
شد ذکر ما فقط ، یا علیُ والسلام
یا سیدالوصیین یاعلی ..
یاعلی ... علی علی..
معصومِ مستجاب ، محبوب مستطاب
باجلوه ات شود ، بت خانه ها خراب
منظومۀ شرف ، مجموعۀ ثواب
درسینه ام حرم ، داری عالیجناب
جانم سرشته از ، خاکِ ابوتراب
یا سیدالوصیین یاعلی ..
یاعلی ... علی علی..
ای دُرِ در صدف ، منظومۀ شرف
جز تو کسی نشد ، با خَصم دین طرف
امشب بیا بگیر ، جانِ مرا به کف
یا مرتضی علی ، شاهنشهِ نجف
یا سیدالوصیین یاعلی ..
یاعلی ... علی علی ..
مسطور کبریا ، مامور انما
با اسم اعظمت ، دردم شده دوا
مولا ابالحسن ، مارا سوا نوا
عشق حسین تو ، در روح و جان ما
یا حضرت حسین ، یا شاه کربلا
یابن سیدالوصیین یاحسین ..
یاحسین .. حسین حسین