زمان جاری : پنجشنبه 07 تیر 1403 - 12:44 بعد از ظهر
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 6 RE وصایا، نماز، غسل، تکفین و تدفین
۱- کلینی به سند معتبر از حضرت امام محمّد باقر علیهالسّلام روایت کرده است که چون وقت احتضار حضرت امام حسن علیهالسّلام شد، حضرت امام حسین علیهالسّلام را طلبید گفت: «ای برادر گرامی! تو را وصیت میکنم به وصیتی چند، پس حفظ کن وصیتهای مرا، چون من از دنیا بروم مرا غسل ده و کفن کن، ببر مرا به نزد جدّم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم که او را زیارت کنم و عهد خود را با او تازه کنم، پس ببر مرا به نزد قبر مادرم فاطمه علیهاالسّلام پس مرا برگردان به قبرستان بقیع و در آنجا دفن کن.»پس حضرت امام حسن علیهالسّلام از دنیا رفت، آن حضرت را غسل دادند و کفن کردند، بردند به جایی که بر مردگان نماز میکردند، حضرت امام حسین علیهالسّلام بر آن حضرت نماز کرد. چون از نماز فارغ شد، جنازه را برداشتند داخل مسجد کردند به نزدیک حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله و سلّم بردند بازداشتند، پس کسی رفت عایشه را خبر کرد که امام حسن را آوردند و میخواهند که در پهلوی جدّ خود دفن کنند، او از شنیدن این سخن در خشم شد و بر استر زین کرده سوار شد، اوّل زنی که در اسلام بر زین سوار شد او بود، بهسرعت آمد تا به نزد آن حضرت؛ گفت: «برادر خود را دور کنید از خانه من که نمیگذارم او در خانه من دفن شود و پردۀ رسول خدا دریده شود.»پس امام حسین علیهالسّلام جنازۀ آن حضرت را به نزدیک قبر فاطمه برد و از آنجا به قبرستان بقیع برده دفن کرد. [۱۳]۲- ابنبابویه به سند صحیح از حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام روایت کرده است که امام حسین علیهالسّلام خواست که امام حسن علیهالسّلام را نزدیک حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله و سلّم دفن کند، جماعتی را برای این کار جمع کرد، پس مردی گفت که: من شنیدم از امام حسن علیهالسّلام که میگفت: «حسین را بگوئید که نگذارد در جنازۀ من خونی بر زمین بریزد.» اگر این نمیبود حضرت امام حسین علیهالسّلام دست برنمیداشت تا آنکه امام حسن علیهالسّلام را در پهلوی جدّ خود دفن میکرد. [۱۴]۳- پس حضرت امام حسین علیهالسّلام بر بالین آن حضرت حاضر شد گفت: ای برادر چگونه مییابی خود را؟ حضرت فرمود: «خود را در اوّل روزی از روزهای آخرت و آخر روزی از روزهای دنیا میبینم، میدانم که پیشی بر اجل خود نمیگیرم، به نزد پدر و جدّ خود میروم، مکروه میدارم مفارقت تو و دوستان و برادران را، استغفار میکنم از این گفتار خود، بلکه خواهان رفتنم برای آنکه ملاقات کنم جدّ خود رسول خدا را و پدرم امیرالمؤمنین را و مادرم فاطمه زهرا را و دو عمّ خود حمزه و جعفر را، خدا عوض هر گذشته است و ثواب خدا تسلّی فرمایندۀ هر مصیبت است، تدارک میکند هر چه را فوت شده است. دیدم ای برادر جگر خود را در طشت، دانستم که با من این کار که کرده است و اصلش از کجا شده است، اگر به تو بگویم با او چه خواهی کرد؟»حضرت امام حسین علیهالسّلام گفت: «به خدا سوگند او را خواهم کشت.» فرمود که: پس تو را خبر نمیدهم به او تا آنکه ملاقات کنم جدّم رسول خدا را، ولیکن ای برادر وصیتنامۀ مرا بنویس: «این وصیتی است که میکند حسن بن علی بن ابیطالب بهسوی برادر خود حسین بن علی، وصیت میکند که گواهی میدهم به وحدانیت خدا … پس وصیت و سفارش میکنم تو را ای حسین در حقّ آنها که بعد از خود میگذارم از اهل خود و فرزندان خود و اهلبیت تو که درگذری از گناهکار ایشان و قبول کنی احسان نیکوکردار ایشان را و خلف من باشی نسبت به ایشان و پدر مهربان باشی برای ایشان و آنکه دفن کنی مرا با حضرت رسالت، زیرا که من احقّم به آن حضرت و خانۀ آن حضرت از آنها که بیرخصت داخل خانۀ آن حضرت کردند… پس اگر او تو را مانع شود، تو را سوگند میدهم به قرابت و رحم که نگذاری که در جنازۀ من به قدر محجمه از خون بر زمین ریخته شود تا حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله و سلّم را ملاقات کنم و نزد او مخاصمه نمایم و شکایت کنم به آن حضرت از آنچه از منافقان به ما رسید بعد از او.» ابن عبّاس گفت: چون آن حضرت به عالم بقا و جوار حقتعالی رحلت کرد، حضرت امام حسین علیهالسّلام مرا و عبدالله بن جعفر را و علی پسر مرا طلبید، آن حضرت را غسل داد و خواست که در روضۀ منوّره حضرت رسالت صلّی الله علیه و آله و سلّم را بگشاید و آن حضرت را داخل کند.پس مروان با فرزندان عثمان و فرزندان ابوسفیان و سایر بنیامیه مانع شدند و گفتند: عثمان مظلوم به بدترین حالی در بقیع دفن شود و حسن با رسول خدا دفن شود؟! نخواهد شد تا نیزهها و شمشیرها شکسته شود و جعبهها از تیر خالی شود. پس حضرت امام حسین علیهالسّلام فرمود: «به حقّ آن خداوندی که مکه را محترم گردانید که حسن فرزند علی و فاطمه احقّ است به رسول خدا و خانۀ او از آنها که بیرخصت داخل خانه او کردند …» [۱۵]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
یکشنبه 03 مهر 1401 - 11:50 |
|