مادر الهی برات بمیرم
پاشومادربریمخونه
خیلیحالتپریشونه
تا نفهمیده زینب تو
بزار دستات رو گونه
اونی که زد تو رو نامرد مادر
می ترسم باز هم برگرده مادر
مادر الهی برات بمیرم
چرا حال تو جا نمیاد
نفست بالا نمیاد
تو هنوز هیجده سالِت
به تو اصلاً عصا نمیاد
چادر قلبم و کند ز ریشه
اون لگد با تکوندن پا نمیشه
مادر الهی برات بمیرم