کاش میشد به سوی حرمت برگردی / کاش افتد به دل محترمت برگردی
همه گویند به دلدار بیا، اما من / جان عباس قسم می دهمت برگردی
ای یار که در راهی و زینجا خبرت نیست / در راهی و از کوفه و از ما خبرت نیست
در راهی و یک قافله گل پشت سر توست / میایی و ناموس خدا همسفر توست
با باد صبا گفته ام ای دوست پیامم / شاید برساند به تو ای یار سلامم
گفتم به صبا حال من زار بگوید / از حال سفیرت ز سر دار بگوید
گوید به تو در کوفه چه آمد به سر من / گوید که چه سان بسته عدو بال و پر من
با سنگ سر راه و لب بام نشستند / آن سر که پر از عشق تو می بود شکستند
خفاش صفت نیمه ی شب نقشه کشیدند / آن لب که ثنا گوی تواش بود دریدند
شمشیر همچین زد به لب های مبارک خورد، دندوناش شکست، آب طلب کرد تو دارالعماره اومد بخوره خون از لب هاش ریخت تو ظرف آب، آب مضاف شد، بار دوم، بار سوم، نوشتن دندان مبارکش تو ظرف آب افتاد، گفت: انگار قرار نیست من سیراب بشم؛ ارباب من شما آب بالا آورد، عباس گفت: آقا من مراقبم یه جرعه آب بنوش بعد برگردیم به خیمه، چنان تیر به حنک (زیر گلو) ابی عبدالله خورد آب ریخت کف دست مولا
ننموده حیا طایفه سنگدل از تو / من در عوض مردم کوفه خجل از تو
تقدیر من این است و ندارم گله ای دوست / اما تو میاور پی خود قافله ای دوست
پر کینه تر از مردم این شهر محال است / چون مردم کوفه به همه دهر محال است
در مرد و زن و کودک این شهر صفا نیست / در هیچ دلی عاطفه و مهر و وفا نیست
اینان که تو را دعوت این شهر نمودند / گویا همه با آل علی قهر نمودند
اینان که به ظاهر ز خدا واهمه دارند / در سینه فقط بغض تو و فاطمه دارند
اینان همه بی روح و دلی گرم ندارند / سوگند به زینب ز کسی شرم ندارند
ای بود و نبودم به فدای تو و زینب / ترسم بود از روز ورود تو و زینب
در فکر غریبی تو و غربت اویم / دلواپس اطفال تو و حرمت اویم
ترسم که به ناموس خدا سلسله بندند / بر گریه اطفال تو در کوفه بخندند
ترسم ز سر بام پذیرای تو باشند / با آتش و دشنام پذیرای تو باشند
ترسم که سرت را هدف سنگ نمایند / با دخترک کوچک تو جنگ نمایند
بمیرم برای لحظه به لحظه غم تو / بمیرم برای این همه درد و ماتم تو
بمیرم برای لحظه ی آخرت حسین جان / بمیرم برای گریه مادرت حسین جان
بمیرم برای پیکر افتاده به خاکت / بمیرم برای غرق به خون پیکر پاکت
بمیرم برای روی زمین کشیدن تو / بمیرم برای لحظه ی سر بریدن تو
بمیرم برای پیکر پاک و بی سر تو / بمیرم برای سر بدون پیکر تو
بمیرم برای چشم ز گریه لاله گونت / بمیرم برای محاسن غرق به خونت
بمیرم برای پیکر بی پیراهن تو / بمیرم برای جای سم اسب و تن تو
بمیرم برای سر بریده از قفایت / بمیرم برای راس به روی نیزه هایت
بمیرم برای زائر زار و دل سپرده ات / بمیرم برای خواهر تازیانه خورده ات