loading...

آئین مستان

متن روضه وفات حضرت زینب,روضه وفات حضرت زینب,وفات حضرت زینب,حضرت زینب,متن مداحی وفات حضرت زینب,مداحی وفات حضرت زینب,مداحی حضرت زینب,روضه حضرت زینب,متن روضه شهادت حضرت زینب,روضه شهادت حضرت زینب,شهادت حض

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2128 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1687 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1230 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 676 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 616 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 583 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3475 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6659 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2823 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3721 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3223 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3525 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4121 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3632 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7212 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4932 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5873 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4349 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5519 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4163 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1838 زمان : نظرات (0)

صدایِ کی به گوش میرسه

کیه که عطر و بوش میرسه

کیه که با یه بار دیدنش

حسین به آرزوش میرسه

نماز شکری که علی داره می خونه

یعنی با دختر برکت اومد به خونه

بارونِ کوثرِ زینب

تمثالِ حیدرِ زینب

 علیا مخدره زینب ..

نگینِ هشت و چار اومده

صلابت و وقار اومده

بنی اُمیه لرزید تنش

دوباره ذوالفقار اومده

حضرت زهرا رو بگیم  اُم ابیها

زینب کبری رو بگیم  اُم اخیها

قند مکررِ زینب

تاج برادرِ زینب

 علیا مخدره زینب ..

صدایِ کی به گوش میرسه

کیه که عطر و بوش میرسه

کیه که با یه بار دیدنش

حسین به آرزوش میرسه

نماز شکری که علی داره می خونه

یعنی با دختر برکت اومد به خونه

بارونِ کوثرِ زینب

تمثالِ حیدرِ زینب

 علیا مخدره زینب ..

یه لحظه که عبور می کنه

جهانُ غرق نور می کنه

اگه قسم به زینب بدیم

دیگه آقا ظهور می کنه

احمد و زهرا و علی و حسنینِ

خلاصۀ آل عبا عاشق حسینِ

پاک و مطهره زینب

خاتونِ محشره زینب

 علیا مخدره زینب ..

صدایِ کی به گوش میرسه

کیه که عطر و بوش میرسه

کیه که با یه بار دیدنش

حسین به آرزوش میرسه

نماز شکری که علی داره می خونه

یعنی با دختر برکت اومد به خونه

بارونِ کوثرِ زینب

تمثالِ حیدرِ زینب

 علیا مخدره زینب ..

عقیلة العرب زینب مدد

 

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 289 زمان : نظرات (0)

باز به بیت مصطفی بتولِ دیگر آمده

رسول را سول را ، دوباره کوثر آمده

بتول را بتول را ، یگانه دختر آمده

حسین را حسین را ، خجسته خواهر آمده

رضا و حلم و صبر را ، بزرگ مادر آمده

شهید را شهید را ، پیام آور آمده

ائمه را ائمه را ، چراغ انجم است این

دختر اوّل علی، بتول دوّم است این

کوثر کوثر نبی ، آیۀ رحمت آمده

دختر دختر نبی ، مادر خلقت آمده

زهرۀ زهرۀ علی ، اختر عصمت آمده

شمسۀ شمسۀ حیا ، یا مه عفت آمده

حبیبة الله است و از مام محبت آمده

ولیة الله است و در بیت ولایت آمده

آینۀمحمّدی طلعت دلربای او

در او خلاصه می شود حسینُ کربلایِ او

علیست زیب هستیُ ، زینت اوست دخترش

زهم گشوده دست دل چو جان گرفه در برش

بویِ بهشت یافته ، از دم روح پرورش

فاطمه بوسه می زند ، به عارض منوّرش

بال زند سویِ حسین ، از سر دوش مادرش

سلام ما درود ما ، به زینب و برادرش

بهشت بود و هست او ، اسیر و پای بست او

عجب مدار اگر علی ، بوسه زند به دست او

ای شرف بلند خون، هماره از پیام تو

وی که گرفته آبرو، شهادت از قیام تو

سکّۀ صبر را خدا، نقش زده به نام تو

مفتخر از وجود تو، رسول و باب و مام تو

زنده کنار قتلگه، به صبر تو امام تو

نطق تو در سکوتت تو، تیغ تو در نیام تو

تو در قیام کربلا، قیامت آفریده ای

تو از دم پیغمبری، امامت آفریده ای

تو در سخن پیمبرِ کلام وحی بر لبی

تو با پیام کشتگان، حیات بخش مکتبی

تو در دل خرابه ها ، چو قرص ماه در شبی

تو بر هلالِ نوک نی ، به شهر کوفه کوکبی

تو زیب دامن نبی ، تو زین امّی و ابی

تو زینبی تو زینبی تو زینبی تو زینبی

نه ساره ای نه هاجری ، نه آسیه نه مریمی

چو مادرت سیّدة النّساء کلِّ عالمی

توئی که بهر کربلا ، وجودت آفریده شد

توئی که در خطابه ات ، تمام وحی دیده شد

توئی که با رسالتت، پیام حق شنیده شد

توئی که با اسارتت، بساط ظلم چیده شد

توئی که با عدالتت ، نخل ستم بریده شد

اگر چه سرو قامتت ، زبار غم خمیده شد

به جسم و جان سرکشان ، ریخت شرار نطق تو

حسین سرفراز شد ، به ذوالفقار نطق تو

پیمبر است جدّ تو، بتول دیگرش توئی

بتول مفتخر از آن، که ناز پرورش توئی

علی ست غرق و جد و شور از این که دخترش توئی

حسن بتو است سرفراز، از اینکه خواهرش توئی

حسین بر تو متّکی، که یار و یاورش توئی

شهید اگر شهید شد، پیام آورش توئی

به مصطفی به مرتضی، به مجتبی به فاطمه

که از تواند مفتخر، ائمّه ی هدی همه

تو در میان سلسله، گره گشای عالمی

تو با گلوی خشک خود، حیات بخش آدمی

تو عصمت مصوّری، تو غیرت مجسّمی

تو با کلام جان فزا، دم مسیح را دمی

تو یک رسول وحی خون، تو یک کتاب محکمی

تو در زمین شام هم، چراغ عرش اعظمی

ستاره فرش منزلت، ماه چراغ محفلت

که آفتاب فاطمه، گشته به دور محملت

سلام بر تو ای کسی، که صبر شد حقیر تو

ندیده بعد فاطمه، جهان زنی نظیر تو

به پیر عقل رهنما، دو کودک صغیر تو

حسین چشم دوخته، به طلعت منیر تو

صدای زنده ی علی، به صوت دلپذیر تو

اسیر شام بودی و، یزید شد اسیر تو

پرچم فتح کربلا، از تو در احتزاز شد

به همّت بلند تو، حسین سرفراز شد

منم منم که میثمم ، گدایِ مویِ زینبم

هماره دست التجا ، بوَد به سویِ زینبم

خدای داده آبرو ، به آبروی زینبم

مرثیه خوانِ کربلا ، قصیده گوی زینبم

پرد هماره مرغ دل ، در آرزوی زینبم

در ازدحام حشر هم ، به جستجوی زینبم

به جان مادرش قسم ، اگر کند نظاره ام

سزد جهیم باغ گل ، شود به یک اشاره ام

بچه رو بغل گرفت پیغمبر ، با نگاه به جمالِ ملکوتیش اشک ریخت ، زهرا جان علی جان به همه نسل هایِ بعد هم خبربدید احترامِ به این دختر به همه واجبِ ...

رحمتِ خدا به این اشک ها ، من که حرفی نزدم .. سخن از احترام گفتم شما دارید گریه می کنید .. مگه قرارِ کسی به این دختر بی احترامی کنه ؟.. همین یه جمله و التماسِ دعا ..که جرأت کرد دستت را ببندد؟

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1741 زمان : نظرات (0)

غم عشقت بیابان پرورم کرد

هوایِ وصل بی بال و پرم کرد

به من گفتی صبوری کن صبوری

صبوری ترفه خاکی بر سرم کرد

آی ..

خدایا زینبم تنها و بی کس

کَسِ بی کس به فریادِ دلُم رس

خدایا من همان محمل نشینم

من همونی ام که وقتی نسیم پردۀ محملُ کنار زد ، گوشۀ چادرم پیدا شد . حسینم برا عباسم اخم کرد ( زبانِ حال ) عباس مگه نمی بینی نسیم پردۀ محملُ کنار زده .. حالاببین به چه روزی افتادم .. حالا ببین به چه روزی افتادم .. معجرم اینطرف .. خِماره ام اون طرف ..

چنان در خیمه ها آتش به پا شد

که دامن ها پناهِ شعله ها شد

به عمقِ جانِ من این غم چنان شرار افروخت

در آن دیار دلِ خیمه ها برایم سوخت ...

ایام هفتۀ دفاعِ مقدس ، یادی کنیم از همۀ گذشتگان ، شهدا ، امام شهدا ..

خیمه ها میسوزد و شمعِ شبِ تارِ عزاست

کربلا .. ماتم سراست ..

مجمعِ پیغمبران در قتلگاهِ کربلاست

کربلا .. ماتم سراست

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4080 زمان : نظرات (0)

یا زینب کبری...از حسین غریب تر همون آقائیه که امروز روزش بوده و اما ازش غافل بودیم ... هرجا هستیم به عشق عمه جانش زینب صداش بزنیم ... یا صاحب الزمان ...

یک سال میشود که تو هم پر کشیده ای

من هم به سوگ پر زدن تو نشسته ام

شاید به جا نیاوری أم ، آشنای من

می‌بینی از فراق تو خیلی شکسته ام

چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو

مانده به زیر صورت خورشید پیکرم

ای تشنه لب ، به یاد ترکهای لعل تو

لب تشنه مانده ام به نفسهای آخرم

بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت

بی تو پری برای پریدن نمانده بود

صحرای داغ ، پای برهنه ، لباس خشک

نائی دگر برای دویدن نمانده بود

چندی‌ست رفته قوت دیدن ز دیده ام

بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی‌ست

دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت

یک باغ پُر بنفشه برادر ، که دیدنی‌ست

من زینبم که زخمیِ بغض و بهانه ام

مضمون سرخِ یک غزل عاشقانه ام

من روضه خوانِ حملهٔ صد تازیانه ام

پروانه ام که سوخته ام کنج خانه ام

دستان درد آرزویم را به باد داد

یک آه سرد آرزویم  را به باد داد

پائیز شد هوای بهاری که داشتم

بر باد رفت دار و نداری که داشتم

مانند کربلا کس و کاری که داشتم

پرپر شدند ایل و تباری که داشتم

دستان روزگار ، مرا بی‌حسین کرد

من را اسیر داغ شه عالمین کرد

آب میبینه گریه می‌کنه ... بچه شیرخواره میبینه گریه می‌کنه

از خرابه می‌گذشتم منزلم آمد به یاد

من بودم و عزای بیابان کربلا

حال و هوای ولادت مولا و شادی و اینا شماهارو گرفته ... بذار برات بگم امشب شب کیه ... شب همون خانومی که ولادتش گریه کردند ... شب همون خانومیه که روضه خوانان میدونن ، روضه گوش کنا میفهمند ، اگه روضه گوش کن باشی میگیری من چی میگم ...دو تا اسمه نمیشه از هم جدا کرد ...اگه میگی فاطمه ، باید بگی قربون جگر پاره پاره‌ت حسن جان ... چون وقتی اسم بی بی میاد ، اول یاد کوچه میفتی ...من فدای مستمعی بشم که لطیف میاد جلو ... نمی‌ذاره روضه خوان هر حرفی رو بزنه ...وقتی میگی گودال بعدش میگی وای زینب ...آخه ما دو جور زینب داشتیم کربلا ...یکی قبل گودال ... یکی بعد گودال ...قبل گودال گفتن زینبه ... اما بعد گودال زنها گفتن ما پیرزن توی کاروان نداشتیم ... (یا الله(آخه اون چیزی که زینب دیده کسی ندیده

من بودم و عزای بیابان کربلا

بچه یتیم های پریشان کربلا

بر روی نیزه ها ، سر عطشان کربلا

خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

با یاد زخمهای تنش گریه می‌کنم

هر شب برای پیروهنش گریه می‌کنم

 یادم نمیرود که دل از غصه ها گرفت

شلاق‌هایشان به تنم بی هوا گرفت

دیدم که چکمه ای به روی سینه پا گرفت

یک خنجر شکسته ، حسین مرا گرفت

دیدم سرش جدا شد و باور نداشتم

جای حسین کاش که من سر نداشتم

 کاش سر منو می‌بریدند

حالا عزای زخم تنت قاتلم شده

کابوس دست و پا زدنت قاتلم شده

با نیزه پشت و رو شدنت قاتلم شده

خون لخته‌های پیرهنت قاتلم شده

گوشتو بگیر نشنوی

یادم نرفته خاطره‌ی گوشواره را

گودال و ازدحام و تنی پاره پاره را

 حسین ........

بعد از وداع بود که روزم سیاه شد

عباسمان که رفت حرم بی‌پناه شد

با تازیانه ها بدنم راه راه شد

با من هرآنچه شد وسط قتلگاه شد

با این که روزگار به غارت مرا سپرد

دست کسی ولی به پر معجرم نخورد

ازهم گسست بعد تو شیرازه‌أم حسین

انگار داغدار غمی تازه‌أم حسین

من در غمت شریک و هم اندازه‌أم حسین

مجروح سنگ خورده دروازه‌أم حسین

میرفت بعد غربت صحرای کربلا

نیمی زمن به ناقه و نیمی به نیزه ها

مگه یادم میره داداش ... یه جمله روضه..گفت چرا حالش اینجوریه ؟ ... وضع مادی خوبی داشت ... گفتن بهترین طبیب هارو باید بیاری ... گفتن در جزیرة العرب فلانی طبیب هست و کارش درسته... رفت طبیب‌رو آورد ... طبیب نگاه کرد و گفت این دردی نداره ...عبدالله !درد این خانوم ، درد عشقه...باید معشوقش‌رو ببینه ... گفت این عشقش حسینه ...گفت خب ببر ببینش ...گفت عشقش‌رو جلوی چشماش ، سر از بدنش جدا کردند.گفت چیکار کنم حالش بهتر بشه؟!گفت اگه می‌تونی ببرش باغی،بوستانی ...گل و گیاه ببینه حالش عوض میشه ...دست زینب‌رو گرفت آورد توی یه باغی پر از گل ... گفت الان یه مقدار حالش خوب میشه ، روحیه‌ش عوض میشه ، از این حالت بیرون میاد...تا وارد شد ، دیدن زینب خیره خیره به این گلها نگاه میکنه ، داره گریه می‌کنه،گفت خانوم ...آوردمت اینجا حالت خوب بشه ! گل میبینی گریه میکنی؟! ...یه نگاه کرد گفت عبدالله... اگه به این گلها آب ندی ، چی میشه؟!گفت خانوم این گلها پر پر میشن ...گفت عبدالله ... گل‌های من سه روز آب نخورند ... با لب تشنه ، سر از بدنشون جدا کردند ...حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 418 زمان : نظرات (0)

 ای عمه سادات ، من برات بمیرم
از داغ تو ماتم میگیرم  
فدای تو ...
توئی ناموس کبریا
توئی بانوی کربلا
روحی نفسی لک الفداء
فدای تو ...
تو که ماتم کشیده ای
تو که سرو خمیده ای
تو که قطعا شهیده ای
کیه که ، ندونه
همیشه ، می‌مونه
دین و آئین و قرآن ، زیر دِینت
وجودت ، وجودش
نبودی ، نبودش
یدونه گریه کن ، واسه حسینت
 
وای   
داری میری کم کم ، با قدّ خمیده
صبر تو بانو سر رسیده
یکسال و نیم ...
روضه‌خونی و سینه زن
واسه‌ی عشق بی‌کفن
تو و اون کهنه پیرهن
یکسال و نیم ...
تو فقط اشک و ناله ای
داغ یک باغ لاله ای
عزادار سه ساله ای
دمای آخرت ، پیش چشم ترت
خاطراتی میاد ، واسه‌ت عذابه
امون از دل تو ، شده قاتل تو
که جامونده رقیه تو خرابه
 
وای   
 
اون که تورو کشته ، غصه های شامه
اون غصه‌ی بزم شرابه  
تو که دیدی ...
قامتای کمونی‌رو
رو به روت رأس خونی‌رو
لبای خیزرونی‌رو
چی کشیدی ...
با روی نیلی و کبود
جائی که محرمی نبود
شنیدی طعنه از یهود
دیگه داری میری ، حالا دم میگیری
بیا که خواهر تو ، خیلی تنهاست
ای پناه حرم ، سایه‌ی رو سرم
برای دیدنت ، بی تابم عباس
 
وای

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4077 زمان : نظرات (0)

 

دیدم به دست ساربان انگشترت رفت
دیدم که دستی سمت گوش دخترت رفت
دیدم به روی نیزه حتی حنجرت رفت
یک نیزه پشت خیمه پیش اصغرت رفت
هر کسی یه سری رو به نیزه زد،رباب دَرِ خیمه فقط آه می کشید،خدارو شکر علی اصغر رو حسین پشت خیمه ها خاک کرد،اما یک دفعه دیدن یه جماعتی با بیل و کلنگ دارن میان سمت خیمه ها...
یكی با نیزه اش از پشت میزد
یكی با چكمه و با مُشت میزد
خودم دیدم سنانِ دائمُ الخَمر
حسینم را به قصد كشت میزد
مادر رسید قتلگاه،تا حالا به مادر پشت نمی کردی پسرم...
خواهر بمیرد که دگر یاری نداری
تنها شدی و هیچ غمخواری نداری
دور و برت حتی عزاداری نداری
زینب اسارت می رود کاری نداری؟
جان برادر صبر هم اندازه دارد
زینب برای چند غم اندازه دارد
وقتی مسیر ما سر بازار افتاد
بر روی گل های تو رنگ خار افتاد
از ترس قلب دخترت از کار افتاد
زینب دوباره یاد آن دیوار افتاد
تازه در آن کوچه حسن با مادرم بود
اینجا ولی تنها سنان دور و برم بود
راستی گفتم سنان زیر گلویت یادم آمد
"
صلَّی اللهُ عَلَی العُریان، صلَّی اللهُ عَلَی العطشان، صلی اللهُ عَلَی مُرَمَّلٌ بالدِّماء"
این عبای پیمبر است حسین
 
نگذار اینقدر کشیده شود
بوسه گاه نبی خداحافظ
حیف اگر این گلو بریده شود
پیروهن ، تن ، بدن ، برادر ِمن
یوسفم خرج چند گرگ شده
این كه وضع گلو بریدن نیست
رگ رگت كوچك و بزرگ شده
خاک صحرا از خون تو رنگینه
مادرت داره می بینه
دشمن با خنده رو تنت می شینه
مادرت داره می بینه
خنجر از حنجر تو داره کینه
مادرت داره می بینه
دشمن موهاتو توی دست می گیره
خواهرت داره می بینه
خنجر با رگ های گلوت درگیره
خواهرت داره می بینه
می بینه زهرا تو رو زیر دست و پا
گم شد تو گودال صدات بین خنده ها
حسین.....


 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 581
  • بازدید امروز : 200
  • باردید دیروز : 3,573
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 52
  • بازدید هفته : 12,192
  • بازدید ماه : 36,626
  • بازدید سال : 1,078,767
  • بازدید کلی : 19,584,595