loading...

آئین مستان

مداحان

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3747 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 577 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

حالا که این چنین میری ولی

پاهاتو رو زمین نکش علی

دیدمت تو میدون غرق خاک و خونی

این چنین شکستی اول جوونی

پاشو بگو دوباره تکبیر،علی علی علی علی

کنار تو شدم زمین گیر،علی علی علی علی

وااااای واااای

با چه مصیبتی من اومدم

کنار پیکرت زانو زدم

قلب تو شکست از اشک و ناله ی من

قلب من شکست از خنده های دشمن

این پدر پیر و نگاه کن،علی علی علی علی

یه بار دیگه منو صدا کن،علی علی علی علی

وااااای،واااااای

نمیگی كه بابا سخت برام

بزنی دست و پا پیش چشام

کاش دیگه تو دنیا هیچ کسی نبینه

پیکر جوونش،نقش بر زمینه

باید کنار تو بشینم،علی علی علی علی

جون دادن تو رو ببینم،علی علی علی علی

وااااای،وااااای

سینه زنی زمینه شهادت حضرت علی اکبر (ع) شب هشتم محرم - ای که دلدار و دل آرا  - حسین سیب سرخی 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 941 زمان : نظرات (0)

حاج سعید حدادیان

 

آی مردم دختر با پسر برا بابا خیلی فرق داره، دختر ،بابا هم سراغش نره، خودش رو یه جوری به بابا وصل میكنه، اما پسر یه جور دیگه است، دختر پا به سنم میذاره، میآد، وقت وداع، وقت استقبال توقع داره بابا ببوستش، اما پسر یه جوریه كم كم بین بابا و پسر حیا مانع میشه، یه خورده كه به نوجوانی میرسه، همش میگه خدا، كی میشه یه بار دیگه پسرم رو ببوسم، میگه ان شاءالله وقتی میره سربازی می بوسمش، ان شاء الله وقتی میآد مرخصی می بوسمش، ان شاء الله شب دامادیش می بوسمش، هی به خودش وعده می ده. علی رفت میدان ابی عبدالله دید هنوز بچه اش رو نبوسیده، احساس كن تو حرمی الان، حس كن پایین پایی، امروز اومدیم برا اربابمون قشنگ گریه كنیم، می خواهیم برای اربابمون خون دل از چشم هامون بیاد. شنیدیم اما زمان فرموده:اگه اشك چشمم خشك بشه خون گریه می كنم. شاید امروز روز خون گریه كردن ما باشه.جذبه و كشش ولایی ابی عبدالله علی اكبر رو برگرداند،اومد مقابل بابا صدا زد : یا اَبَتِ اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ قَدْ اَجْهَدَنی... ناله دارها روز علی اكبره، روز ناله زدنه. بابا جان عطش داره من رو میكشه، سنگینی زره داره من رو نابود میكنه،  ابی عبدالله فرمود: هاتَ لِسانَك بابا جان  زبونت رو درآر . لب ها رو روی لب های علی گذاشت.بعضی ها میگن تشنگی علی قطع شد، اما من قبول ندارم، برعكس شد، تا زبون بابا رو حس كرد، دیگه تمام دردها یادش رفت، دیگه از خودش خجالت كشید، با خودش گفت: كاش از بابا آب نمی خواستم. راستی سكینه ام میگفت: كاش از عمو عباسم آب نمی خواستم... كاش از بابام آب نمی خواستم چون لب های بابام از منم خشكیده تر بود، از سوزه عطش بابام آتیش گرفتم. علی جان بابا حالا می خوای بری برو بابا، راه افتاد رفت. امروز من چه جوری روضه بخونم؟ یابن الحسن اجازه میدی من بگم چه كردند آقاجان؟ سادات، علماء ببخشید. دوتا كار كردند علی از پا افتاد،یكی تیر به گلوش زدند، یكی یه شمشیر از پشت سر به فرقش زدند، خود از سر علی افتاد، خودش رو انداخت روی یال اسب، خون كاكُل علی ریخت رو صورت اسب، جلوی اسب و خون گرفت، عوض اینكه بیآد طرف خیمه ها، راه رو برعكس رفت طرف دشمن، یه نفر مهار اسب رو گرفت، تاخت تو دل دشمن، كوچه باز كنید، كوچه باز كردند، یاد مدینه افتادند

كوچه ی تنگ و دل سنگ و صدای مادر

یه كوچه داره مدینه، ریختند سر یه مادر، یكی با غلاف میزنه، یكی با تازیانه میزنه، یكی لگد میزنه،یكی سیلی میزنه. وای مادرم وای مادرم وای مادرم.... من چه جوری روضه علی اكبر بخونم برات؟ راه بنی هاشم رو بستند، علی رو بردند تو دل لشكر، هر كی می خواد بزنه بیاد، شمشیرها بالا می رفت، پایین می آمد، امان ای امان....حسین.... باباش اومد

زمین كربلا در شور شین است

سر اكبر به دامان حسین است

اگه بابات زنده است، یه خواهش دارم، امروز خودت رو برسون وقتی نشسته، بگو:اجازه میدی یه بار سرم رو روی دامنت بذارم، من تشنه ی نوازشاتم، یه ذره دست روی صورتم بكش... اومد دست بكشه رو  سر علی دید همه ی سر رو خون گرفته، دید می خواد حرف بزنه نمیتونه، با دو انگشت مبارك لخته ی خون رو از گلو درآورد. یه نفس زد یه دفعه دست و پاهاش شل شد.حسین..... بابا سر و به دامن گرفت، دلش آروم نشد، سر رو به سینه گذاشت، محبت پدری افزون شد، صورت رو صورت علی گذاشت، بُنَیَّ میوه ی دلم، عزیز بابا. هفت مرتبه، انگار می خواد علی رو به هوش بیآره: وَلَدی علی، وَلَدی علی، وَلَدی علی... گمان كردند كار حسین تمام شده، هلهله كردند، كف زدند، یه وقت دیدن یه خانمی داره می دوه، امان ای دل، امان ای دل علی جان، یكی داد میزنه: وای برادرم، وای عزیز برادرم.همچین كه رسید بالا سر حسین، دست گذاشت رو شونه ی حسین، حالا حسین چه كنه؟ اگر صورت از روی صورت برداره زینب ببینه خون علی به محاسن ِ حسین، شاید دق كنه. هر جوری بود ابی عبدالله سر بلند كرد، وقتی كه چشم زینب افتاد، نشست روی زمین، كنار ارباً اربا حسین زیر بغلش رو گرفت، اما كنار خود حسین "مقطع الاعضاء" زینب رو زدند..حسین.....

 روضه شهادت حضرت علی اکبر (ع) شب هشتم محرم - زمین كربلا در شور شین است - حاج سعید حدادیان 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 501 زمان : نظرات (0)

حاج حسین سازور

 

براتون گفتن با چه جلالی پیاده شد، حضرت فرمود:همه دورناقه زینبو بگیرین .عباس ،علی اکبر،قاسم ،برادران عباس؛عون،جعفرهمه اومدنددورمحمل بی بی بایه جلال و جبروتیپاروی زانوی عباس گذاشتند.دست زینبوگرفتند، همچین که پای دیگرش رو خاک اومد، رو خاک نشست صدا زد آه دلم..حسین دلشوره دارم، دل شوره دارم، بیا..بیابرگرد مدینه

اینو راوی گفت:همین راوی میگه من شب یازدهم، کربلابودم اینجا همه محرمادورشو گرفته بودن. آخ... راوی میگه من شب یازدهم دیدم همه دشمن فقط یه زن بینشون ایستاده..با یک زن تنها برادرچه کردند..برادرچه کردند..برادرچه کردند... با یک زن تنها برادر چه کردند..چه کردند..چه کردند چه کردند...

دیدند که تنهاییم مرا دوره کردند..مرا دوره کردند

خاطرات مدینه شده یاد آور من

چون جسم تو پر ازجای پا چادر من

حرامی کشد معجر من

راوی میگه دیدم دختر علی میان دشمنا، به والله ما جرئت نمی کنیم بگیم اما گفتند، بی بی خطاب کرد به حسین.. گفت:داداش ببین خیره خیره دارن نیگام میکنن میخوام برم محرمی ندارم

روضه شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا - دیدند که تنهاییم مرا دوره کردند   - حاج حسین سازور 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 799 زمان : نظرات (0)

جواد مقدم

 

تو این آتیش تاب و تب

ای خدا،ای خدا،ای خدا

چه خوب ِ باشه تشنه لب

ای خدا،ای خدا،ای خدا

دیده چشم من، صحنه هایی كه، عالم و آدم ندیدند

تو یه صبح تا شب،عزیزانم و،لب عطشان سر بریدند

غریبم غریب،غریبم غریب،غریبم غریب،غریبم

دار و ندارم گریه بود، ای خدا،ای خدا،ای خدا

یه عمری كارم گریه بود، ای خدا،ای خدا،ای خدا

چی می شد اگه ،مادرم من و ،نمیزاد و من نبودم

یاد دستای، تو طنابم و ،یاد رخ های كبودم

غریبم غریب،غریبم غریب

تو لحظه های آخرم

ای خدا،ای خدا،ای خدا

یاد بریده حنجرم

ای خدا،ای خدا،ای خدا

حالا كه یه عمر ،سهم قلب من، غصه و رنج و بلا بود

كاش مثل بابام،یا مثل عموم، مرقدم تو كربلا بود

غریبم غریب،غریبم غریب

سینه زنی واحد شهادت امام سجاد (ع) - تو این آتیش تاب و تب - جواد مقدم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 335 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

دو دستم روی زانو و تو دستت بر زمین افتاد

چنان بر بازویت زد تیر كه دستانت چنین افتاد

دو چشم در همت را با عمود از هم جدا كردند

شبیه فرق تو سقا قد من را دو تا كردند

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

مرو می شوم بی تو خانه خراب

چه گویم من از حال زار رباب

دو چشمش پر اشك است

امیدش به مشك است

چه گویم من از حال زار رباب

بدیدم كه زمین خوردی تو از مركب ولی بی دست

بمیرم دست تو تر شد ولی لب های تو خشكند

تو ای ماه شبم ای كاش نبودی آنقدر زیبا

تو را چشمت زدند آخر كه پاشیدی زهم سقا

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

ببین نعل تازه به مركب زنند

دگر تازیانه به زینب زنند

یكی گوید از سر

یكی هم زمعجر

دگر تازیانه به زینب زنند

به پیش دیدگان من شده این پیكرت صد چاك

دگر طاقت ندارم من مزن بازوی خود بر خاك

چرا اینگونه بی تابی چه حالی داری ای سقا

گمانم دیده ای روی كبود مادرم زهرا

حُسینٌ قَتیلٌ با الوادی الطُفُوف

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

حَبیبُ السَماء ِسَلیبُ الرَداء

و ناحَت علیه عُیونُ الصُیوف

سینه زنی واحد شهادت حضرت عباس (ع) -دو دستم روی زانو و تو دستت بر زمین افتاد - حسین سیب سرخی 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 475 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

ای مرا دلبر و دلدار، بیا برگردیم

خیمه برپا مكن این بار بیا برگردیم

دم به دم دشمن خون خوارتری می آید

بیا برگردیم، بیا برگردیم

تا که فرصت بود ای یار ، بیا برگردیم

یاحسین، یاحسین

از نگاه همه زن های حرم غم بارد

تا نگشتی عزادار ، بیا برگردیم

یاحسین، یاحسین

دشمن از دیدن عباس دلش میلرزد

بیا برگردیم، بیا برگردیم

تا که سرپاست علمدار، بیا برگردیم

ای مرا دلبر و دلدار، بیا برگردیم

خیمه برپا  مكن این بار ، بیا برگردیم

یاحسین، یاحسین

سر بازار تو ای یوسف زهرا نبود

بیا برگردیم، بیا برگردیم

غیر شمشیرخریدار، بیا برگردیم

باغبانا به تو و تک تک گل ها سوگند

کار گلزار شود زار، بیا برگردیم

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی كربلا

بر دلم ترسد بماند آرزوی كربلا

یاحسین، یاحسین

سینه زنی زمینه شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا - ای مرا دلبر و دلدار، بیا برگردیم - حاج محمود کریمی

تعداد صفحات : 252

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 22
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 66
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 318
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 318
  • بازدید ماه : 102,861
  • بازدید سال : 1,145,002
  • بازدید کلی : 19,650,830