loading...

آئین مستان

محرم,متن روضه چهارم محرم,روضه چهارم محرم,متن مداحی چهارم محرم,مداحی چهارم محرم,متن روضه طفلان حضرت زینب,روضه طفلان حضرت زینب,طفلان حضرت زینب,حضرت زینب,متن مداح

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1708 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 586 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6681 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3745 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3652 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4166 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 623 زمان : نظرات (0)

السلام علیکم یا اهل بیت النّبوه، السلامُ علی مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ

من بندۀ آزاده ام عبدالحسینم

برعشق تو دلداده ام عبدالحسینم

شکر خدا که در مسیر عشق بازی

در دام تو افتاده ام عبدالحسینم

تنها نه من آوارۀ عشق تو هستم

همراه خانواده ام عبدالحسینم

این عشق را از والدینم ارث بردم

الحق که بنده زاده ام عبدالحسینم

چشمانِ من سرچشمۀ جوشان اشک است

رنگ تو دارد باده ام عبدالحسینم

وقتی مَلَک جاروکش این آستان است

من یک غلام ساده ام عبدالحسینم

بی معرفتها هر چه میخواهند بگویند

پای رهت اِستاده ام عبدالحسینم

زهرا دعایم کرد تا اینجا رسیدم 

در این مسیر و جاده ام عبدالحسینم

ای کاش بینم مثل یاران خمینی

در راه تو سر داده ام عبدالحسینم

من اربعین کرب و بلا را دوست دارم

آلوده ام اما شما را دوست دارم

السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب

از ازل خورشیدِ انور زینب است

حافظ الله اکبر زینب است

پیکر اسلام را سَر، زینب است

حیدر کرارِ دیگر زینب است

بعدِ زهرا روح کوثر زینب است

پیش پایش آسمان خم می‌شود

مرجع تقلیدِ مریم می‌شود

کعبۀ غم های عالم می‌شود

آیت اللهِ مُعَظَّم می‌شود

محشرِ صحرای محشر، زینب است

یک زن اما لشگری را صف شکن

یک تَنه باب المراد پنج تن

تکیه بر این شانه‌ها دارد حسن

ذوالفقاری دارد از جنس سخن

منبری‌ها، جان منبر زینب است

از امام خود حمایت می‌کند

از گنهکاران شفاعت می‌کند

گاه در میدان قیامت می‌کند

گاه در خیمه عیادت می‌کند

خواهری از جنس مادر زینب است

در خطرها بال و پر را می‌دهد

می رود خونِ جگر را می‌دهد

موقع پیکار سر را می‌دهد

پای عشقش دو پسر را می‌دهد

فانیِ عشق برادر زینب است

ای غریب کربلا جانم فدات

نه پسر، دو نوکر آوردم برات

این دو تا خاکند، خاکِ زیر پات

سهم من را هم بده از کربلات

بین خیمه زار و مضطر زینب است

آخه بچه ها اول اومدن پیشِ دایی شون ،دایی جان ما هم میخواهیم جانمونُ قربانت کنیم ... حضرت فرمود : برید اول اجازه از مادرتون بگیرید . دایی جان، بخدا مادرمون ما رو تجهیز کرده ... پس برید مادرتون بگید بیاد ،یه وقت یه صدایی از پشت خیمه بلند شد ... سالار زینب ... من دارم گوش میدم ، وارد خیمه شد ،نامه عبدالله را بهش نشان داد حضرت با ادب صورت خواهر را بوسید ،بچه هاشو آماده کرد..

مادری وقتی که دارد دو پسر

با خودش هم تیغ دارد هم سپر

امنیت دارد به هنگام خطر

کی میافتد بر زمین بین گذر

روضهِ خوان داغ مادر زینب است

این دو تا هستند، شأن من به جاست

حرمتم ضرب المثل در کربلاست

دور از من چشم‌های بی‌حیاست

چادرِ زینب کجا در زیر پاست

در حفاظ دو دلاور زینب است

هر دو تا سیراب از یک باده‌اند

این دو آقا زاده حیدر زاده‌اند

تا ابد بر عشق تو دلداه‌اند

اذن میدان را بده، آماده‌اند

نه نگو، امید آخر زینب است

تو نرو گودال این‌ها می‌روند

هر دو با سربندِ زهرا می‌روند

زیر شمشیر و سنان ها می‌روند

جان من غصه نخور تا می‌روند

غصه دار دیده‌ی تر زینب است

بهتر اینکه وقت غارت نیستند

می‌روم وقتی اسارات نیستند

می‌خورم سیلیِ غربت نیستند

وقت تقسیمِ غنیمت نیستند

موقعی که بین لشگر زینب است

 

دو تایی رفتن،چه رفتنی چه رجزی .. تا گفتن ما بچه های زینب هستیم ما بچه های عبدالله ابن جعفر طیار هستیم......الله اکبر...  

یکیشون ۳۰ نفر یکی دیگه شون ۱۰ نفر یک دفعه صداشون بلند شد دایی جان ... خداحافظ ...

شنیدیم بدنهاشونُ آورد تو خیمه زنها دویدن کمکِ حسین ... ولی اصلاً دختر علی بیرون نیامد ... عبدالله گفت یه سوال اگه اجازه بدی خانم بکنم ؟

آیا بچه های من عیبی داشتن

گفت چه عیبی؟ به من بگو بچه هامو آوردن خیمه تو چرا نیامدی؟ صدا زد عبدالله دست از دلم برادر ... تو که نبودی ببینی داداشم چه عرقی چه خجالتی ... عبدالله‌نبودی .. هی من دویدم بین میدان و  برگشتم و جنازه ... عبدالله نبودی هفت بار دنبالش دویدم تا اجازه داد زیر گلوشُ ببوسم .... عبدالله نبودی ...

اون خنجر می کشید

من خنجرشو می گرفتم

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 545
  • آی پی دیروز : 742
  • بازدید امروز : 5,349
  • باردید دیروز : 5,435
  • گوگل امروز : 29
  • گوگل دیروز : 37
  • بازدید هفته : 33,471
  • بازدید ماه : 96,573
  • بازدید سال : 1,138,714
  • بازدید کلی : 19,644,542