عموجونم، عموجونم....
تا افتادی دویدم من
دویدم دیر رسیدم من
مثِ بابام توی کوچه
خیلی چیزا رو دیدم من
گرد و خاکی که برپا شد
هوای دشت و مِه کرده
چکمهها و سُم اسبا
عمو جِسمت رو لِه کرده
دیدم که...
با چکمه جسم پاکِتو برگردوند
باخندههاش دل منو میسوزوند
دارم میمیرم
کاش میشد..
یه جوری میگرفتم اون خنجر رو
یه جوری میرسیدم اون پیکر رو ...
بغل بگیرم
عموجونم، عموجونم....
عمو هرکاری کردم که
سپرِ تو بشه دستم
مثِ بابام توی کوچه
نتونستم نتونستم
بابامم روی پا ایستاد
ولی دست از سرش رد شد
سیلی به مادرت خورد و
برا بابام چقدر بد شد
میخواستیم....
سپر بشیم ولی نشد شرمنده
بازم مثل مدینه شد شرمنده
عمو حلال کن
شرمنده...
شدیم من و باباجونم از زهرا
اون از مدینه و اینم از اینجا
عمو حلال کن
عموجونم، عموجونم....
همهی دلخوشیم اینه
لااقل غرق تو خونم
مثِ بابام پس از کوچه
دیگه زنده نمیمونم
خوبه میرم نمیبینم
قاتلت داره میخنده
نمیبینم که نامحرم
دست عمهم رو میبنده
بابام که.....
مغیره رو تو کوچه میدید میمرد
نمیدونم چه جوری طاقت آورد
خدا میدونه
بعد از تو....
چهجور سرت رو روی نی میدیدم
حرم رو توی بزم مِی میدیدم
خدا میدونه
عموجونم، عموجونم....