پناه حرم
کجا داری میری بگو برادرم
بدرقه ی راه تو اشک چشم ترم
آهسته تر برو داداش ببین مضطرم
پناه حرم
بیا ببین نامحرم ها رو دور و برم
خاکی شده دوباره چادر مادرم
تو رفتی و کشیدن از سرم معجرم
پناه حرم
هنوز یادم نرفته لحظه ی رفتنت
بمیره خواهرت چقدر غریب کشتنت
یه جای سالمم نمونده روی تنت
پناه حرم
یکی داره پیرهن خونیت رو می بره
اومده ساربان به فکر انگشتره
به روی نیزه ای سر علی اصغره
پناه حرم
میکشه خنجر رو سرت نمیشه جدا
با پا تنت برمیگردونه بی حیا
دوازده ضربه زد تا که برید از قفا
پناه حرم
جلو چشمای مادرم زدی دست و پا
با نیزه زد تو دهنت یکی بی هوا
زدن یه عده پیرمرد تو رو با عصا
پناه حرم
یه مادری داره به صورتش می زنه
میون قتلگاه یه تشنه جون می کنه
یه سینه ای به زیر سم اسب می شکنه
پناه حرم
کسی یه لحظه نداد امونم حسین
حرفی نگو بند اومده زبونم حسین
خولی سر خونی داد نشونم حسین
پناه حرم
رفتی و دخترت داره کتک میخوره
غنیمتاش و هرکسی داره میشمره
ناموس تو، تو آرزوی یک چادره