کسی نمی دونه من میدونم
که میون کوچه پیش چشام، مادرم مادرم
همه می گن گریه نکن اما می خوام زار بزنم
همه می گن آروم بگیر ولی دیگه نمی تونم
غروبا همه می گن غروب اون کوچه رو
از یاد ببرم اما نمی شه
پیش چشای منه برا همیشه
منو آتیش می زنه برا همیشه
کسی نمی دونه من میدونم
که میون کوچه پیش چشام، مادرم مادرم
کسی نمی بینه من می بینم
که کابوس شبام بغض صدام، مادرم مادرم
هر چی بگم از اون شبی که می میرم به خاطرش
مادرم منو گرفت زیر پناه چادرش
فقط اینو یادمه صدای یک سیلی تو کوچه ها پیچید
مثل یه فریاد تو تا گوشواره رو خاک کوچه افتاد
دیگه راه خونمون رو بردم از یاد
اگه بخوره باز روی زمین
کسی که بدنش زخمی باشه، مادرم مادرم
صورتی که هنوز داغ آتیش
روی کبودی گونه هاشه، مادرم مادرم
کسی نمی دونه من میدونم
که میون کوچه پیش چشام، مادرم مادرم
از اون به بعد تا نگاه میکنه به من
میگه این راز بزرگ بین من و تو یا حسن
من میگم که مادرم الهی
من فدای قربتت بشم یاس کبودم
کاشکی من با تو ، تو اون کوچه نبودم
مگه آروم میشه آتیش وجودم آه
میون قفسش بستریه
مریضی که دیگه جون نداره، مادرم مادرم
داره می سوزونه چشمامونو
اون دردایی که درمون نداره، مادرم مادرم
کسی نمی دونه من میدونم
که میون کوچه پیش چشام، مادرم مادرم
همه می گن گریه نکن اما می خوام زار بزنم
همه می گن آروم بگیر ولی دیگه نمی تونم
غروبا همه می گن غروب اون کوچه رو
از یاد ببرم اما نمی شه
پیش چشای منه برا همیشه
منو آتیش می زنه برا همیشه
عباس علمدار حسین
حسین علمدار حسن