loading...

آئین مستان

متن سینه زنی واحد شب هشتم محرم,سینه زنی واحد شب هشتم محرم,شب هشتم محرم,هشتم محرم,محرم,متن سینه زنی واحد هشتم محرم,سینه زنی واحد هشتم محرم,متن مداحی هشتم محرم,مداحی هشتم محرم,متن سینه زنی واحد علی اکبر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2128 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1687 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1230 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 676 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 616 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 583 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3475 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6659 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2823 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3720 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3223 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3525 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4121 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3632 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7212 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4932 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5873 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4349 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5519 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4163 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1008 زمان : نظرات (0)

 

ماه ملک منظرم علی ، ای پسر بالا بلندم

مه پاره لیلا تویی ، ای دلبر گیسو کمندم

آهسته تر ببینمت  جوونیِ رفته زِ دستم

داری میریُ بعد تو  خزون میشه تموم هستم

بزار ببینم بازم چشاتُ

غروب تو میکشه باباتُ

اذون بگو بشنوم صداتُ

یا علی پیغمبر لشکرم

میکشه داغت منو اکبرم

وای .. ولدی ولدی ولدی علی ..

لعن الله قوما قتلوك يا ولدي!.. فقد استرحت من هم الدنيا وغمها ..

پاشو بببین خورشیدِ من

لشگر داره به من میخنده

بمیره بابا  لخته خون

حلقِ تو رو داره میبنده

پهلویِ تو زخمی شده داغت شده شبیه زهرا

میام پیشت رو زانوهام پیر کرد منو داغ تو بابا

بردن تو چاره ایی نداره

گفتم اباالفضل عبا بیاره

برداره این جسم پاره پاره ..

امام سجاد از این جا به بعد ضه رو نقل میکنه .. میگه دیدم تو خیمه ها ولوله شد .. پردۀ خیمه رو بالا زدم دیدم جلو  بابام داره میاد ، عمه م زیر بغل هاشُ گرفته .. چه خبره ، چیشده؟.. دیدم پشت سرش جوونایِ بنی هاشم دور یه عبا رو گرفتن یه بدن پاره پاره رو دارن میارن .. ای حسین ..

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 890 زمان : نظرات (0)

 

پاشو علی اکبرم قلب من آروم بگیره

بابای پیرت پسرم اگه نباشی میمیره

راستی مؤذن حرم صداتو یادم نمیره

قربون تحریر صدات پاشو بازم اذون بگو

بازم یه بابا به منه خسته ی نیمه جون بگو

بدون من کجا میری کجای آسمون بگو

فکر نمیکردم اینجوری بی بال و پر شی

باید میموندی عصای دست پدر شی

میخوام بغل بگیرمت ولی میترسم

تورو بغل کنم از این پاشیده تر شی

علی اکبرم نرو ، نمیشه باورم نرو

 واویلتا واویلتا ...

گریه های رقیه رو میشه فراموش نکنی

با رفتنت چراغ این حرم رو خاموش نکنی

دق میکنم اگه به این سوز دلم گوش نکنی

پاشو بیا و غربت خیمه ی زن ها رو ببین

اشکای روی صورت این مرد تنها رو ببین

دور و برم کف میزنن این کف زدن ها رو ببین

فکر نمیکردم من بیام نتونی پاشی

تو اِرباً اِربا بشی و از هم جدا شی

فکر نمیکردم صورتت به هم بریزه

دیدمت و گفتم شاید خودت نباشی

نشناختنت گل پسرم ، چه خاکی ریختم به سرم

 واویلتا واویلتا ...

رفتی و دیگه کاری از دست منم برنمیاد

فرق سرت دوتا شده خون از سرت رفته زیاد

نیزه به پهلوت زدن و نیزه امونت نمیداد

خواهرم اومده ببین اومده با چشای تر

پاشو واسم یه کاری کن آبروی منو بخر

دستای عمه رو بگیر دوباره تا حرم ببر

فکر نمیکردی عمه رو اینجا ببینی

یه روزی اونو بین نامردا ببینی

یه روزی هم میاد که از بالای نیزه

عمه رو تو بازار شام تنها ببینی

تورو به جون خواهرم ، بمون علی اکبرم

 واویلتا واویلتا ...



 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 989 زمان : نظرات (0)

 

ای عصای پیری بابا بلند شو

از جا به خاطر دل لیلا بلند شو

تا در کنار پیکر تو جان نداده ام

آرام جانم از دل صحرا بلند شو

ای با ادب به موی سفیدم نگاه کن

روی مرا زمیننزن از جا بلند شو

یعقوب دل شکسته به بالینت آمده

ای یوسف مقطع الاعضا بلند شو

از باب امر نیست عزیز دلم علی

بابات دارد از تو تمنا بلند شو

فکری برای آبرویم کن غیور من

ای پاسدار زینب کبری بلند شو

آیینه دار مادر پهلو شکسته ام

بالا سر تو آمده زهرا بلند شو

ولدی علی.....

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 809 زمان : نظرات (0)

 

دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی

پاره های بدنت را جگرم سوخت علی

ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم

طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی

چه کنم عمه نبیند بدن خمزه ای اَت

مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی

لخته خونی که برون از گلویت آوردم

ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی

باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است

نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی

یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت

ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی

آن لبانی که اذان گفت ، بهم ریخته است

خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی

داغ پرپر شدنت جای خود ، امّا بینم

داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی

این همه نیزه میان بدنت گم شده است

با که گویم محنت را جگرم سوخت علی

از همان دور شنیدم رجزت را پسرم

این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی

نعرة حیدری و نالة یا زهرایت

می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی

نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم

چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی

گر نیایند جوانان حرم یاری من

که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی

 

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 687 زمان : نظرات (0)

علی جان، به بالین تو آمده پیمبر
علی جان، مرا از پس این غبار بنگر
بنوش از چشمۀ کوثر
زبان ها ناتوان بود از بیان این مصیبت
ببین صد تکه شد آیینه ام بر خاک غربت
هزاران آه که این بود مزدِ رسالت
می مانیم، بر پیمان، این خون ها، امضامان
علی علی علی جان……..
یا جداه، خوشم که می شوم فدایی تو
یا جداه، من و تبسم خدایی تو
سرآمد جدایی تو
مرا آیینه خواندند و شکستم از خجالت
منم سرباز راه تو، تویی خورشید امت
که نذر راه تو بود این قد و قامت
این خواب است، یا رویا، می بینم، جدم را
علی علی علی جان……..
ببینید، ملاقات علی اکبر و احمد
عیان شد، به کربلا جمال دومحمد
از آن سو فاطمه آمد
فتاده در دل صحرا یلی هم نام حیدر
به خلق و خُلق ومنطق اشبه الناس به پیمبر
شده فاتح در این جنگ نابرابر
از خون، آن سردار، این صحرا، شد گلزار
علی علی علی جان……..
الهی، گل محمدی شوم چو اکبر
شهادت، مرا هم برساند به پیمبر
که باید گذشت از سر
مرا پهلو شکسته،بی سرو دست، اربا اربا
به آغوش شهادت بَر که دلگیرم ز دنیا
گواه توبه ام کن شهادتم را
پاکم کن، یا الله، با عشق، ثارالله
حسین حسین حسین جان........


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 372 زمان : نظرات (0)

قصد کرده است تمام جگرم را ببرد

با خودش دل خوشی دور و برم را ببرد

من همین خوش قد و بالای حرم را دارم

یک نفر نیست از اینجا پسرم را ببرد

دسترنج همۀ زحمت من این آهوست

چقدر چشم نشسته ، ثمرم را ببرد

این چه رسمی ست پسر جای پدر ذبح شود

حاضرم پای پسرهام ، سرم را ببرد

تا به یعقوب نگاهم نرسیده خبرش

می شود باد برایش خبرم را ببرد

نیزه دنبال دلم بود تنش را می گشت

قصد کرده است بیاید جگرم را ببرد

جان من ، قول بده دست به گیسو نبری

مقنعه ت باز شود ، بال و پرم را ببرد

تو برو خیمه خودم پشت سرت می آیم

چه نیازی ست کسی محتضرم را ببرد

 

 

 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 556
  • آی پی دیروز : 576
  • بازدید امروز : 3,258
  • باردید دیروز : 4,316
  • گوگل امروز : 43
  • گوگل دیروز : 53
  • بازدید هفته : 11,677
  • بازدید ماه : 36,111
  • بازدید سال : 1,078,252
  • بازدید کلی : 19,584,080