علی جان، به بالین تو آمده پیمبر
علی جان، مرا از پس این غبار بنگر
بنوش از چشمۀ کوثر
زبان ها ناتوان بود از بیان این مصیبت
ببین صد تکه شد آیینه ام بر خاک غربت
هزاران آه که این بود مزدِ رسالت
می مانیم، بر پیمان، این خون ها، امضامان
علی علی علی جان……..
یا جداه، خوشم که می شوم فدایی تو
یا جداه، من و تبسم خدایی تو
سرآمد جدایی تو
مرا آیینه خواندند و شکستم از خجالت
منم سرباز راه تو، تویی خورشید امت
که نذر راه تو بود این قد و قامت
این خواب است، یا رویا، می بینم، جدم را
علی علی علی جان……..
ببینید، ملاقات علی اکبر و احمد
عیان شد، به کربلا جمال دومحمد
از آن سو فاطمه آمد
فتاده در دل صحرا یلی هم نام حیدر
به خلق و خُلق ومنطق اشبه الناس به پیمبر
شده فاتح در این جنگ نابرابر
از خون، آن سردار، این صحرا، شد گلزار
علی علی علی جان……..
الهی، گل محمدی شوم چو اکبر
شهادت، مرا هم برساند به پیمبر
که باید گذشت از سر
مرا پهلو شکسته،بی سرو دست، اربا اربا
به آغوش شهادت بَر که دلگیرم ز دنیا
گواه توبه ام کن شهادتم را
پاکم کن، یا الله، با عشق، ثارالله
حسین حسین حسین جان........
آخرین ارسال های انجمن