loading...

آئین مستان

حضرت علی اصغر (ع)

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2232 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 695 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 606 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6709 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2843 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3810 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3240 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3568 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4140 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5892 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4370 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 774 زمان : نظرات (0)

از غمت ذره ذره آب شدم

گل نبودم ولی گلاب شدم

هر زمانی که آب نوشیدم

یادت افتادم و کباب شدم

آقا از غمت سال ها گریستم

و در غم عشق تو شراب شدم

پشت پایی زدم به هرچه که هست

تا که از عشق تو خراب شدم

تا که احرام اشک را بستم

جزو زوار تو حساب شدم

پادشاهِ زمینی شدم

وقتی به غلامیت انتخاب شدم

من دعای قنوت زهرایم

آن دعایی که مستجاب شدم

هر کجا شیرخواره ای دیدم

بی قرارِ غم رباب شدم

خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله حق شناس می فرمود: هر وقت گره به کارِتون خورد زود برید در خانه ی شیرخواره ی اباعبدالله،یه اربعین نشست روز آخر حضرت رو ملاقات کرد،عرض کرد: آقا مَردم گرفتارن...میگه: ابی عبدالله خطاب کرد: مگه این مردم علی اصغر منو ندارن اینقدر گرفتارن؟...

امشب ما اومدیم همه غم هامون رو کنار گذاشتیم،حاجت داشتیم، گفتیم: حاجت نمیخوایم،امشب اومدیم برا اون بچه ای گریه کنیم،که همه بی تابش بودن،اگه بچه گریه کنه یا باید شیرش بدن بخوابه یا باید آب بهش بدن آروم بگیره،دیدی با بچه بازی میکنی با پنجه هاش انگشتتو میگیره،اینقد دیگه این بچه ضعیف شده بود این انگشتای دستش دیگه حرکت نمیکرد...میخوام برات نقاشی بکشم،میخوام برات نشون بدم،چندتا خیمه است،این خیمه خیمه ی زینبه،این خیمه خیمه ی حسینِ،یه خیمه، خیمه ی علی اکبرِ،یه خیمه خیمه ی نجمه و قاسم،چندتا خیمه خیمه ی اصحابن،اما جلوتر از همه خیمه ها خیمه عباس،معناش و میدونی یعنی چی،یعنی هرکی میخواد سمت حسین بره باید از عباس گذر کنه،یه خیمه خیمه ی رباب،اما خودمونی بگم،هیچ کدوم زنا تو خیمه خودشون نیستن،همه جمعشون جمع تو خیمه رباب،همه اومدن علی رو آروم کنن......

تو خیمه ها غوغاییه، همه به فکر آبن

تموم زن ها اومدن، تو خیمه ی ربابن

رقیه نازش میکنه، بخواب گل بهارم

داداش کوچولو آب میخای؟ از چشام آب میارم

چقد باباهاتون رو دوست دارید؟ جوونا! اگه یه وقت بشنوی یکی حرف باباتون رو زمین انداخته چیکار میکنی؟اگه بفهمی یکی به حرف بابات خندیده چیکار میکنی،اگه ببینی بابات از یکی خواهش کرده روشو زمین انداخته چیکار میکنی؟...

بچه شیرخواره نمیتونه گردن بگیره،آی جوونا! ارباب فرمود:اگه میشه این بچه رو خودتون ببرید سیرابش کنید بیاریدش....میدونی چیکار کردن؟شروع کردن هلهله کردن،بچه ای که توان نداشته باشه، دیگه سر آویزان،همچین که سر آویزان شد،بچه رو بالا گرفت،یه وقت دیدن نانجیب صدا زد: حرمله!چه کنم امیر؟پدر رو بزنم یا پسر رو؟ گفت: اگه پسر رو بزنی پدر خودش میمیره...حسین یه لحظه دید بچه رو دستش داره بال بال میزنه...الهی برات بمیرم حسین...،همچین که حرمله تیر به این بچه زد،میخوام بهت بگم چرا حسین میرفت سمت خیمه برمیگشت،یه وقت دیدن حسین عبا رو سر کشید،هی میومد سمت خیمه ،میدید بچه داره دست و ما میزنه باز بر می گشت....

لالایی عزیزم، نخوردی تو آبی

برو پیش بابات، رو  شونش بخوابی

وای گلو، کو عمو؟

 داره تشنگی میکنه پرپرت

جون نکن، پیش من

 الهی بمیره برات مادرت

وای نرو، غنچه ام

 که دلشوره دارم برا حنجرت

عمه جونت میگه

 یکم آب میدن به علی اصغرت

لالایی برا تو ،سه شعبه میخونه

تو آغوش بابات، تنت غرق خونه

وای من، تیر زدند

 یه جوری که سر از تنت شد جدا

حلقِ تو، پاره شد

 تو خواب بودی تیر رو زدن بی هوا

وای حسین،وای حسین

 نمیتونه برگرده تا خیمه ها

حرمله، هلهله

 برا کشتنت شد چه جشنی به پا

لشگر گفت: ما یه جا دلمون به حال حسین سوخت،اونم اون وقتی بود که حرمله تیر به گلوی علی اصغر زد،هی میرفت سمت خیمه بر میگشت،یه وقت دیدن اومد پشت خیمه،خدا نیاره بابا با دست خودش قبر بچشو بکنه،همچین که علی رو تو قبر گذاشت شنید یکی میگه: مهلاً،مهلا... اجازه بده یه بار دیگه بچمو ببینم...حسین ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 623 زمان : نظرات (0)

هزار جَهد بکردم که سّرِ عشق بپوشم

نبود بر سر آتش مُیَسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایلِ تو بدیدم ، نه عقل ماند و نه هوشم

مرا به هیچ بدادیُ من هنوز برآنم

به هیچ بدادی یعنی هیچ منزلتی و جایگاهی نداشتم که بخوام شبا بیام تو روضۀ ابی عبدالله کنار شما برا جدِ غریبتون گریه کنم ...

مرا به هیچ بدادیُ من هنوز برآنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

امشب زن و مرد هر کجا نشستن ، شبِ باب الحوائجِ .. یک صدا آقاشونُ صدا بزنن :یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان ..

یک پسر داشتم ای وای چه آمد سر من

رفته ای گل پسرم کو پسرِ دیگر من

آب خوش کِی رود از راهِ گلویم پایین؟

گوییا تیر سه شعبه ت درید حنجرِ من

بندِ قنداقت خبر می دهد از سر درون

دیدم آمادۀ میدان شده جنگاورِ من

تا صدایِ هَل مِن ناصر .. ابی عبدالله رو شنید ، یه وقت دیدن علی خودشُ از گهواره بیرون انداخت ..

کاش میشد بفروشند کمی آب به من

حیفِ لبهایِ تو نفرین به زر و زیورِ من

تشنه بودیُ مرا شیر نبود اما کاش

دست کم شور نبود اشکِ دو چشم تر من

علی جان! همه حرفا برا اون لحظه ای ست که ابی عبدالله بدنُ برداشته آورده پشت خیمه ها ..

جای اینکه به تنت خاک بریزد ای کاش

خاک می ریخت علی جان پدرت بر سر من

دید ابی عبدالله شرمنده کنارِ رباب سرشُ پایین انداخت. خدا برا هیچ بابایی نیاره .. پدربزرگ شهید مقدسیان ، ایشون نقل می کردند که یه شب از روضه داشتم برمیگشتم دیدم زیر بارون یه بابایی یه بچه ای رو در آغوش گرفته، مثل ابر بهار ، داره گریه می کنه . گفتم کاری از دست من برمیاد؟ گفتم شاید بچه مریضه خرجِ دوا دکتر نداره ، کاری میتونم برات بکنم؟ گفت نه دیگه کار از کار گذشت .. مادرش میخواست باهام بیاد گفتم تو باش تو خونه ، من می برمش دکتر برش میگردونم چیزی نیستش ، بچه تو دستم پرپر  زد .. حالا روم نمیشه برگردم خونه ...

همۀ روضۀ علی اصغر یه طرف این روضه یه طرف ... یه وقت دیدن حسین وسط میدان به چه کنم ، چه کنم افتاد .. یه قدم میاد سمت خیمه ها دوباره برمیگرده .. اما تا نگاه کرد دید ابی عبدالله سر به زیر انداخته گفت آقاجان:

صد پسر داشته باشم به رهت خواهم داد

تا که باشد به سلامت سر تو ، سرور من

بچه رو می خوان دفن کنن ... گفت بارالها

حسین از آن عشقی که ز تو منفک است می ترسد

قبر اما عجیب تاریک است پسرم کوچک است

روی این سر چگونه سنگ لحد،مثل اهل قبور بگذارم

آه باید به جای گهواره پسرم را به گور بگذارم

آداب دین ماست باید یک به یک انجام بشه "اِسمَع، اِفهَم علی اصغر من! .." این صدای گرفتۀ باباست .. به تنِ خسته ام نگاه نکن ... روحِ من هم کنار تو آنجاست .. پسرم ..

محض تسکینِ مادرت به تنت کاش می شد دوباره جان بدهم

بازویِ کوچکُ نحیفت را ، من چگونه تکان تکان بدهم؟

هق هق من دوباره می شکند این فضایِ غریبُ ساکت را

با چه رویی بخوانم ای پسرم بر تن تو نماز میت را؟

سنگ پرتاب کرده اند این قوم،سوی آن گونه های صیقلی ام

بارالها خودِ تو شاهد باش غیر خوبی ندیدم از علی ام

خاک میریزمُ نمی خواهم بزنم حرف هایِ آخر را

وقتِ غسل و حُنوطِ تو دیدم ، میدهی بوی شیر مادر را

لالا لالا ، آروم باش یه ذره عزیزِ دلم

لالا لالا ، نزن لبهایِ خشکتُ رویِ هم

لالا لالا ، داره مادرت می بینه از حرم

شما نوکرایِ امام حسین دارید گریه می کنید ، بچه ها می بینن می ترسن .. ابی عبدالله بچه رو ، رو دست گرفت ، تا میومد حرف بزنه همه هلهله می کردن ..

لالا لالا ، آروم باش یه ذره عزیزِ دلم

لالا لالا ، نزن لبهایِ خشکتُ رویِ هم

لالا لالا ، داره مادرت می بینه از حرم

شرمندتم علی جون ، قلبِ من رو نسوزون

دور لبهات عزیزم ، زبونت رو نچرخون

می دونم تشنه هستی ، چند روزِ شیر نخوردی

رو دوشم سر بذار تا ، جایِ آب تیر نخوردی

لالا لالا علی جان .. لالا لالا علی جان ..

خیلی سخته ، برا غربتِ تو نبارم علی

خیلی سخته ، که چشماتو رو هم بذارم علی

خیلی سخته ، که تیر از گلوت دربیارم علی

خیلی در هم شکستم ، خیلی از پا نشستم

با این دستایِ لرزون ، میفتی از رو دستم

روی دستم سر تو ، روی دست پیکر تو

من چی بدم جوابِ ، اشکایِ مادرتو

لالا لالا علی جان .. لالا لالا علی جان ..

وقتی مختار یک به یک قتله رو داشت محاکمه می کرد ، سنگدل ترین اینارو بیرون آورد ، گفت ببینم جایی بود توام دلت به حالِ حسین بسوزه؟ گفت امیر فقط یه جا .. وگرنه من کسی بودم هر جا کنار هر کشته ابی عبدالله میومد کف میزدم .. هلهله می کردم .. فقط یه جا دلم سوخت ، دیدم عبارو رو بچه انداخته .. میخواد بیاد سمت خیمه ها روش نمیشه .. دیدم اومد پشتِ خیمه ها نشست رو خاکا .. با غلافِ شمشیر داره یه قبر کوچیک ...

خیلی سخته ، ولی دیگه چاره ندارم علی

خیلی سخته ، تنت رو به صحرا سپارم علی

خیلی سخته ، رگاتو رویِ خاک بذارم علی

زیر خاکا که باشی ، از اسبا در اَمونی

دشمن کاشکی نذاره ، رویِ قبرت نشونی

این روضه خیلی سخته ، این روضه جان گدازه

الهی که نبینم ، چشمت رو نیزه بازه ..

لالا لالا علی جان .. لالا لالا علی جان ..

اگر گهواره را پس داده بودن

دلش خوش بود با طفلی خیالی

لالایی .. لایی لایی لایی لایی

امشب مادرا با خانم رباب یه بارم شده بگن ..

لالایی .. لایی لایی لایی لایی

بدم المظلوم ... بدم المظلوم .. اللهم عجل لولیک الفرج

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 426 زمان : نظرات (0)

یم فضل و عفاف و زهد و عصمت گوهر آورده

مه تابندۀ برج ولایت اختر آورده

نهال آرزوی یوسف زهرا بر آورده

عروسِ فاطمه امشب علیّ اصغر آورده

حسین بن علی! این است تنها مُهر طومارت

که با رخسار گلگون می‌کنی تقدیم دلدارت

چراغ محفل خونینِ عاشوراست این مولود

گل نشکفتۀ ریحانۀ زهراست این مولود

مدال افتخار سینۀ باباست این مولود

دُر یکدانۀ هفتاد و دو دریاست این مولود

چه دُرّی؟ بحرها لب تشنۀ لبهای عطشانش

چه مولودی که هفتاد و دو ملّت باد قربانش

نفس تسبیح و لب تهلیل و خاموشی است تکبیرش

تمام حُسن ثارالله در سیما و تصویرش

وجودش مصحف عشق و گل لبخند تفسیرش

به کف جان و به دل نور و به سر شور و به لب شیرش

نفس‌هایش حکایت از قیام کربلا دارد

گلویی همچو یاس آماده بر تیر بلا دارد

 

فلک با آفتاب و ماه خود دور سرش گردد

شهادت شستشو با خون پاک حنجرش گردد

دلِ خونِ خدا خون از نگاه آخرش گردد

مدال شانۀ فرزند زهرا پیکرش گردد

نظام دین، بقا از حلق پاره پاره اش گیرد

عجب نی گر که فطرس حاجت از گهواره‌ اش گیرد

دو چشمانش دو زمزم، چهره کعبه، سینه‌ اش سینا

نگاه افکند در آغوش مادر بر رخ بابا

جمال پنج تن در عارض نورانی اش پیدا

بزرگان جهان را قد به تعظیم جلالش تا

مخوان طفل صغیرش حجّۀ الله کبیر است این

تمام خلق را فردای محشر دستگیر است این

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 600 زمان : نظرات (0)

دلم دوباره پرزده تو کاظمین و گنبد

حال وهوای حرمش خدایی مثل مشهد

برو کاظمین دم باب المراد

یه سلام بده به حضرت جواد

لقبش ورد زبون مردم

علی اکبر امام هشتم ..

به والله ، میمیرم بدون امام رضا

جوونیم ، فدای جوون امام رضا

معنی قرآن اومده جلوه یزدان اومده

برا ولیعهدی حضرت سلطان اومده

قسمای سرسجاده مونه

هم امام هم امام زاده مونه

وقتی این آقا کرامت میکنه

توی دنیاهم قیامت میکنه

به عشقت همه دنیا ترانه خون شده

نگاه کن رضا انگاری که جوون شده

ازهمه سرورا سره

باخنده هاش دل می بره

معلوم از برق نگاش

برا خودش یه حیدر ..

آروم وقرارقلب مادر

همۀ عشق علی اکبر

میمیره عمو برا ناز نگاش

میخونه رقیه لالایی براش

مدینه بازم بوی گل و گلاب اومد

که امشب عزیز در دونۀ رباب اومد

والایی وبالانشین به خاتم حسین نگین

یک پر قنداقۀ تو برای ما حبل المتین

به خدا یه عمر دل سپرده شم

همه جا میگم که کشته مرده شم

همه حاجتامو داده به خدا

مونده تنها یک سفر کرببلا

میدونم ، که تاکرببلا می بری ام

نوشته ، روقلبم که علی اصغری ام

دلم دوباره پرزده تو کاظمین و گنبد

حال وهوای حرمش خدایی مثل مشهد

برو کاظمین دم باب المراد

یه سلام بده به حضرت جواد

لقبش ورد زبون مردم

علی اکبر امام هشتم ..

به والله ، میمیرم بدون امام رضا

جوونیم ، فدای جوون امام رضا

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 449 زمان : نظرات (0)

اگر دست و بالت کمی خالی است

اگر حال و روز تو بی حالی است

اگر آسمان در قفس می کشی

اگر قسمتت بی پَرو بالی است

اگر کار و بار تو پیچیده و

اگر چند وقتی بد اقبالی است

اگر تار و پودت گره خورده است

اگر غصه ها نقش این قالی است

اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد

اگر مثل پاییز یک شالی است

علاجت فقط یک نفس یا علی است

خدا هست با آنکه او با علی است

خدا در شکوه جلال علیست

خدا در ظهور جمال علیست

خدا در نزولش علی می شود

خدا در مقامش کمال علی است

حرام خدا و حلال خدا

حرام علی و حلال علیست

پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت

که ما هرچه دیدیم مالِ علی است

علی چارده مرتبه آمده

علی عین میلاد آل علی است

علی گفته و غرق عین اش شدیم

همه راهی کاظمینش شدیم

مرا فارغ از قیل و قالم کنید

مرا راحت از خشکسالم کنید

محال است لب را به مِی تر کنم

مرا تشنه ی این محالم کنید

مرا بشکنید و بسازید باز

تَرَکهای روی سفالم کنید

فقط روی چشمان خود می کشم

از این خانه هرچه”حوالم”کنید

مرا می کشاند دو گنبد طلا

شب رفتنم شد حلالم کنید

ببینید رویای جبریل را

مبارکترین کودک ایل را

شلوغ است اگر آستان جواد

پُر از برکت است آسمان جواد

گدایی به شاهی مقابل نشست

چه ها می کند تکه نان جواد

پیمبر پدر با خدیجه شدو

رضا نیز با خیزران جواد

علی اکبر خانه ام را ببین

رضا می شود مدح خوان جواد

شبیه نماز حسین است این

نماز رضا با اذان جواد

فقط شانه ات را به دیوار نِه

فقط زیر لب گو بجان جواد

تو را می دهد تا قیامت مراد

گره وا کند خاک باب الجواد

خدا خواست تا بیکرانش دهد

و در یک افق سه جوانش دهد

علی جان آقای کرب وبلاست

حسین آمده تا سه جانش دهد

فقط دوست دارد ببیند علی

فقط دوست دارد همانش دهد

علی در سه صورت تماشایی است

علی را سه جلوه نشانش دهد

علی اصغرش هم علی اکبر است

اگر فرصت امتحانش دهد

خدا خواست تا بی کرانش دهند

و در یک افق سه جوانش دهند

علی جان اقای کرب و بلاست

حسین امده تا سه جانش دهند

فقط دوست دارد ببیند علی

فقط دوست دارد همانش دهند

علی در سه صورت تماشایی است

علی را سه جلوه نشانش دهند

علی اصغرش هم علی اکبرست

اگر فرصت امتحانش دهند

به صف فطرس و جبرئیل و رباب

که نوبت به نوبت تکانش دهند

زمین خورده ها را که جان می دهند

به باب الحوائج نشان می دهند

اگر بار ما از کرم می کشد

بمیرم برای پدر بار غم می کشد

رسیده بگوید اگر قد کشد

شبیه عمویش علم می کشد

غریبی ببین تشنگی اش ببین

که کار پدر بر قسم می کشد

گمانم به دنبال گهواره است

کسی که به اتش حرم می کشد

فقط مادرش اه دنبال او

در ان راه پر پیچ و خم می کشد

ببر نام او را خدا بعد از ان

به حجم گناهت قلم می کشد

رباب است یک فاصله تا حسین

چها کرده این حرمله با حسین....

صلی الله علیک یا اباعبدالله

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 975 زمان : نظرات (0)

یا جواد الائمه ....
دوباره پای دلم،به سمت میخونه رفت
لب عطش زده ام ،رو لب پیمونه رفت
شراب ماه رجب ، خونمو تصفیه کرد
امشب تا پیش خدا ، این دل دیونه رفت
شب عشق و مراده ، می کوثر زیاده
اخه ساقیه امشب ، گل زهرا ، جواد  
یا جواد الائمه ....
پسر نه ، کوثر قرآن ضامن آهو ...
جواد آل علی جان ضامن آهو ...
غلغله شد مدینه ، از ازدحام نفر
از خیل حور و ملک،از خیل جن و ملک
پشت در خونه ی امام رضا شلوغه
عیدی ازش می گیرن،چون شداین آقا پدر
توی این شام رحمت ، همه عالم بی نوبت
میگیرن از این آقا عیدی شونو بی زحمت
یا جواد الائمه ....
دوباره تو مدینه خنده رو لبها اومد
از بهر نسل علی ، یه در زیبا اومد
زاده ی ام بنین ، دوباره باز عمو شد
کوچکترین نوه ی حضرت زهرا اومد
این گل بی قرینه ، دلبر و مه جبینه
لالایی رقیه ، واسه اون دلنشینه
علی اصغر ... علی ... علی ...
از عشق ماه رجب ، سینه قلندری شد
شیعه خماره می و شراب کوثری شد
دوسه شبه دیگه هم ، ازکعبه سر میزنه
بوی علی میاد و باز دلا حیدری شد ....
علی .... علی ....


تعداد صفحات : 11

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 82
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 346
  • آی پی دیروز : 342
  • بازدید امروز : 1,578
  • باردید دیروز : 2,754
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 10,925
  • بازدید ماه : 91,545
  • بازدید سال : 1,301,469
  • بازدید کلی : 19,807,297