loading...

آئین مستان

حضرت علی اصغر (ع)

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2231 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1290 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 695 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 606 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6709 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2843 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3810 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3240 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3567 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4140 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5892 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4370 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 633 زمان : نظرات (0)

یا علی‌اکبر رضا
یا علی‌اصغر حسین
به کربلا به کاظمین
باب‌المراد باب‌الحسین
میاره فرشته ، آیینه و قرآن
مبارکه ارباب ، مبارکه سلطان
یاوجیها عندالله
اشفع لنا عندالله
فدای جوون امام رضا و
شش‌ماهه‌ی اباعبدالله
یا علی‌اکبر رضا
یا علی‌اصغر حسین
دلم ترانه خون شده
انگار رضا جوون شده
جواد‌الائمه ، نام رو لبامه
ملیکه‌ی قم هم ، عاشق آقامه
یا وجیها عندالله
اشفع لنا عندالله
فدای حرم امام رضا و
شیش‌گوشه‌ی اباعبدالله
یا علی‌اکبر رضا
یا علی‌اصغر حسین
یکی شبیه کوثره
یکی شبیه حیدره
عزیز رباب و ، امید یه دنیاس
اراده کنه اون ، میشه یه پا عباس
یا وجیها عندالله
اشفع لنا عندالله
فدای آقامون امام رضا و
اربابمون اباعبدالله

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1649 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

 

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه

هزار شکر بنای شما به دعوت ماست

شب محرم تو لحظهی قیامت ماست

 کسی که آمده روضه بهشت را دیده

هر آن کجا که عزای شماست جنت ماست

به جفت کردن هر کفش روضه میبالیم

که نوکری حسینیهها ریاست ماست

لبی که اسم تو را برد اهل تقوا شد

دم حسین خودش باعث طهارت ماست

حساب گریه برای تو با خود زهراست

و فاطمه به قیامت پی شفاعت ماست

به خاطر تو همه محترم شدیم حسین

همین دو قطرهی اشکی که هست عزت ماست

 هزار شکر که سادات زینبی شدهایم

لباس مشکی ما مظهر سعادت ماست

روایت است که هر روضه شعبهی حرم است

بهشت کربوبلا پس میان هیئت ماست

همیشه ما شب هفتم ز گریه می میریم

شب مصیبت اصغر شب شهادت ماست ...

یه وقت دید تو خیمه ها شلوغ شد دستور گریه ی آهسته داده بود حالا همه دارن داد میزننبرگرد زینب جان چرا گریه ی بلند می کنی،علتش چیست؟فرمود داداش این بچه خودشو از تو گهواره انداخته زمین ... از تشنگی داره بال بال میزنه ...

لالایی لای لای .... لالایی لای لای ....

علی لای لای ....

 

دم ظهرست زیر آفتابی

به فکر آبی و اما نیست آبی ...

چقدر از صبح لالایی خوانده ام من

دهانم زخم شد ، شاید بخوابی ...

برایت گریه تاثیری ندارد ....

علی ... مادر که تقصیری ندارد ...

ای .... به لرز افتاد جسم نیمه جانت

ترک افتاد بر جان لبانت

دعا کردم سرت آرام باشد

همیشه پیکرت آرام باشد

الهی تیرها دورت نگردن

الهی حنجرت آرام باشد

مبادا باد مویت را ببیند

نگاهی رنگ و رویت را ببیند

فقط دلواپس اینم عزیزم

کمانداری گلویت را نبیند

میان خیمه ماندم،گریه کردم

تو رفتی پای این غم گریه کردم

خودت که پیش بابایی ولی من

لباست را گرفتم گریه کردم .....

علی

 روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - همیشه ما شب هفتم ز گریه می‎ میریم - حاج منصور ارضی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2508 زمان : نظرات (0)

سید مجید بنی فاطمه

 

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین"

اللهم عجل لولیک الفرج....

نفس تو سینه دم گرفته

بازم چشام و غم گرفته

بهونه ی حرم گرفته

دلم گرفته..دلم گرفته..

ردم نکن که جا ندارم

کسی به جز شما ندارم

جز اسم تو نوا ندارم

دلم گرفته..دلم گرفته..

ارباب..ارباب..

تو این دل شب گدا تو دریاب

ارباب..ارباب..

به جون زینب گدا تو دریاب ،گدا تو دریاب.. کافیه برا علی اصغر یک بیت بخونی ، بگی:

 بگوبه خواب بیاید و به چشم من بنشینید

که من بخواب روم بلکه خواب آب بینم

تشنگی خواب هم از چشمت می گیره ...

دوش چشمی بر زمان انداختم

با کمیت وحی پرسو ساختم

رفتم آنجایی که جبریل خیال

 با فرا تر رفتنش می سوخت بال

چشم بر آغوش عرش انداختم

هفت جنت را مجسم ساختم

لب فرو بستم،سخن مَحرم نبود

رفتم آنجایی که من،مَحرم نبود

سیر کردم با نزول و با سعود

در تمام آفرینش هر چه بود

ناگهان کردم به چشم دل نظر

بر زمینی ز آسمانها خوبتر

 هفت جنت در مسیرش خوشه ای

آفرینش در درونش گوشه ای

جنتی دل، حلقه ی در های او

از ملک بهتر کبوتر های او

انبیا آرند بر گردش طواف

مگه کجاست؟

اولیا را دشت و صحرایش مطاف

اشکها در دامنش انجم شده

مُلک امکان در درونش گم شده

همچو مجنون هر طرف بشتافتم

طایری با بال خونین یافتم

محو مات روی زیبایش شدم

مست در بزم تماشایش شدم

گفتمش ای مرغ زیبا کیستی؟

تو ز آب و خاک این گل نیستی

- تو که هستی گو که اینجا کجاست؟

گفتمش،گفت:من جبریلم اینجا کربلاست

کربلا هم عشق و هم شور من است

کربلا سینای من، طور من است

کربلا لوحی ز سِرّ ابتداست

کربلا یک قطعه از خون خداست

کربلا..کربلا..کربلا..کربلا..کربلا..کربلا..کربلا..

شب علی اصغر اگه بخوام روضه بخونم همین کافیه..

لالایی،لا لالایی،لا لالایی،لا لالایی،لالایی،لا لالایی..

مثل یک شاپرک از دستای من پر می زنی

داره پر پر می زنه،چندتا خیمه است..یکی خیمه،خیمه زینبه،یک خیمه خیمه حسینهیک خیمه خیمه نجمه و قاسم و عبداللهیک خیمه خیمه ربابه،جلوتر از همه خیمه ها خیمه عباسه ...اما همه اینها تو یک خیمه جمع اند اونم خیمه ربابه،آخه هر کاری می کنندعلی خوابش نمیبره  گاهی سکینه بغلش می گیره،گاهی رقیه بغلش می گیره  گاهی زینب در آغوشش می گیره،امان از اون لحظه ای که بچه گریه بکنه مادر نتونه کاری براش انجام بده،جانم به این گریه ها..امشب من برا علی اصغر گریه نمی کنم، امشب من برا اون مادری گریه می کنم که هزار آرزو داشت برا بچه اش،همچین که خدا علی اصغر رو بهش داد می گفت ان شاءالله بزرگ می شی..ان شاءالله مثل علی اکبر می شی..جانم..جانم..روضه علی اصغر ،روضه خجالت کشیدن حسینه..روضه سکینه خانم،روضه خجالت کشیدن ابوالفضله..روضه ابوالفضل،روضه خجالت کشیدن ام البنینه..آخه بعد عاشورا هر روز می اومد می گفت  رباب عباسمو حلال کن،نتونست برا علی اصغر آب بیاره..گفت خدا رحمت کنه اون کسانی که برا حسین بلند بلند گریه می کنن ..جانم به این گریه ها،جانم به این ناله ها،گفت روضه خون،نیمه شب از روضه بر می گشت،همچین که رسید سر کوچه،ماه محرمه روضه خونده،خسته..گفت برم خونه.گفت داداش رفتم خونه،سر کوچه مردی نشسته بچه ای رو بغل گرفته،خیال کرد مستحقه،سکه ای رو گذاشت رو قنداق بچه،پدر بچه سرشو بالا آورد گفت آقا شیخ من می شناسمت روضه خون آقام حسینی من گدا نیستم،گفت پس نصف شبی با بچه شیر خوار سر کوچه چه می کنی؟گفت خدا بعد سالها به من یک بچه عنایت کرده،سر شب حالش بد شد به مادرش گفتم غصه نخور،می رسونمش بیمارستان خوبش می کنم بر می گردم،خانمم خیالش راحت شد بچه رو بردم بیمارستان تا بردم پزشکا گفتن بچه ات جون داده،خب برا چی اینچا نشستی؟گفت من به مادرش قول دادم..هی میرم جلو خونه هی بر می گردم هی میگم جوابشو چی بدم؟آی حسینیاااا..خبر داری اربابت به رباب گفت علی رو سیرابش می کنم؟لشکر می گه یک جا دلمون برا حسین سوخت، اونجایی که حسین علی رو بالا گرفت...همه جا یک تیر انداز اگه بخواد تیر اندازی کنه باید یک جای سیاه باشه تا نشونه بگیره،اما همچین که سپیدی گلوی بچه ...یک نگاه کرد گفت حرمله چرا بیکار ایستادی؟گفت امیر چه کنم؟گفت پدر و بزنم یا پسر؟گفت پسر بزن پدر خودش می میره..یک وقت حسین دید این بچه بال بال می زنه...می دونی این منظره ای که حرمله رو صدا زد منو یاد چی انداخت؟ مادر منو تو کوچه،تا کمربند علی رو کشید،نامرد  یک نگاه کرد دید یک زن چهل تا  رو زمین انداخته..صدا زد .... یک کاری کن که دیگه قدم از قدم بر نداره ...حسین...

نوای شیر خوارم می لرزه

از آتش گرماست یا گریه

همه تو این خیمه بی تابن

لالایی می خونن با گریه

لالالالا گل پونه، لالالالاگل پونه

امید ما فقط مشکه ،عمو جونم..

لالالالاگل پونه،لالالالا گل پونه..

امید ما فقط مشکه،عمو جونم..

لالالالا گل لاله بمیرم من که شیر خوارم چه بد حاله..

لالالالا گل نازم،لالالالا گل گندم

لالالالا گل گندم،ببین بابا برات رو زد به این مردم 2..

بچه ناخودآگاه تا دستتو میدی ناخودآگاه با پنجه های کوچیکش انگشتو می گیرهبه خدا رباب می دید بچه نا نداره انگشت مادر رو بگیره،..هی می دید این لبا به هم می خوره..

لالالالا گل پونه،امید ما فقط مشکه،عمو جونم

گفت شعر عربی رو معنا می کرد:

بین زمین یا آسمان یا اختلاف پیش اومد، زمینیا گفتن اصغر برا ماست،آسمونیا گفتن اصغر برا ماست..حرمله اومد گفت من دو نیمش می کنم....یه تیر به گلوی علی زد،سر بچه رو شونه حسین افتاد..آقا هی می اومد سمت خیمه هی بر می گشت..خدا نیاره بابایی با دست خودش قبر بچشو بکنه..دیدن ابی عبدالله با دستش قبر کوچیکی رو می کنه،همچین که علی رو تو قبر گذاشت زینب صدا زد داداش چرا خاک نمی ریزی؟صدا زد خواهر مگه نمی بینی چشماش داره نگام می کنه .حسین...

لالالالا گل پونه 2..

یک وقت دید یکی می گه آقا جان مادرت صبر کن..آقا جان مادرت صبر کن..برگشت دید ربابه..آقا بذار یک بار دیگه بچمو ببینم ...بذار براش یک بار دیگه لالایی بخونم

لالالالا گل پرپر ،پیش چشمام رو نیزه نری مادر.. 2ّ...

الهی حرمله دستت قلم شه

آخ کبوتر بچه مو از من گرفتی

آخه سر یک بچه شیر خواره بالا نیزه!

ازدحام جمعیت تا کاروان رو آوردن وارد شهر کردند بچه ها ترسیدند،یکی دف می زنه،یکی دست می زنه..این بچه ها می گفتن داداشمو کشتن دست می زنن..عمه بابامو کشتند دارن دست می زننیک وقت زینب نگاه کرد دید همه دارن یک نقطه ای رو نگاه می کنن،دیدن بالا محمل رباب دستارو تکون می ده ..یک وقت نگاه کرد گفت عروس مادرم چیه دستاتو تکون می دی؟صدا زد خانم،ما بین این زن ها دیدم یک زنی بچشو بغل گرفته،یاد علی اصغرم افتادم..حسین

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - نفس تو سینه دم گرفته -  سید مجید بنی فاطمه 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 833 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً"

یا صاحب الزمان...

مرده بُدم،زنده شدم،عشق تو را بنده شدم

دولت عشق آمد و من،دولت پاینده شدم

 اقا امشب چه خوبه به اینا نظر کنی

اینها سالِ اوله که اومدن سینه زنی

آقا میشه امشبه رو بخاطر اینا به ما نظر کنی؟!

شب عطش رسیده وصبر رباب سر اومده

به یاری سینه زنا، لشکر اصغر اومده

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

میدونی چرا اینقدر گریه میکنند؟بچه ها تا حالا اینقدر سروصدا نشنیدن

اینها این جا بیمه با اشک عاشقا میشن

بارِ اوله که از مادراشون جدا میشن

یواش گریه کنید؛اینا میترسن

اینها این جا بیمه بااشک عاشقا میشن

بارِ اوله که از مادراشون جدا میشن

اینها یه روز بزرگ میشن

فداییای یوسف زهرا می شن

این بچه ها مادراشون منتظرن با التهاب

آی مادرای منتظر گریه کنید برای رباب

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

اگه اشکی داریم از پرِ قنداقمونه 

صدای گریه ها مون تو گوشه اینها میمونه 

آخه اینا گرمشونم هست

ازاین به بعد اینها خادم در گاه حسین میشن

برای این سینه زنای بعد از این دعا کنید

روضه ی امشب همینه گلوشون نگاه کنید

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

وای حسین ای وای حسین...

جلوی لشکر گر فت بچه رو، مادر تو خیمه داره نگاه می کنه وقتی علی اصغر تیر خورد امام حسین تیر را با یک دست بیرون کشید،مادر داره میبینه؛گفت:ای خدا اینا به صغیر و کبیر رحم نمیکنند، زبون حال خودمون و بچه هامونو خوندیم؛چیزی ندیدید شما،بچه هایی که شیرشونو خوردن؛آب خوردن،فقط یه کمی گرمشون شد؛زیر آفتابم نبودن؛کلا پنج دقیقه هم جدای از مادرشون نبودن

دلمون شعله ور از رو ضه ی رباب شده

 روضه ای که دل ماهیا  براش کباب شده

روضه ی اون مادری که دیگه

براش دیدن آب عذاب شده

میره و به غنچه ی روی نی نگاهشه

اونیم که تیرو زد،تموم راه همراهشه

دلواپس افتادن سر کوچیک طفل بی گناهشه

حسین...

دیگه از  بعد علی زیر سایه نمیره

توی آغوشش یه قنداق خیالی میگیره

دیگه بعد علی تو سایه نمیره

دیگه از بعد حسین زیرسایه نمیره

تو آغوشش یه قنداغ خیالی می گیره

با نیزه دار همسفره،روزی هزار بار پای نیزه می میره

یادم نمیره پسرم به سینه ناخن زدنت2
 
قدّتو یه زره نداشتیم که بپوشم به تنت
خوابیده بودی زیر خاک
دیدم هف،هشتا نیزه رفت تو بدنت
آخه دشمن فکر کرد اینجایی که خاک جمع شده زیورآلاتی چیزی مخفی کردند؛همه با نیزه فرو کردند
خوابیده بودی زیر خاک
دیدم هف،هشتا نیزه رفت تو بدنت
وای که هرچقدر دقیق حرمله گلوت رو زد
 
درعوض این نیزه دار هدف گیری نکرد
نیزه رو بی هوا زد حالت چشات تغییری نکرد
(
یادم نمی ره پسرم،کارتو به کجا کشوند
برای یک ساعتم جسم تو زیر خاک نموند2
اونکه سرِ خاکیتو برد
شما فرمودید:سر ابی عبدالله رو تو آب فرات شست و شو دادند،اما سر این شیر خواره چطور؟!
یادم نمیره پسرم،کارتو به کجا کشوند
برای یک ساعتم جسم تو زیر خاک نموند
اونکه سرِ خاکیتو برد
سرت رو با غلاف شمشیر میتکوند
ای حسین...حسین...حسین..." اینقدر این مصیبت سنگین بود،
خدا خودش به امام حسین تسلیت گفت،ارباب ما تکلیف همه عالمو معلوم میکنه؛
همچین که بچه تیر خورد مونده بود خیمه بره،کجا بره"بیایدکمک اربابتون کنید... حسین... حسین...
داری میری تو میدون زود برگرد
میشه مادر پریشون زود برگرد
به دل من بد افتادهعزیزم
 
برو اما علی جون زود برگرد
میدونستم گلوت پاشیده میشه
 
گل امید مادر چیده میشه
گلوی تو کوچیکه،نیزه پهنه
نوکش از تو دهانت...

دانلود بخش اول

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - دلمون شعله ور از رو ضه ی رباب شده - حاج محمود کریمی

دانلود بخش دوم

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - دلمون شعله ور از رو ضه ی رباب شده - حاج محمود کریمی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3314 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

بیا مسافر غریب صحرا 

گریه كن ای یوسف زهرا

سری بزن به روضه ی ما

بیا بیا

هر كی بلده با آقاش نجوا كنه

بیا ای همه ی کار و کس ما

 یه نیم نگاهِ تو بسه ما

خوش اومدی به مجلس ما

ما رو برای گریه 

خوشبحال اون كسایی كه قدم می گذارند به سمت روضه حس میكنند امام زمانشون داره باهاشون قدم میزنه

 ما رو برای گریه،کنار خود صدا کن

سینه زن حسین و ،  از کربلا دعا کن

در به درم یه عمره  ، برای یک نشونت

تو روضه ها میگردم ،دنبال خال گونه ات

می خوام با همه وجودم امشب صدات بزنم:

یابن الحسن كجایی،میمیرم از جدایی

ببین،صدقه ی سرت آقا جون

 چه سفره ای پهن ِبرامون

 صدات میاد تو روضه هامون

آقا، جمعه ی اول محرم 

قدم بذار رو چشم ما هم

بیا برای ما بده دَم

مگه میشه نیایی ، شب علیِ اصغر

گمون کنم جلو در  ،نشستی پیش مادر

حسین.....امشب از اول جلسه باید مثل اسپند روی آتیش باشی، مادرها به جای مادرش، شما به جای همه اونایی كه می خوان برای علی اصغر ضجه بزنند.

مگه میشه نیایی، شب علیِ اصغر

گمون کنم جلو در،نشستی پیش مادر

باید خودت بخونی ، روضه ی قحط آبُ

زخم دل عمو و ،داغ دلِ رباب و

لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر

لالا لالا لالا لالا، لالای علی اصغر

آروم بخواب مادر

چه قدر گردن بچه شُله،همچین كه بغلش كنی،سرش میاُفته

این قدر با گریه هات من و آتیش نزن مادر

لالای علی اصغر

تو خیمه ها نمونده، نه آبی و نه شیری

داری جلوی چشمام، آروم آروم میمیری

حسین....

امشب روضه خون یه نفره، من می خوام اول  از زبون مادرش بخونم، كی میتونه روضه بخونه غیر مادر؟

طاقت بیار خدای ما بزرگه ای اصغر

آرم بخواب مادر

زبونت و دور لبات نچرخون ای مادر

لالای علی اصغر

لالا می گم بخوابی، تا عموت آب بیاره

قول عموت عزیزم، اصلاً نشد نداره

لشكر ببینید پسرم، تو تب و تاب ِ

لب تشنه ی آب ِ

رحمی كنید به بچه ای كه زیر آفتاب ِ

لب تشنه ی آب ِ

آبش بدید میمیره

آبش ندید میمیره

مگه گلوی بچه ام، چند قطره آب میگیره

حسین.....

سلامٌ علی طفل الرضیع

امشب می خوام از قران برات روضه بخونم، از قرآن، باور میكنی روضه ی علی اصغر تو قرآن باشه. وقتی مادر موسی،موسی رو به دنیا آورد، فرعون فهمید دستور داد هركی پسر دار شده، باید پسرش كشته بشه،هیچ پسری زنده نمونه، چون می دونست اگه پسری به دنیا بیاد، تاج و تخت و رسالتش رو از بین میبره، مادر موسی بچه ی یك روزه رو می خواد تو آب بندازه، اما نگرانه، مادر باید باشی تا  بفهمی،یه دقیقه از بچه ات جدا بشی میمیری، اما تو قرآن اومده خدا به چهار وسیله، به چهار آیه دل مادر موسی رو محكم كرد. خدا به مادر موسی وحی فرستاد دل مادر را آرام كردف این یه دونه، دل مادر موسی رو نگه داشت، رَبَطْنَا عَلَى قَلْبها. سومین نكته اینه، خدا به مادر موسی قول داد: اِنّا رآدّوهُ ما بر می گردونیم. هم بهش وحی فرستاد و هم دلش رو محكم كرد و هم گفت برمی گردونیم و هم وعده داد گفت:این یه روزی پیامبر میشه، خیالت راحت باشه، با این چهار امیدواری مادر موسی بچه رو تو آب گذاشت و رفت. ای خدا كاش یه نفرم رباب رو آروم می كرد. كی اومد تو كربلا به مادر این شیرخواره آرامش بده؟ مادرها حرف من رو می فهمند، موسی علیه السلام یه روزه بود،یه بچه ی یه روزه رو  مادر می خواست بذاره تو آب، یه روزه كجا و شش ماهه كجا؟ دل كندن از شش ماه سخت تره، بچه ی یه روزه رو راحت تر می تونی باهاش كنار بیای، وقتی موسی رو درون رود نیل گذاشت، پدرش نبود، اما بمیرم برا اون آقایی كه بچه تو بغلش جون داد، هنوز ابی عبدالله داشت حرف می زد، بچه رو با سه شعبه زدند،خیلی عجیب ِ، مادر موسی ، موسی رو تو آب گذاشت بازم نگران بود، اما بچه رو تو خون رها كردند، یه نگاه كرد دید قنداقه غرق خونه...آی حسین....

خیلی این شعر قشنگ ِ، زبان حال رُباب رو گوش بده،رُباب داره با فرشته های آسمون حرف می زنه، آخه تا این بچه رو زدند ندای آسمانی بلند شد: رهاش كن حسین، دَعهُ.فرشته هارو آماده كردیم،بچه ات رو اینجا نگه می دارند.

خبر رسیده به من ای فرشته های خدا

سپرده اند علی اصغر مرا به شما

سپرده اند كه از شیر دایه های بهشت

بنوشد و بشود مرهمش كفیه شفا

ولی ملائكه من مادرم دلی دارم

هنوز دل نگرانم برای آن لب ها

هنوز دل نگرانم برای طفلی كه

مرا گذاشته با گهواره اش تنها

بگو فرشته كه آرام و تخت خوابیده است؟

بگو كه دست خدا تاب می دهد او را؟

شده است دست پدر حال حجر اسماعیل

بگو طواف كنندش فرشته ها به دعا

برای ذبح عظیمی كه نذر حق كردیم

گرفته ایم چه شب ها به گریه اش احیا

نخورده است اصغر من بی وضوی من شیری

نداده بوسه به او جز به نام حق بابا

برای اصغر من زمزمی بجوشانید

قسم به مروه شمارا قسم به سعی و صفا

جواب گریه ی او را خدا پسند دهید

كه تلخ داده جوابی به گریه اش دنیا

سفارش پسرم را نمی كنم دیگر

علی است زندگی ام جان او و جان شما

مادر موسی ِ پیغمبر رو خدا آروم كرد،یه مادر دیگه ام سراغ دارم،اونم آرامشش بهم ریخت اما پیغمبر خدا آرومش كرد،زود بگم و رد شم، اسم بی بی هم برده بشه،كدوم مادر؟ پیغمبر دید فاطمه اش هی نگرانه، بابا این بچه تو رَحِم امانم رو بریده،چی میگه؟ هی میگه: اَنا الغریب، اَنا العطشان، اَنا العریان. پیغمبر آرومش كرد، این مادرم آروم شد، اما كربلا ابی عبدالله می خواست رباب رو آروم كنه، ابی عبدالله بچه رو نگاه كرد، خودت تصور كن، نگاه كرد، دید مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن، مِنَ الوَرید إلَی الوَرید. سر بچه به پوست آویزان شد. ابی عبدالله برگشت، یه نگاه به طرف خیمه ها كرد، دید رباب ایستاده، زینب ایستاده،بچه رو زیر عبا گذاشت.حسین......یه نفر بلند شه جواب من رو بده، چرا همه ی مقاتل نوشتند ابی عبدالله یه قدم می رفت، یه قدم برمی گشت. كی می دونه؟بعضی ها نوشتند یه قدم می رفت، می دید رباب ایستاده، اما من میگم نه، بلاخره رباب رو زینب ساكت می كرد، بلاخره رباب آروم می شد، می دونی چرا حسین بر می گشت؟ قدیمی ها می دونند، قدیم مرغ كشته نمی فروختند، باید مرغ زنده می خریدی، می بردی قصاب جلو چشمت سرش رو جدا می كرد. رو خاك جلو چشمت دست و پا می زد. پنج دقیقه مرغ رو خاك بود برمی داشتی می دیدی مرغ هنوز جون داره، ابی عبدالله فكر كرد علی جون داده دو قدم می رفت، بچه دست و پا می زد شیخ جعفر شوشتری می گه، صاحب خصائص می گه: حجت خدا مضطر نمی شه،اضطرار تو وجودش راه نداره، اما كاری با حسین كردند، رفت پشت خیمه ها خودش یه قبر كوچیك كند، بچه رو تو خاك گذاشت. بگو حسین..... ابی عبدالله كاری كرده عصر عاشورا بی نظیره،نام علی اصغر جهانی شده.اومد پیش ابن زیاد، ابن زیاد لعنت الله علیه گفت: چه خبر از كربلا؟ گفت: امیر بهت بگم: تا عصر عاشورا می تونست همه چیز به نفع تو پیش به، اما حسین یه كاری كرد، حسین یه قنداقه ای رو كرد، همه ی عالم فهمیدند حق با حسین ِ. رمز پیروزی قیام عاشورا خون علی ِ اصغر ِ، حالا دستت رو بیار بالا،بدم المظلوم یاحسین.....هركی مریض داره، هركی هر كاری داره..یا حسین.....

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - این قدر با گریه هات من و آتیش نزن مادر -  سید مهدی میرداماد 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 961 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُوْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللَّهِ

بچه وقتی گرسنه یا تشنه میشه، اول زار می زنه، زار می زنه، بعد یواش یواش بی حال میشه، فقط لب هاش رو تكون میده، چه خبر بود میان خیمه ی ابی عبدالله؟ كودك شش ماهه رو دست به دست می دادند، هر كی میگفت: من آرومش میكنم، دختر بچه ها می گرفتند، می گفتند: بدین من آرومش میكنم، همهمه و گریه ای افتاد، صدای گریه چون بلند شد ابی عبدالله برگشت، بی بی جان مگه نگفتم آروم گریه كنید.این كیه صدای غربتش می آد؟ این كیه بی یار شده، یاور می خواد؟ گفت :وقتی صدای هل من ناصر ینصرنی تو رو شنید از گهواره خودش رو انداخت پایین، یعنی بابا من هستم. شرح های زیادی برای همین بغل گرفتن حسین گفتند. قنداقه رو داد دست ابی عبدالله، اومد وارد میدان شد، تا اومد با مردم حرف بزنه، نامردی كردند، هنوز كلام امام تمام نشده، یه وقت دید علی یه حركتی كرد، دست و پاش هم كه به قنداقه بسته بود، نگاه كرد دید سر به پوست بدن آویزان شده...حسین.....

با چه رو خیمه برم این سر آویزان را

چه كنم مشكل این حنجر خون ریزان را

به سفیدی گلوی تو كسی رحم نكرد

رسم كوفی است بگیرند هدف مهمان را

پسرم دست و پایی زدی و باز تبسم كردی

پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را

گریه بر معجر عمه نرود از یادم

وسط هلهله ها بدرقه كن یاران را

سند مستند كربلا حنجر توست

بُرد مظلومی تو آبروی عدوان را

 روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - با چه رو خیمه برم این سر آویزان را - حاج منصور ارضی

تعداد صفحات : 11

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 82
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 283
  • آی پی دیروز : 342
  • بازدید امروز : 1,377
  • باردید دیروز : 2,754
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 10,724
  • بازدید ماه : 91,344
  • بازدید سال : 1,301,268
  • بازدید کلی : 19,807,096