loading...

آئین مستان

متن روضه پنجم محرم,روضه پنجم محرم,متن مداحی پنجم محرم,مداحی پنجم محرم,متن روضه عبدالله بن حسن,روضه عبدالله بن حسن,عبدالله بن حسن,,متن مداحی عبدالله بن حسن,مداحی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2140 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1693 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1238 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 677 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 618 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 585 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3478 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6671 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2825 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3732 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3534 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3643 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7223 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4935 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5875 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4352 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5521 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4165 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 401 زمان : نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم...

یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ ...

من نبایدبهت بگم که اگه امشب و فردا شب هرچی حسن جان بگی مادرش دعات میکنه... حسن جان ... حسن جان... شب امام حسنِ ..

عمریست دخیلم به ضریحی که نداری ..

یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه

حتما باحاجت اومدی... یا امام حسن ای کریم اهل بیت...این مردم با یه امیدی اومدن... وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا هرکی صدای منو میشنوه آبرو دار و قسم بده یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ... هرکی کربلا نرفته از امام حسن خواهش کنه ... بگه من کربلا نرفتم هنوز ... یه باردیگه :

یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه...

فرج امام زمان، سلامتی رهبر، نابودی وهابی و داعشی ،آل سعود، آمریکا، آل خلیفه، اسراییل، برا مسلمونا بگو ... یه بار دیگه ...برا مردم میانمار، شیعیان بحرین، شیعیان حجاز، یمن، عراق، سوریه ...

دعای زنده‌دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین می‌شنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی‌صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
حسن جان .... حسن جان ....
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیۀ شیرخدا «ابا حسن» است‌

عبدالله بن حسن آخرین شهید بنی هاشمه ... این پسر ، حسنی تبار ، از دو شهید قبلی دوتا نشونه داشت ... داغِ دوتا عزیز رو شعله ور تر کرد ...وقتی آقایِ غریب ما رو دوره کردن همه دورشُ گرفتن اهل خیمه دارن نگاه میکنن؛ سیدبن طاووس نوشته:  فَخَرَجَ عَبدُ اللّهِ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ... عبدالله اومد بیرون  وهُوَ غُلامٌ لَم یُراهِق ... هنوز نابالغ بود ...

دست نازکه ... قد کوتاهه ... بدن ضعیفه....

مِن عِندِ النِّساءِ...بیرون آمد از بین زن ها...

یَشتَدُّ...میدوید...خودشو خلاص میکرد... حَتّى وَقَفَ إلى جَنبِ الحُسَینِ علیه السلام... یهو  اومد وسط قتلگاه، کنار امام حسین ایستاد... بعد از اینکه خودشو رسوند کنار امام حسین  فَلَحِقَتهُ زَینَبُ ابنَةُ عَلِیٍّ ... زینب تا کجا دوید؟تا کجا اومد جلو عبدالله رو برگردونه... فَأَبى وَامتَنَعَ امتِناعاً شَدیداً... عبدالله مقاومت کرد،با زینب برنگشت.فقط یه صدا زد: وَاللّهِ لا افارِقُ عَمّی... من از عمو جدا نمیشم ...

میدوید و گاه می افتاد او

از جگر فریاد میزد ای عمو ...

می دوید و می نشستُ می کشیدُ

می بریدُ می درید و ....

اون نامرد اومد ...  فَأَهوى بَحرُ بنُ كَعبٍ إلَى الحُسَینِ علیه السلام بِالسَّیف... این ملعون شمشیر رو به نیت امام حسین علیه السلام بالا آورد ، دستشو کشید همۀ قدرتش رو جمع کرد ... خواست شمشیرو پایین بیاره اول یه صدا شنید: یه نوجوونی فریاد زد:  وَیلَكَ یَا بنَ الخَبیثَةِ...ای فرزند زن ناپاک! أتَقتُلُ عَمّی؟میخوای عموی منو بکشی؟! نمیذارم .... فَضَرَبَهُ بِالسَّیفِ... این شمشیر پایین آمد فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِیَدِهِ... دستُ حمایل کرد به عمو نخوره ... فَأَطَنَّها إلَى الجِلدِ... فَإِذا هِیَ مُعَلَّقَةٌ ... دست قطع شد ... از پوست آویزان شد .... استخوان را شکست ... گوشت رو درید ... فَنادَى الغُلامُ...بچه صدا زد: یا اُمّاه ... مادر ... مادر ...

پیرو مکتب عباسم من

دست در راه تو نشناسم من

عموجان ... عموجان ...

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 318
  • آی پی دیروز : 591
  • بازدید امروز : 1,948
  • باردید دیروز : 6,509
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 69
  • بازدید هفته : 1,948
  • بازدید ماه : 65,050
  • بازدید سال : 1,107,191
  • بازدید کلی : 19,613,019