زنم اما از این پس مردمیدان تو خواهم بود
تو فرمانم بده من تحت فرمان توخواهم بود
بنا کن خیمه رامن خم به ابرویم نیاوردم
بیا حاجی من اینک به قربان تو خواهم بود
اگر اذنم دهی شب پاسبانی میدهم تاصبح
به تاجان دربدن دارم نگهبان تو خواهم بود
زبانم در دهان آماده یک خطبه غراق
ز نسل ذوالفقارم تیغ بران تو خواهم بود
اگررخصت دهی من نیز چادر بر کمر بندم
در این میدان یکی از جنگجویان تو خواهم بود
کنون که کشته اشک است نام تو به جان من
که تاپایان عمر خویش گریان تو خواهم بود
مگو آه ای برادر روز عاشورا به چشم خویش
یکی از شاهدان سنگباران تو خواهم بود