loading...

آئین مستان

متن اشعار میلاد حضرت عباس,میلاد حضرت عباس,اشعار میلاد حضرت عباس,شعر میلاد حضرت عباس,متن اشعار میلاد,متن اشعار ولادت حضرت عباس,حضرت عباس,ولادت حضرت عباس,اشعار ولادت حضرت عباس,شعر ولادت حضرت عباس,متن اش

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2128 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1687 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1230 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 674 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 616 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 583 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3475 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6657 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2822 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3719 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3223 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3525 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4120 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3630 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7212 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4932 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5873 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4349 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5519 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4163 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 429 زمان : نظرات (0)

 

درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته

بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته

از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه

این کمان آرشی را از عجم برداشته

این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست

در حسینیه کسی انگار دم برداشته

من که باور می کنم این طفل وقت بازیش

ماه را از آسمان ها دست کم برداشته

من که باور می کنم این طفل از روز نخست

گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته

پرده های اشک در چشمان بی تاب علی

پرده ها از راز دستان قلم برداشته

دست از قنداق وا می کرده یعنی یا حسین

از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته

تا حسین بن علی برداشته قنداقه اش

نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته

از همین امشب به یاد سوز لب های حسین

مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته

تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته

از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته

این یل بی دست وقت نوکری در کربلا

دست بر سینه شدن را از حرم برداشته

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 417 زمان : نظرات (0)

 

عشق تکرار آدم و حواست

سیب ممنوعه ی بهشت خداست

عشق یک واژه جدیدی نیست

سرنوشت قدیمی دنیاست

مثل یک ماه اول ماه است

گاه پیدا و گاه نا پیداست

نسل ما نسل عاشق اند اصلاً

عاشقی شغل خانواده ی ماست

عشق مشق شب بزرگان است

مثل سجاده ای که رو به خداست

مشق این روزگار اباالفضل است

صد و سی و سه بار اباالفضل است

آسمان جلوه ای اگر دارد

از نماز شب قمر دارد

شب میلاد تو همه دیدند

نخل ام البنین ثمر دارد

آمدی و حسین قادر نیست

از نگاه تو چشم بر دارد

کوری چشم ابتران حسود

چقدر فاطمه پسر دارد

ای رشید علی نظر نخوری

شهر چشمان خیره سر دارد

باب حاجات، کعبه ی خیرات

بر تو و قد و قامتت صلوات

ای نسیم پر از بهار علی

ماه در گردش مدار علی

چقدر مشکل است تشخیصت

تا که تو می رسی کنار علی

با تو یک رنگ دیگری دارد

شجره نامه ی تبار علی

دومین حیدر ابوطالب

صاحب غیرت و وقار علی

به شما می رسد ذخیره ی طف

همه ی ارث ذوالفقار علی

ای علمدار و سر پناه حسین

حضرت حمزه ی سپاه حسین

خشکسال قدیم دنیا من

جستجوهای پشت دریا من

تو بر این خاک ها بکش دستی

اگر این خاک زر نشد با من

سر سال است مرد مسکینم

مکش از دست خالیم دامن

چقدر فاصله است ای دریا

از مقام ظهور تو تا من

تو بزرگ قبیله ی آبی

تو غدیری، فراتی اما من

خشکسالم، کویر بی آبم

روزگاری است تشنه میخوابم

کمرت جایگاه شمشیر است

لب تو جایگاه تکبیر است

سر ما را بزن همین امروز

صبح فردا برای ما دیر است

هیچ کس رو به روت نیست مگر

آن کسی که ز جان خود سیر است

سیزده ساله حیدری کردی

پسر شیر بیشه هم شیر است

گیرم افتاده است روی زمین

دست تو باز هم علمگیر است

پسر شاه لافتی عباس

ای جوانی مرتضی عباس

از نگاه کبوتری وارم

به مقام تو غبطه می بارم

سر من را اگر بگیری باز

به دو ابروی تو بدهکارم

ارمنی هم اگر حساب کنی

دست از تو بر نمی دارم

بده آن مشک پاره ی خود را

تا برای خودم نگهدارم

بی سبب نیست گریه ی چشمم

حسرت صبح علقمه دارم

با تمامی شور و احساسم

آرزومند کف العباسم

زلف ما را ز مشک وا نکیند

لب ما را از آن جدا نکنید

پای ما را به جان خالی مشک

در حریم فرات وا نکنید

دست بر زیرتان نمی آرد

آب ها این همه دعا نکنید

تیرها روی این تن زخمی

خودتان را به زور جا نکنید

تازه طفل رباب خوابیده

جان آقا سر و صدا نکنید

تا که از مشک پاره آب چکید

رنگ از چهره ی رباب پرید

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 398 زمان : نظرات (0)

 

باز انگار جهان حادثه در سر دارد

شهر یثرب سبدی یاسِ معطر دارد

جبرئیل است که تکبیر مکرر دارد

کودکی آمده که هیبت حیدر دارد

چه جمالی چه کمالی چه قد وبالایی

ماه مجنون و تو لیلا تر از لیلایی

وصف اوصاف تو از عقل فراتر باشد

چون که مدح تو فقط کار برادر باشد

عاشق آن است که آیینه دلبر باشد

یعنی عباس خودش یک تنه حیدر باشد

تیر ما گر بخورد کنج هدف خوب تر است

کربلایی شدن از راه نجف خوب تر است

آمدی با دل دریا که تو دریا باشی

آمدی نور دل حضرت مولا باشی

میر و سردار و پناه دل آقا باشی

تا که بر تشنه لبان حضرت سقا باشی

یاد دادی به همه شیوه ی جانبازی را

از تو آموخته ام غیرت و سربازی را

راهی علقمه سقا شده ماشاالله

دشت در دشت چه غوغا شده ماشاالله

جنگ خیبر شده٬ مولا شده٬ ماشاالله

بیش از پیش چه زیبا شده ماشاالله

تیغ می راند و تکبیر اباعبدالله

ذکر لاحول ولا قوة الا باالله

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 428 زمان : نظرات (0)

 

امشب است آن شب كه شادى بر در دربار عشق

حلقه مى كوبد كه عقل آمد پى دیدار عشق

ساقیا لبریز كن امشب ز مى پیمانه را

تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق

سینه زنها سینه چاكان سینه سرخان را بگو

دست افشانى كنید آمد سپهسالار عشق

تا كه سازد پرچم خودكامگى را سرنگون

زد قدم در ملك عالم میرو پرچمدار عشق

نقطه پرگار هستى گر حسین بن على است

آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق

تا دهد سرمشق جانبازى به جانبازى ما

آمد آن جانباز قطعه قطعه پیكار عشق

آنكه با تیغ كجش شد قامت اسلام راست

آمد از ره تا ببوسد سنگر ایثار عشق

تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه كرد

جان شیرین را نثار مقدم دلدار عشق

بر سر پیمان نشست و با عدو پیمان نبست

داد سر با سرفرازى تا كه شد سردار عشق

دست داد و دست از فرزند زهرا بر نداشت

كز مقام و مرتبت شد جعفر طیار عشق

چشم داد و چشم بر خوان ستمكاران ندوخت

تا كه شد سیراب از سر چشمه سر شار عشق

میشود مستور زیر ابر تا روز معاد

ماه بیند روى ماهش تا كه نگردد خار عشق

از على باید چنین فرزند تا روز مصاف

همچو گل پرپر شود تا كه نگردد خار عشق

شیر حق را شرزه شیرى داد حق ، كز هیبتش

روبهان را مى كند در دهر تار و مار عشق

اى بنازم بر چنین ازاد مردى كز شرف

گوى سبقت برده در ایثار با اقرار عشق

آفرین بر همت مردانه اش كز یك نگه

چون على وا مى كند صدها گره از كار عشق

رحمت حق باد بر شیر تو اى ام البنین

این چنین شیرى نمودى هدیه بر دادار عشق

تا كه او باب الحوائج هست دست حاجتى

شاعر ژولیده را نبود بر اغیار عشق

 

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 199
  • آی پی دیروز : 576
  • بازدید امروز : 350
  • باردید دیروز : 4,316
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 53
  • بازدید هفته : 8,769
  • بازدید ماه : 33,203
  • بازدید سال : 1,075,344
  • بازدید کلی : 19,581,172