بوی خون بوی پلاک بوی چفیه بوی سربند
یه بغل لاله دست بسته رسید از دل اروند
باز دل مادری خونه داره لالایی میخونه
شاهد این همه دوری قد خم موی سپیده
نخل آزادی ما پر ثمر از خونه شهیده
حرف دل حرف همین دسته گلای پریشونه
دست ما بسته شده دست ولی بسته نمونه
باز یه تابوت روی شونه مادری روضه میخونه
با همون دستای سبزی که هنوز به بند اسیرن
اومدن این شهدا دست دل ما رو بگیرن
استخوانهای شکسته سند عزت ما شد
شعر هیهات منه ذله شعار شهدا شد
هر کجا داغه جوونه پدری روضه میخونه
خط ما خط شهیدان خدا خط امام است
گوش ما منتظر امر علمدار قیام است
لب اگر تر بکند این رهبر آزاده ی احرار
دست ما می شکند گردن مستکبر خونخوار
با دلی که غرق خونه سیدی روضه میخونه
کاروان رفت و در این معرکه ما گم شدگانیم
ما برای هدف سرخ شهیدان نگرانیم
آتش افتاده به جان بشر از داغ جدایی
صاحب خون شهیدان خدا پس تو کجایی
با/لای بی نشونت پرچمی روضه میخونه