loading...

آئین مستان

متن روضه اربعین حسینی,متن روضه امام حسین,متن روضه زبان حال حضرت زینب,امام حسین,متن روضه,اربعین حسینی,روضه اربعین حسینی,روضه اربعین امام حسین,روضه اربعین,روضه امام حسین,متن روضه اربعین,متن روضه همراه ب

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2789 زمان : نظرات (0)

زندگی بعد تو عذابه

رو دست من جای طنابه

تموم گلهاتو آوردم

اما یکی موند تو خرابه ...

این نشونی که رو چشام

سوغاتی کوفه و شام

چادر خاکی رقیه

ببین داداش، شال عزامه

هر کاری کردم که بمونه ، اما نشد ...

نمیره زیر تازیونه ، اما نشد اما نشد ...

هم سفرم شه تا مدینه ، اما نشد ...

خواستم سر تو رو نبینه ،اما نشد ...

 +داداش تو اون مجلس هرچی جلو چشماشو گرفتم ... هی رو پنجۀ پا بلند شد ، عمع به خدا سر خود بابامه .... حسین جان تو اون مجلس با اون چشم کمسوش تو رو شناخت اما نزاشتم درست تو رو ببینه ...اما تو خرابه سر تو به سینه چسباند ....

شده تنم پر از کبودی

هر جا که بردنم تو بودی

سر تو رو بالای نیزه

چه سنگی زد ، زن یهودی ...

غارت شده انگشتر تو

غارت شده روسری من

حتی زن یزید دلش سوخت

برای بی معجری من

خواستم که تو قرآن نخونی ، اما نشد ...

خواستم نشه لب تو خونی ، اما نشد ...

+از چهارسالگی همه بهش گفتن کربلا ، عطش ، سر بریده ... از چهارسالگی این کلمات رو مرور کرد ، لذا کربلا شب عاشورا تا دست امامت رو قلبش آمد همه رو پذیرفت با شهادت حسینش کنار اومد .... داداش همه بهم گفتن حسینتو تشنه می کشن ، همه رو باور داشتم اما اینو باور نداشتم سرت تو تشت طلا باشه .... نانجیب شراب بخوره ... ته ماندۀ شرابش رو .... جلو زن و بچه ت چوب خیزران بلند کنه .... آخ بمیرم برات ....خاک بر دهان من ، تو دعای عرفه اومده ابی عبدالله با تمام اعضا و جوارحش شهادت میده به یگانگی خدا ( تک تک اعضا رو میگه ) ... یعنی با همۀ اعضا و جوارحم شهادت میدم ، میخوام یه جمله بگم و بشینم ، همۀ اعضا و جوارحش رو کربلا تقدیم کرد ... یه جای سالم تو بدنش باقی نموند ... تنها جای سالم دندان های مبارکش بود .... یه نگاه کرد نانجیب ، دید دندان هاش سفیده و میدرخشه ... چوب خیزران رو بلند کرد .... حسین ....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1614 زمان : نظرات (0)

اختر من، هلال من، ماه من

همسفر و همدم و همراه من

بی تو دلم طایر بی بال بود

داغ چهل روزه چهل سال بود ... 

+این چهل روز برا زینب چهل سال گذشت ...

شعله نثار جگرم کرده اند

با سر تو، همسفرم کرده اند

پیش روی محمل من صف زدن

رقص کنان، خنده کنان، کف زدن ...

+خواهر تو همه با دست نشون دادن ... هله هله کردن ... حسین ...میخوام روضه بخونم برات ... چهل روز نزاشتن زینب یه دل سیر گریه کنه ...

محمل من در ملا عام بود

همدم من، سنگ لب بام بود ...

دیده به خورشید رخت دوختم

آب شدم ساختم و سوختم ...

+نگاه نکن حسین پیر شدم ... این چهل روز منو پیر کرد ... یا اباعبدالله ...

راس تو می داد به زینب سلام

چشم تو میگفت به من هم کلام

چشم تو از چهار طرف سوی من ...

نغمه ی قرآن تو، نیروی من ...

حالا ببین زینب اومده ..

حال پی عرض سلام آمدم

فاتح و پیروز به شام آمدم ...

ای به جمالت نگه فاطمه

ای سر نی هم سخن فاطمه

باز هم از وحی محمد بگو

از گلوی پاره خوش آمد بگو ...

ببین زینبت اومده ...

آمده ام شانه به مویت زنم

بوسه به رگهای گلویت زنم ... 

+حسین جان ... ازت توقع زیادی ندارم، یه خواهش دارم، زبانحال ...

دست برون از دل این خاک کن

اشک غم از دیدۀ من پاک کن ...

حسین ..........

ای به لبت زمزمۀ آب آب

آب بده، آب بده بر رباب ...

جان اخا غنچه ی پرپر کجاست؟

آب که آزاد شد، اصغر کجاست ؟

+تو این چند روز کربلا، اونایی که سالهای قبل رفتن، میدونن، تو این چند روز کربلا، اونی که خیلی به چشم میاد اینه ؛دیدم همه جا آب فراوان، اصلا چیدن رو هم بطری های آب آماده، خنک، نمیخوان زائر اربعین یه لحظه هم تشنگی بکشه .. محال کسی آب بخواد و آب پیدا نکنه ... کافیه بگی آب کجاس ؟ کافیه بفهمن تشنه ای، همه میان طرفت، بهت آب تعارف میکنند .. خیلی عجیبه این راه ...میخوام بگم خصوصا اگه ببین یه مادری بچه بغلشه ... (روضه من همینه ...) ببینن یه مادری طفل شیرخواره داره بیشتر آب بهش تعارف میکنند ... میگن این برا خودت این واسه بچه ات ... بچه تو این آفتاب و گرما تلف نشه ... اما بمیرم برا اون حسینی که چهل روز قبل بچه شو رو دست گرفت ...

 -ببینید ببینید گلم رنگ نداره ....

+نمیزارن زائرا تشنه باشن ..  اما کربلا به جای اینکه علی رو سیراب کنند ... فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3041 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را

لبهای ترک خورده و چشم ترمان را

برخیز که از باغ خزان خورده ببینی

گل های کبود آمده ی پرپرمان را

در آتش خیمه دل من رفت مدینه

آمد نظرم سوختن مادرمان را

بعد از تو و عباس حرم رفت به غارت

طوفان ستم برد زر و زیورمان را

کم بود بیفتم به خدا از روی ناقه

بر نیزه که دیدم سر آب آورمان را

از شهر پدر مانده ام آخر چه بگویم

در کوفه شکستند برادر سرمان را

در امنیت کامل چشمان تو بودیم

با نیزه گرفتند که دور و برمان را

یک شهر به ما خیره و من خیره به چشمت

دیدی تو خودت از روی نی محشرمان را

جان دادن ما در ملا عام طبیعی است

هر چند نبرده ست کسی معجرمان را

از شام همین قدر بگویم که شکستند

با ضرب لگد شاخه ی نیلوفرمان را

در فکر ربابیم همه، گر چه گرفتیم

گهواره چوبی علی اصغرمان را

زن و بچه نگاه می کنن به امام چهارم و بی بی زینب، ببینند کجا نگه میدارند یه وقت دیدن بالای یه گودالی بی بی دو عالم صورتش رو رو خاک گذاشت، عزیز زینب... یادگار مادرم من برگشتم از سفر، همه به گریه زینب گریه می کنند، خدا کنه اون صدا به گوش ما برسه؛ داداش هر وقت آب دیدم یاد لب تشنه تو افتادم...

روضه اربعین حسینی (ع) - برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را - حاج منصور ارضی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2789 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

رسید قافله ای از غم  سفر لبریز

دوباره زنده شد آن خاطرات حزن انگیز

یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند

شبیه برگ درختان به موسم پاییز

روایت میگه:یکی یکی از بالای شترها افتادند،نذاشتند شتر ها زمین بشینه،تا رسیدن کربلا همه زن و بچه ها خودشون رو پرت کردن روی خاک

به بوی پیروهنی هر کدام می گیرند

یکی بهانه ی یوسف یکی سراغ عزیز

همه دارند گریه می کنند،همه دارن شیون می کنند،دیدی یه جایی پنجاه نفر هم گریه کنند یه صدای گریه مشخص ، حالا بین همه ی گریه های فردا:

صدای شیونی آمد که جان عالم سوخت

صدای شیون زینب برادرم برخیز

غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی

که جز ولای تو ام نیست هیچ دست آویز

چونان شدم که تو می خواستی دَم  رفتن

ندید اشک مرا این جماعت خون ریز

زبان حیدری ام دم به دم قیامت کرد

نگاه فاطمی ام شعله های رستاخیز

اگر چه دست مرا بسته بود دشمن تو

اسیر من شدم و او نداشت راه گریز

هراس دشمنت از محکمات قرآن بود

نداشت چاره و برداشت خیزران به ستیز

دیدحریف   زینب نمیشه، دید صدای تو ساکت نمیشه، دید آبروش داره میره، دیدم چوب  خیزران رو بلند کرد، حسین.. 

تو سنگ خورده ای آری، شکسته ای من هم

تو شعله ور شده ای، داغ دیده ای من نیز

زندگی بعد تو عذابه

رو دست من جای طنابه

تموم گلهات و آوردم

اما یکی موند تو خرابه

جای کبودی رو چشامه

سوغاتی  کوفه و شامه

چادر خاکیه رقیه

ببین داداش شال سیامه

هر کاری کردم که بمونه اما نشد اما نشد وای

نمیره زیر تازیونه اما نشد اما نشد

خواستم سر تو رو نبینه اما نشد اما نشد

همسفرم شه تا مدینه اما نشد اما نشد

فدای اون زینبی که پنجاه سال همه جا حسینش رو دیده،رسید کربلا دید حسینش زیر خاک ، زینب طاقت نیاورد،تا رسید کنار قبر گریبانش رو پاره کرد،تو زیر خاک باشی حسین،ای حسین....

روضه اربعین حسینی (ع) - رسید قافله ای از غم  سفر لبریز - سید مهدی میرداماد 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3870 زمان : نظرات (0)

 

شوق زیارت است مرا اربعین رسید

دیگر چه طاقت است مرا؟ اربعین رسید

همه رفتند كربلا، امام صادق فرمود: لو علم الْنّاس ما فی زیارة قبر الحسین علیه السلام ،  لماتوا شوقاً:اگه مردم می دونستند زیارت امام حسین چه خبره، درش چی نهفته است، از شوق می مردند.

یک سال آزگار دلم بود و این سوال

آیا لیاقت است مرا؟ اربعین رسید

گفتم که لااقل ز علامات مؤمنین

این یک علامت است مرا اربعین رسید

امام عسكری فرمود:علامات الْمؤْمن خمْسٌ.مؤمن پنج نشانه داره، یكی زیارت اربعین، آقای با كرم، مولای كریم، مارو هم زائر اربعین محسوب كن، ما هم امروز دلمون كربلاست،  ما هم دلمون می خواست كنار قدم های جابر به كربلا برسیم ولی نشد

شور قیامت است به پا گرد مضجعت

آه است و حسرت است مرا اربعین رسید

آقا من جا موندم، دلم می خواست اربعین با پای پیاده بیام كربلا.

من كیستم خسی كه به میقات ره نیافت

شوق زیارت است مرا اربعین رسید.

داغ است و غربت است به دل،  رفت کاروان

اشک است و خجلت است مرا اربعین رسید

جا مانده ام ز قافله ی کربلاییان

شوق شهادت است مرا اربعین رسید

من هم یکی ز چله نشینان ماتمت

اجر مصیبت است مرا اربعین رسید

أشْهد انك تشْهد مقامى و تسْمع كلامى وترد جواب . آقا صدای من رو میشنوی،  اگه ما هم بهت سلام بدیم، تو جواب میدی،  السّلام علیْك یا اباعبْداللّه،  السّلام علی شیب الخضیب، السلام علی الخدالتریب. ای حسین.....

 از دور هم سلام مرا میدهی جواب

لطف تو عادت است مرا اربعین رسید

احسان بی حد است تو را ایها العزیز

اشکم بضاعت است مرا اربعین رسید

راهی شده ست سوی تو بسیار کاروان

با احترام،  آمده اینبار کاروان

آقا خیلی زائرات با احترام میان كربلا، خیلی ها بهشون خدمت می كنند، كاروان امام حسین هم روز دوم وقتی رسید كربلا با عزت و احترام همه پیاده شدند، آقا فرمود: انزلوا هذا موضع كربٍ وبلاءٍ هاهنا مناخ ركابنا،  ومحطّ رحالنا وسفك دمائنا،  همه پیاده بشید بارو بونه زمین بگذارید، اولیاء مخدره زینب با احترام پیاده شد، عباس مواظب.

راهی شده ست سوی تو بسیار کاروان

با احترام،  آمده اینبار کاروان

این کاروان نه سنگ،  نه دشنام دیده است

اکرام دیده،  سفره ی اطعام دیده است

این بار تازیانه نخورده است کودکی

بی یار و سر پناه،  نمرده است کودکی

اینجا کسی ندیده به مقتل،  تن حسین

سیلی کسی نخورده پس از خواندن حسین

ای حسین.....

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2229 زمان : نظرات (0)

 

از فراق تو نمردیم و مسیحا نشدیم

چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم

جای تو دست به دامان طبیبان بودیم

حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم

بی تو یک عمر پی هر کس و ناکس رفتیم

گم شدیم آخر از این غفلت و پیدا نشدیم

نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون

وقتی از هجر تو آواره ی صحرا نشدیم

خوشبحال اونایی که این چند روز آواره ی بیابون ها بودند، خوشبحال اونایی که الان رسیدن کربلا،الان پاهاشون زخم شده،خوشبحال اونایی که الان خاکی،زخمی،خسته، رسیدن جلو حرم امام حسین،یه نگاه کردن خستگی شون در رفت،آخ قربون حرم قشنگت

خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز

لحظه ای مشتری یوسف زهرا نشدیم

همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز

زائر مرقد شش گوشه ی آقا نشدیم

کاش میشد که تو ما را به زیارت ببری

بی تو هرگز بخدا سیر زیارت ما نشدیم

یا صاحب الزمان،ان شاءالله یه شب اربعین کنار تو بایستم، شما دست بزنی به سینه ات بگی:امان از دل زینب،منم با زینب زینب گفتنت زیر و رو بشم. ان شاءالله یه اربعین امام زمان برا من و شما روضه بخونه:

سه غم آمد به جانوم هر سه یک بار

غریبی و اسیری و غم یار

غریبی و اسیری چاره داره

ولی آخر کشد ما را غم یار

این حرف مال فرداست:

خودم دیدم زبالای بلندی

عزیز مصطفی را سر بریدند

کاروان داشت می رسید از راه

دل زینب در التهاب افتاد

دیدی نزدیک کربلا دلت شور میزنه،شدی اینجوری تا حالا؟اصلاً می ری نجف اینجوری نیستی،کاظمین اینجوری نیستی،مشهد اینجوری نیست،فقط جنس جنس کربلاست

کاروان داشت می رسید از راه

دل زینب در التهاب افتاد

تا که چشم ستاره های کبود

بر سر قبر آفتاب افتاد

کاروانی که از هزاران دشت

از سر شوق با سر آمده بود

به مرور غم خودش که رسید

کم کم از مرکب شتاب افتاد

همه خودشون رو انداختن رو خاک

دختری سمت علقمه رفت

مادری سمت قبر کوچک خود

خواهری بر سر مزار خودش

دل به دریا زد و به آب افتاد

اینجا قبر حضرت زینب ِ، اون روزی که امام سجاد تو رو خاک کرد،خواهرتم باتو خاک کرد.

گفت: اگرچه که بی پر آمده است

بی پر و بی برادر آمده است

چشم وا کن که خواهر آمده است

که پس از تو به اضطراب افتاد

زینبی که اسیر مویت بود

بین خون، گرم جستجویت بود

در به در شد درست آن وقتی

که به موی تو پیچ و تاب افتاد

بعد تو خیمه در حصار آمد

از زمین و زمان سوار آمد

به حرم امر برفرار آمد

همه ی خیمه در عذاب افتاد

پای غارت به خیمه ها واشد

دستهای پلید پیدا شد

سر یک گوشواره دعوا شد

سنگ بر شیشه ی گلاب افتاد

داداش تا شب ِ آخر بچه ات هی می گفت:عمه گوشام درد میکنه،همه رو ساکت کردم دخترت رو نتونستم ساکت کنم،داداش:

داغدارم هنوز از کوفه

از گریز رئوس مکشوفه

داغدارم از آن زمانی که

از سر بچه ها حجاب افتاد

تشنگی های تو کویرم کرد

غم دوری تو اسیرم کرد

ماجراهای شام پیرم کرد

کار به مجلس شراب افتاد

خیزران را که غرق خون دیدم

از غرور رقیه ترسیدم

لرزه بر جان بچه های تو و

بر لبت بوسه بی حساب افتاد

هی رو پا بلند شد،عمه بذار من برم جلو،بذار دستش رو بگیرم،بذار سر بابامو بغل کنم،حسین،جلوش رو گرفتم،والا دق می کرد،داداش خیلی طول نکشید،همچین که سرت رو بغل کرد،دید لب هات پاره پاره است،دندونت شکسته است،غیرتی شد دخترت، دیدم هی می زنه تو دهنش،لب هاش رو گذاشت رو لب های خونیت،ای حسین....

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 97
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 324
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 854
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 21,267
  • بازدید ماه : 101,887
  • بازدید سال : 1,311,811
  • بازدید کلی : 19,817,639