بوی حرم گرفتیم از عطر سیب مادر
تا ما میگیم حسین جان میگه غریب مادر
بنی بنی بنی.......
هی زیرلب میخونه شمشیر و تیر آوردند
بچم رو هم مثل من غریب گیر آوردند
حسین حسین حسین ای وای.........
بچم روهم مثل من نامرد بی هوا زد
گودال بود و بچم لب تشنه دست و پا زد
تاج سر ملائک تاراج پای شمرِ
مویی که شونه کردم تو پنجه های شمرِ
بند دلش رو مادرعطشان ببینه سخته
بچش رو بین مقتل عریان ببینه سخته
حسین حسین حسین ای وای.........