دیگه جون نداره پاهام نشستم به روی زمین
یا با من بیا تا حرم یا جون دادنمو ببین
میگن اهل حرم ای داداش همراهم بر می گردی
شکستی کمرمو ای کاش چشماتو وا میکردی
ببین کار من زار شده
امامت گرفتار شده
حسین بی علمدار شده
سرت رو اونی که شکست ، شکسته کمر منو
شکستن علم تو رو شکستن سپر منو
ببین دورمونو تا خیمه دریای خون گرفته
ببین که دوباره این لشکر بعد از تو جون گرفته
رباب زار و گریون شده
سکینه عزادار شده
حسین بی علمدار شده
ببین کار من زار شده
امامت گرفتار شده
حسین بی علمدار شده
تو خیمه کسی نشنید صدای نیمه جون تو
میمیرن اگه ببینن تن غرق به خون تو
تو خیمه همه مادر ها سرگرم اشک و آه اند
زن و بچه هامون ای داداش بعد از تو بی پناهند
دل خیمه ها خون شده
حرم بی سپهدار شده
حسین بی علمدار شده
ببین کار من زار شده
امامت گرفتار شده
حسین بی علمدار شده