خستهام خسته از روزگارم
جز شما که پناهی ندارم
با هزار آرزو و امید، باز
رُو در خونه تون سر میذارم
هر که اومد، این حوالی
برنگشته، دست خالی
من فقیر و یتیم و اسیرم
اومدم تا که حاجت بگیرم
میدونم دست لطفت
میگیره دست ما رو
میبینم پشت این در، نزول هل أتی رو
این در اون در زده باز اسیری
تا رسید اینجا با سربهزیری
اونقده در میکوبه تا آخر
وا کنه در رو نعمالامیری
اومدم با، شوق و حسرت
خستهام از، این اسارت
اومدم عبد این خونه باشم
تا که از بند دنیا رها شم
میبوسم خاک پای
علی مرتضی رو
میبینم پشت این در، نزول هل أتی رو
داره در میزنه باز یتیمی
گردنم داری حقّ عظیمی
اومدم تا که مرهم بذاری
روی بال و پر یاکریمی
اومدم با آه و شیون
مادری کن، باز برا من
دیدی آقامو گم کردم آخر
تُو شلوغیهای دنیا مادر
میبینم آخر اینجا، غریب آشنا رو
میبینم پشت این در، نزول "هل أتی " رو
هر که اینجا میاد از خداشه
با نگاه تو حاجتروا شه
حتّی یکبار ندیدم که اینجا
سائلی پشت در، مونده باشه
هر که اینجا میاد از خداشه
با نگاه تو حاجتروا شه
حتّی یکبار ندیدم که اینجا
سائلی پشت در، مونده باشه
اومدم با، چشم گریون
"تُنفقُوا من، ما تُحبُّون "
دوست داری تو حسینت رو از جون
بخشیدی عشقشو به دلامون
میگیرم از تو مادر
برات کربلا رو
میگیرم از تو مادر،برات کربلا رو
میبینم پشت این در، نزول هل أتی رو