عمو بیا نفس نمونده تو سینم
عمو بیا که بی هوا زدن زمینم
عمو بیا نفس ندارم
عمو بیا ببین من و به زیر نعلا
عمو بیا ببین شدم اسیر نعلا
عمو بیا بشین کنارم
مدینه رو دادن الان نشون من
به مادر له شده استخون من
خودت ببین که داره میره جون من
عمو حسین...
عمو بیا تموم پیکرم شکسته
عمو بیا به نیزه ای سرم شکسته
عمو بیا که نیمه جونم
عمو بیا شکسته بازو بند و بازوم
عمو بیا نگاه بکن به زخم پهلوم
عمو بیا رفته توانم
بگو بره تو خیمه عمه زینبم
نبینه که به زیر سم مرکبم
به جا عسل میریزه خون از این لبم
عمو حسین...
عمو بیا شد موقع یتیم نوازی
عمو بیا بهت میخوام بگم یه رازی
همین الان بابام و دیدم
عمو چرا بابای من دلش شکسته
تو کوچه ها کی راه مادرش رو بسته
عمو بیا دیگه بریدم
تو کوچه ها چی مگه دید بابام حسن
شبا تو خواب همش میگفت بسه نزن
با مادرم چیکار داری بگو به من
عمو حسین...