منزل به منزل خسته در اسارت
دیدم به هرجایی فقط جسارت
یک الامان از کوفیان بدنام
صد الامان از بی حیایی شام
دیگر ندارم یاوری، از من نمانده پیکری
من باغبان باغی از یاسم که شد نیلوفری
از کوفه و شام الامان
من شاهد بزم شراب شامم
بی حرمتی کردند و بر امامم
من شاهد لبها و ضرب به چوبم
سر را به محمل بی امان بکوبم
دشمن به دشنام آمده
سنگ لب بام آمده
آذین سهر یزید
رأس تو در شام آمده
از کوفه و شام الامان
دیگر از این غم ها شدم زمین گیر
شهر مرا اینگونه کرده تکفیر
سویی ندارد دیدۀ کبودم
خونین جگر از کوچۀ یهودم
میزد عدو یار تورا
دلدار و غم خوار تورا
با سنگ طعنه زد زکین
رأس علمدار تورا
دیگر ندارم یاوری، از من نمانده پیکری
من باغبان باغی از یاسم که شد نیلوفری
از کوفه و شام الامان