loading...

آئین مستان

روضه شب اول محرم, روضه اول محرم, شب اول محرم, اول محرم, متن مداحی شب اول محرم, مداحی شب اول محرم, متن روضه اول محرم, متن روضه, روضه, محرم

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 442 زمان : نظرات (0)

ز عرش از میان حسینیه ی خدا

آمد صدای ناله ی حی علی العزا

 جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد

گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا

 جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت

یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا

 آدم ز جنت آمد و ناله کنان نشست

در بزم استجابت بی قید هر دعا

 او که هزار بار به گریه نشته بود

یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا

 آری تمام رحمت خود را خدا گرقت

گسترد بر محرم واین اشک و گریه ها

 آدمم اگر بخواد توبش قبول بشه باید گریه کنه برا حسین،آدم به آدمیت نرسید مگر به اینکه گریه کن حسین شد....

 آنگاه گفت روضه بخوان ایها الرسول

جانم فدای تشنه لبِ دشت کربلا

 روضه تمام گشت ولی مادری هنوز

آید صدای گریه اش از بین روضه ها

 این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون حسین توست

 شب جمعه مادرش کربلاست، هی صدا " بُنَیَّ قتلوک ، ذبحوک ، و من الماء منعوک"...تشنه کشتنت مادر...حیووناشون سیراب بودن اما امامشون و تشنه سر بریدن...الحمدلله زنده موندم شب اول محرم و دیدم، فیض ببرن اونایی که امسال نیستن...ناله بزن بگو :حسین...

الان یه خانومی میگه اگه حسین خودتو میگی؟ خدا برات نیگهش داره، اما اگه حسین منو میگی ؟بین دوتا نهر آب بود لبش تشنه بود،جلو چشم خواهرش ...

رسیده مسلم ؛ خراب و نا امید و قد خمیده مسلم

به چشم کوفه چه صحنه ها ز رزم آفریده مسلم

 چنان عمویش چقدر طعنه از همه شنیده مسلم

شنیده ها را میان کوچه ها به چشم دیده مسلم

 ز خولی و شمر چه زجرها که از سنان کشیده مسلم

خبر رسیده به جز سپر دو تا زره خریده مسلم

 دم شهادت خبر ندارد آه از حمیده مسلم

 امامشان را نخواستند و ریختند جامشان را

که پهن کردند دوباره در میان کوفه دامشان را

 به خون مسلم گشوده اند کوفیان صیامشان را

به رسم کوفه گرفته اند دست و انتقامشان را

ادامه دادند دو مرتبه نماز بی سلامشان را

به سمت منکر کشانده اند مسجد الحرامشان را

 

 دوباره این قوم نگه نداشتند احترامشان را

به رسم کوفه بلند ساخته اند پشت بامشان را

 عذاب را دید، همین که روی بام ظرف آب را دید

میان آن ظرف لب علی اصغر رباب را دید

 چه شد رقیه، میان چشم زینب اضطراب را دید

به جز حمیده به دست های کودکان طناب را دید

 میان بزمی سر حسین و خوردن کباب را دید

کباب که هیچ به دست های کوفیان شراب را دید

 آوردن بالا دارالعماره مسلم رو،روضه زیاد شنیدی اما یادت باشه اونایی که تو جبهه بودن،میگه تا وقتی رفیقمون مجروح میشد اول حرفی که میزد میگفت: آب.....شمشیر به لبش خورده، گفت: اکه میشه دم دمای آخر یه جرعه آب به من بدید،دستارو از پشت بستن بالا دارالعماره،ظرف آب و آوردن هرجه کرد نتونست بخوره لب بریده است....این خون قطراتش تو ظرف آب ریخت نتونست آب بخوره،همون جا گفت مسلم  یه سِرّیِ که تو نمیتونی آب بخوری،از همون بالا دارالعماره نگاه کرد یه صدا زد: :صل الله علیک یا اباعبدالله..."مسلم و زنده زنده از بالا دارالعماره پایین انداختن،مردم بعضیا میگفتن الان آزادش میکنن اما یه وقت دیدن مسلم و پرت کردن...

 میگه: یه وقت دیدن ما بین مردم یه پیر زنی اومده میگه آقام کجاست؟این آقا مهمان من بود تو خونه ی من دستگیرش کردن، ننگ به این کوفه چه کردید با پیک حسین....گفتن: طوعه! مسلم و بردن بازار قصاب ها...."یادت باشه این کوفه دوتا زن داشت  که معرفتشون به همه ی مردای کوفه می ارزید،یکی طوعه بود، یکی هم زن خولی، نیمه ی دل شب از خواب بلند شد،گفت من که دم غروب تنور و خاموش کردم،این چه نوریه داره به آسمون میره؟همچین که نزدیک شد، میگه: یه وقت دیدم به هودجی بین زمین و آسمان پایین آمد،چندتا خانوم مُجللّه پایین اومدن،اما دور یه خانوم قد خمیده ای رو گرفتن، اون خانوم جلو تنور اومد، دستشو جلو آورد،آره با همون دست شکسته یه سر بریده رو بغل گرفت،هی میگفت حسین مادر برات بمیره،...حسین...

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 227
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 2,258
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 2,258
  • بازدید ماه : 104,801
  • بازدید سال : 1,146,942
  • بازدید کلی : 19,652,770