عشق من نمون تو این صحرا
ای برادر چشای خیسم ببین
می ترسه خواهرت ز خاک این زمین
چکار کنم که خاک این زمین زغم
می خواد من و تو رو جدا کنه ز هم
بگو که این زمین کجاست حسین
که خاک اون پر از بلاست حسین
تورو به جون مادرم نگو، که اینجا کربلاست
عشق من نمون تو این صحرا
این زمزمه میون قلب مضظره
گمون کنم که این روزای آخره
اخه اینا که اومدن به کربلا
تو دستاشون سنان و تیر و خنجره
رو قلب من، شراره میزارن
کسایی که، سه شعبه تیر دارن
نمی دونم آخه برای چی
محو طفل شیر خوارند
عشق من نمون تو این صحرا