افتادی از پا ای جانم، ای شمس تابانم
بنگر که از داغ تو روان، خون ز دیدگان
ای قرار من، قاری قرآنم
آید صدای مادرت، غرق به خون پا تا سرت
شد ارباً اربا پیکرت
پرپر گل لیلا، واویلا واویلا
غرق به خون رویت، مویت، بشکسته پهلویت
بنشسته بر پیکرت صد تیر، جای یک شمشیر
ای خدا دیدم، مانده به ابرویت
آورده ام با خود عبا، در آن نَهَم جسم تو را
با خود برم تا خیمه ها
پرپر گل لیلا، واویلا واویلا
ای برق شمشیرم، پیرم، از زندگی سیرم
بنگر کنارت زمین گیرم، بی تو میمیرم
جان من برخیز، من بی تو می میرم
شد سینه ام غرق محن، بابا بگو با من سخن
می خندد این لشگر به من
پرپر گل لیلا، واویلا واویلا
عطر تنت حالا، بابا، پیچیده در صحرا
گوشه به گوشه ز دشت غم، پیکرت بینم
من شدم پیرو، شد خون جگر لیلا
از غم مرا می کشی ام، بودی همه دلخوشی ام
باشی عصای پیری ام
پرپر گل لیلا، واویلا واویلا
زینب بیا بنگر، اکبر، در خاک خون پرپر
آخر ندارم دگر توان، داغ این جوان
زد به دل آتش آه، مُردم ز غم خواهر
من ماندم و این غم علی، این غصه و ماتم علی
ای حاصل عمرم علی
پرپر گل لیلا، واویلا واویلا