این پا و اون پا نکن بابا
چشمات مو دریا نکن بابا
دارم میمیرم من از این دوری
امروز و فردا نکن فردا
امشب نیایی دیگه فردا دیره
امشب نیایی دخترت میمیره
امشب نیایی کی دیگه از خولی
گشواره های منو پس میگیر
تَنت زخمی سَرم زخمی
سَرم زخمی سَرت زخمی
چقدر شکر خواهرت زخمی
همه زخمی ...
تَنت زخمی تَنم زخمی
سَرت زخمی سَرم زخمی
همه پیکرم زخمی
ببین عمه هم زخمی ...
چیزی نمونده اَزم بابا
کُشته منو دشمنم بابا
از وقتی افتادم از ناقه
خورده تموم تَنم بابا
افتادمُ بوی زهرا اومد
مادر اومد حالِ من جا اومد
رو زانوهاش منو خوابونده
یه بی حیا یهو از راه اومد ...
بابا ...
از اون وقت که منو میزد
نمیدونی چه بَد میزد
منو هی با لَگد میزد ...
الان بابایی کجا هستی؟
شاید روی نیزه ها هستی
شاید که کنج تنوری و
شاید تو تَشت طلا هستی
راستی بابا دیگه چشمام تارِ
راستی بابا مَعجرم شد پاره
راستی بابا اگه دیدی پیرم
این آثار رَد شدن از بازارِ ...
هزار دفعه بابا مُردم
روی نی زخماتو میشموردم
زمین خوردی زمین خردم ...
افضل الاذکارم یا رقیه
ایل و کس و کارم یا رقیه
قرصه دلم ترسی ندارم تا
وقتی تو رو دارم یا رقیه
ریحانه ی اربابی به خدا
هستیمه توی دستای شما
ذکر مستیِ روز و شب ما
رقیه رقیه، رقیه رقیه
تپش تپش میخونه، این دل دیوونه
من جون فداتم بی بی، پدرت میمونه
سیدتی یا مظلوم، بی بی رقیه
مرجع تقلیدم یا رقیه
قبله ی امیدم یا رقیه
پای دفاعِ از حرم تو
شاهرگمم میدم یا رقیه
پاسوز عشق تو خون و رگم
عمریه بر آستان تو سگم
میمیرم بی بی یک لحظه نگم
رقیه رقیه، رقیه رقیه
ریحانه ی اربابی به خدا
هستیمه توی دستای شما
ذکر مستیِ روز و شب ما
رقیه رقیه، رقیه رقیه
پریشون احوالم کن، بی پر و بالم کن
ولی منو زوار حرم هر سالم کن
سیدتی یا مظلوم، بی بی رقیه
اول هر کاری یا رقیه
روی لبم جاری یا رقیه
وهابی میترسه از شما چون
عشق علمداری یا رقیه
حاتم عمریه گدای درته
صدتا علامه پا منبرته
سایه ی عباسه که روی سرته
رقیه رقیه، رقیه رقیه
ریحانه ی اربابی به خدا
هستیمه توی دستای شما
ذکر مستیِ روز و شب ما
رقیه رقیه، رقیه رقیه
من جون فداتم بی بی، خاک پاتم بی بی
از کوچیکیم میدونی، مبتلاتم بی بی
سیدتی یا مظلوم، بی بی رقیه
سحر رسیده انگار بابام از سفر رسیده
درسته که همسو شده چشامون
حس میکنم من بوی بابامو بوی بابامو
خوش اومدی سر بریده
خوش اومدی سالار زینب
نور نگاهتو اوردی
خرابه روشن شده امشب
بابا بابا حسین جان
تنور خولی مو تو سوزونده
برای من هم موئی نمونده
سوالم اینه ای داد بیداد
چرا تو این سن دندونت افتاد
بابا اینا از اون بزم یزیده
که ما رو از خجالت آب کرد
دیدی یکی بر کنیزی خواهر من رو انتخاب کرد
بابا بابا حسین جان
یه شب نبودی تو دل صحرا
خوابیده بودم رو پای زهرا
یه لحظه دیدم یه صدا اومد
یه نانجیبی تو صورتم زد
آنقدر منو کشید رو خاکا
یه لحظه هم نزاشت بشینم
انقدر بگم برات از اون شب
روی نیزه ها بودی و من
زیر دست و پا بودم و تو
تو تشت طلا بودی و من
تو نامحرما بودم و تو
وای من از مردم شام که از خدا بی خبرن
بیا نزار که بچت و برا کنیزی ببرن
دیگه نگم که دست کی گرفت سوی چشام و
دیگه ازم نپرس کی دزدیده گوشواره هام و
بابا بابا حسین
همه زحمتای تو و من
گمونم که بی اجر بابا
بین که روی صورت من
جای دستای زجر بابا
بس که موهام سفید شده
حق داری نشناسی من و
یکی بگیره جلوی حرمله ی بد دهن و
بابا بابا حسین
قدم خم شده دست به عصام
ببین که دارم جون میکنم
من و هر کی میبینه دیگه
خیال میکنه پیر زنم
کاشکی عموم بود و میدید رقیه بیچاره شده
بس که لگد شده چادر من پاره شده
ارسال شده توسط: آقای جواد راستگوی
شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.
به تنم دیگه جونی ندارم
تو که نمیدونی کجا رفتم
تو رگام دیگه خونی ندارم
تو که نمیدونی کجا رفتم
من و عمه و چشمای خونبار
تو بیابون و کوچه و بازار
من خسته و معجر پاره ام
تو که نمیدونی کجا رفتم
میدونی چقدر طعنه شنیدم
میدونی چقدر خوابتو دیدم
میدونی که بی تو چی کشیدم
تو که نمیدونی کجا رفتم
دلم شده پر از شرر
بابا بیا منو ببر
تب و تاب یه قافله بودم
تو که نمیدونی کجا رفتم
با یه پای پر آبله بودم
تو که نمیدونی کجا رفتم
تو که دردسرامو ندیدی
تو که همسفرامو ندیدی
سفری که با حرمله بودم
تو که نمیدونی کجا رفتم
میدونی قدم چرا خمیده
میدونی موهام چرا سفیده
میدونی که دخترت چی دیده
تو که نمیدونی کجا رفتم
دلم گرفته از سفر
بابا بیا منو ببر
دلم شده پر از شرر
بابا بیا منو ببر
مثل برگای خشک خزونم
تو که نمیدونی کجا رفتم
واسه عمه چقدر نگرونم
تو که نمیدونی کجا رفتم
جای سلسله روی گلومه
دلم انقده تنگ عمومه
نمیخوام دیگه زنده بمونم
تو که نمیدونی کجا رفتم
میدونی که تازیانه خوردم
میدونی چقدر دووم آوردم
میدونی که من چند دفعه مردم
تو که نمیدونی کجا رفتم
منو گذاشتی بی خبر
بابا بیا منو ببر
دلم شده پر از شرر
بابا بیا منو ببر
معجرم سوخت سرم سوخت پدر
همه ی بال و پرم سوخت پدر
آتش آمد به ملاقات سرم
از جفا پلک ترم سوخت پدر
نیزه ای بر کمرم رفت فرو
ز سرم تا کمرم سوخت پدر
آتشی از لب بام انداختند
و تمام بدنم سوخت پدر
نیزه ای بر جگرت رفت فرو
جگرت چون جگرم سوخت پدر
آنقدر اشک فشاندی آخر
جگر کل حرم سوخت پدر
دختری بین شلوغی می گفت
موی های پدرم سوخت پدر
آتشی ظهر عطش آوردند
خیمه ها در نظرم سوخت پدر
تعداد صفحات : 3
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****