سیه پوش شد امشب مدینه
از این غم بکوبم به سینه
پیمبر رفت از دنیا
علی دیگر شد تنها
خدا میداند امشب
چه حالی دارد زهرا
واویلا وابیلا واویلا وابیلا
آقام یا رسول الله آقام یا رسول الله
برگشت به اول متن
امان از جفاهای مردم
به پشت در خانه هیزم
گل حیدر شد پر پر
میان دیوار ودر میان خانه پیچید
صدای ای وای مادر
واویلا وابیلا واویلا وابیلا
آقام یا رسول الله آقام یا رسول الله
برایم نمانده شکیبی حسن جان تو خیلی غریبی
چه زهری چه افطاری چه طشت لاله زاری
غریبی آنقدر آقا که در خانه بی یاری
حسن جان حسن جان حسن جان
حسن جان کریم آل طاهاکریم آل طاها
شکستند از اول پرت را تو دیدی غم
مادرت را به کوچه تنها بودی
فقط تو آنجا بودی برای خانه رفتن
عصای مادر بودی
حسن جان حسن جان کریم
آل طاها کریم آل طاها
چونانکه خالق احد و ذوالمنن یکیست
بین تمام حسن فروشان حسن یکیست
تو ماه عالمی و هزارانت انجمن
گویند متفق که مه انجمن یکیست
هر کس که دید روی تورا بین پنج تن
اقرار کرد کاینه پنج تن یکیست
گرچه تو و علی و نبی را سه پیکر است
جان تو علی و نبی در بدن یکیست
اسرار غیب آینه ایست روبه روی توست
عین الهی و پیش تو سر و علم یکیست
صبر تو بست دست تو را ور نه دست تو
با دستهای حیدر خیبر نشین یکیست
هر جا سفر کنم دل من در بقیع توست
آری بر این مسافر تنها وطن یکیست
مردی چو جدو باب و حسین وتو نیست نیست
چونانکه مثل حضرت صدیقه زن یکیست
مهر تو ثبت مهر مسلمانی من است
بی تو طریق کفر و مسلمان شدن یکیست
ای کائنات سفره عام تو یا حسن
ای فوق وهم علم و مقام تو یا حسن
روح مسیح طوطی گلزار معرفت
جان کلیم مست کلام تو یا حسن
صدق و صفا دو شیفته ی خلق و خوی تو
صبر و رضا دو طائر راه تو یا حسن
قرآن روی سینه ی زهرا و حیدری
آینه ی تمام نمای پیمبری
من جگر پاره ی زهرایم و پاره جگرم
همه رایارم و خود از همه مظلوم ترم
عمر من بود محرم همه روز و همه شب
قاتل از زهر جفا کشت به ماه صفرم
لب فرو بستم و دیدم که اهانت میکرد
قاتل مادر مظلومه ی من بر پدرم
قسمتم بود به مسجد که ز طفلی هر روز
قاتل مادر خود را سر منبر نگرم
تا در آن کوچه رخ یاس نبی گشت کبود
تیره شد صورت خورشید به پیش نظرم
مضطرب بودم و لرزیدم و حیران بودم
که چه سان مادر خودرا به سوی خانه برم
درهمان لحظه که شد مادر من نقش زمین
من نگه کردم و او گفت خدایا پسرم
نوکریم وسر فرازیم مابه آقامون مینازیم
کاش مدینه تو بقیع ما حسنیه ای بسازیم
ما گداهای سر سفره ی تو یا حسنیم
محاله که از شما یه لحظه ام دل بکنیم
کاش شهادتت بقیع پارچه ی مشکی بزنیم
نداری زائری و من خون گریه میکنم
دم میگیرم با یاحسن خون گریه میکنم
من و اشک بی قراری نمیره غربتت از یاد
پنجره های بقیعت کاش بشه پنجره فولاد
کاش مدینه هم شبیه مشهدالرضا بشه
آخرش صحن تو هم یه گنبد طلا بشه
توهمون صحن و سرا باب والحسن بنا بشه
بسته در بقیع و من خون گریه میکنم
دم میگیرم با یاحسن خون گریه میکنم
نداری زائری و من خون گریه می کنم
دم میگیرم با یاحسن خون گریه میکنم
منی که از نوجونی دلمه به نام قاسم
آرزومه که بسازم تو بقیع مقام قاسم
تو کریم بن کریمی یا امام مجتبی
این محرم و صفر تموم شدو آقا بیا
تورو جون قاسمت منو ببر به کربلا
من غم و مهرحسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
برمشام جان زدم یک قطره ازعطر حسین
سبقت از عود وگلاب ونافه وعنبر گرفتم
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
حسین ......
من اولین فرزند دلبند بتولم
من نور چشم و میوه ی قلب رسولم
سبط النبی نجل علی حبل خدایم
بنیان گذار نهضت کرب و بلایم
در عرصه ی پیکار ها بی یار ماندم
یاران همه رفتند و با اغیار ماندم
با آن همه غربت برون از خانه دیگر
قاتل چرا در خانه ام بگرفته سنگر
غربت نگر کز مهر یاران بی نصیبم
حتی میان خانه ی خود هم غربیم
آن روز مرگم را به چشم خویش دیدم
از مادرم عجل وفاتی را شنیدم
ای کاش جای محسنش من مرده بودم
ای کاش من سیلی به جایش خورده بودم
حسن جان حسن جان حسن جان...
زتو ای زهر ممنونم،که خود را کارگر کردی
تو بار من ببستی و مهیای سفر کردی
دگرچشمم نمی افتد به روی قاتل مادر....
علت عاشقی ام دست کریمانه ی تو
چشم امید من آقا به در خانه ی تو
روی خاک قدمت صورت خودمی کشمو
به اشاره همه گویند که دیوانه ی تو
من که آواره ی شهرم،تو چنین خواسته ای
دله آشفته ی من از می و پیمانه ی تو
پرچم یا حسنم، روز قیامت بالاست
نوکرت تا ابد بر در کاشانه ی تو
باحسن گفتن مان عرش خدا ریخت بهم
علتش غربت وآن نام غریبانه ی توست
هرکجا پر بکشم،باز بقیع جای من است
چون کبوترکه فقط جلده به میخوانه تو
بر سرم میزنم و اشک امانم ندهد
غصه ی چشم من ازگنبد ویرانه ی توست
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
تو که هستی که حسین عاشق و دیوانه توست
اگرم نام حسین بر لب مان رنگین است
این هم از لطف و نگاه و دم شاهانه توست
حسین .... حسین
من بقیعم
همون زمین پر ستاره
همون که یادتون میاره
که مجتبی حرم نداره
من بقیعم
پر از دل شکسته هستم
پر از درای بسته هستم
از این زمونه خسته هستم
یا امام مجتبی، دل من هوات و کرده
دل من هوای دیدن کبوترات و کرده
ای فدایت دل و جونم
پای عشق تو می مونم
یابن زهرا
اسیر قوم نا نجیبی
شبیه مادرت غریبی
تو ابتدای عطر سیبی
من شنیدم
گل تو کربلا رو دیده
به مقتل عمو دویده
یکی دو دستش و بریده
یادگار مجتبا، روی سینه ی عموشه
طوری گریه میکنه انگاری بابا پیش روشه
ای فدایت دل و جونم
پای عشق تو می مونم
من شنیدم
که قاسمت به خون تپیده
چنان حماسه آفریده
که جامی از عسل چشیده
قاسم تو
تنش به خاک و خون نشسته
ولی لب از رجز نبسته
غرور دشمن و شکسته
نوجوون عاشق تو، داره جون می ده به مقتل
می دونستم که شهیده، از همون نگاه اول
ای فدایت دل و جونم
پای عشق تو می مونم
ای شهادت
دلم به دست تو اسیره
بی کربلا داره می میره
من و ببر که خیلی دیره
راهی ام کن
که چشم خیس من به راهه
اگر چه روی من سیاهه
کی گفته آرزو گناهه
آخرش با دست مجروح، دستم و می گیره رهبر
می بینم کنار اون، امامم و لحظه آخر
ای فدایت دل و جونم
پای عشق تو می مونم
تعداد صفحات : 5
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****