خواهم امشب باز شیدایى كنم
از در رحمت تمنّایى كنم
تا شوم دور از تمام هرچه زشت
سیر، در گلزار زیبایى كنم
گرچه خوارم، دم ز گل ها مىزنم
یاد گل، یاد گل آرایى كنم
مدت كوتاه عمر خویش را
صرف خدمت نزد مولایى كنم
از همین كوتاه خدمت، تا ابد
زندگى در لطف و آقایى كنم
آمدم نوشم مى از شیر و رُطب
بر در میخانۀ ماه رجب
اى رجب میخانۀ حیدر تویى
مِى تویى، باده تویى، ساغر تویى
طعم تو گردیده احلى من عسل
گوشهاى از وسعت كوثر تویى
راه درك لیلةالقدر على
بهر شیعه تا صف محشر تویى
ماه شعبان بر تو كرده اقتدا
باعث توفیق پیغمبر تویى
مطلعت زیباترین روز خداست
میزبان حجت داور تویى
حسن مطلع در تو باشد لطف یار
شد رخ زیباى باقر آشكار
او شعیب عترت پیغمبر است
باقر دریاى علم داور است
مفتخر بر نام او هستیم ما
این كلام یك امام و رهبر است
اول خیر آخر خیر اصل خیر
این محمد، سفره دار كوثر است
بى روایاتى كه از او آمده
دین ما تا روز محشر ابتر است
سائل علمش مراجع گشته اند
وسعت علمش ز هركس برتر است
او كه باشد بهترین مولاى من
مادرش شد فاطمه بنت الحسن
مادرش از فاطمه تصویر داشت
در برش آئینۀ تقدیر داشت
پاك تر از آب زمزم خُلق او
رزق و سهم از آیۀ تطهیر داشت
او كه باشد دختر بیت كریم
حُسن بابایش در او تأثیر داشت
نِى به دامانش گرفته كودكى
او به دامان خضر راهى پیر داشت
تا كند ما را غلام درگهش
در نگاه چشم خود زنجیر داشت
ما غلام حضرت باقر شدیم
بر مَرام غیر او كافر شدیم