loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت امام سجاد,شهادت امام سجاد,روضه شهادت امام سجاد,امام سجاد,روضه امام سجاد,متن مداحی شهادت امام سجاد,متن مداحی امام سجاد,مداحی شهادت امام سجاد,مداحی امام سجاد,متن روضه همراه با صوت,متن مدا

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3747 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3027 زمان : نظرات (0)

 

یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامُ

خیلی سخت بود ..

که ببینم به اسیری میبرند اهل حرم رو

خیلی سخت بود ..

که ببینم با غل و زنجیر بستند خواهرم رو

خیلی سخت بود ..

که ببینم چشم نامحرم سویِ حرم می افته

خیلی سخت بود ..

که ببینم از رو ناقه داره همسرم می افته

یادم نمیره دستایِ در طنابُ

یادم نمیره اشک چشم ربابُ

یادم نمیره اون مجلسِ شرابُ

یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامُ

خیلی سخت بود ..

که ببینم دست ناموسمُ با سلسله بستن

خیلی سخت بود ..

که ببینم شامیا میگن اینا خارجی هستن

خیلی سخت بود ..

که ببینم خواهرم رقیه رو با گوش پاره

خیلی سخت بود ..

که ببینم صورتش نیلی شده پاش پُرِ خاره

یادم نمیره آتیش و خیمه گاهُ

یادم نمیره طفلان بی پناهُ

یادم نمیره جسم تو قتلگاهُ

یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامو ..

خیلی سخت بود ..

که شنیدم داره قرآن میخونه رو نیزه بابا

خیلی سخت بود ..

که شنیدم دشمنا به ما میدادن سبّ و دشنام

خیلی سخت بود ..

که شنیدم خنده های حرمله پیش ربابو

خیلی سخت بود ..

که شنیدم صحبت از کنیری تو بزم شراب بود

یادم نمیره نمک به زخممونُ

یادم نمیره اون چوب خیزرونُ

یادم نمیره لبای پر خونُ

یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامو ..

 

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1605 زمان : نظرات (0)

 

من از اين مردم بي عار بدم مي آيد

از مكافات از آزار بدم می آيد

ذبح را آب نداده جلويم سر نبُريد

تا قيامت من از اين كار بدم مي آيد

سنگ ها از در و ديوار به ما می خوردند

تا ابد از در و ديوار بدم می آيد

پای من بسته نبود اسب، زمينم می زد

من از افتادنِ بر خار بدم می آيد

محملِ عمۀ ما را چقدر هُل دادند

به خدا از سرِ بازار بدم می آيد

دستِ من بسته كه شد برده فروشی رفتيم

من از اين دستِ گرفتار بدم می آيد

مردم و زنده شدم بس كه نگاهم غم ديد

عمۀ من چِقَدر مجلسِ نامحرم ديد

همۀ این ها رو بذار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود آوردند ت محلۀ برده فروشا چرخوندش .. به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت:زینب! مگه نگفتی بابات علی؟ مادرت زهراست؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ...

این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1921 زمان : نظرات (0)

 

بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد

او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است

دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می, آنچنان شرمنده شد

در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود

از غم ویرانه‌رفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن، اشک ریخت
هم زیارتنامه‌اش آتش گرفت
هم سر و عمامه‌اش آتش گرفت

کوچه‌های شام خیلی سخت بود
سنگ‌های بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود

خنده‌های شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
چکمه‌های شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است

کندی خنجر عذابش می‌دهد
ضربه‌ی آخر عذابش می‌دهد

آمد و بال و پرش را جمع کرد
دست بی‌انگشترش را جمع کرد
با حصیری پیکرش را جمع کرد
روی دستش حنجرش را جمع کرد

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 771 زمان : نظرات (0)

اباالعطشان حسین.......

منم و گریه و ناله، خزونه باغی از لاله

مدینه روضه می خونم چهل ساله

به یاد عاشورا من چه خون دل ها خوردم

دلم می خواست که من هم تو کربلا می مردم

میرم از حال

عاشورا و گودال

یادم نمیره وآی

اباالعطشان حسین.......

نفس آخره یارم، دیگه راحت میشم امشب

بازار برده ها رفتیم من و زینب

تموم آل الله و با کعب نی می بردن

دیدم که ناموسم رو تو بزم می می بردن

الشام الشام

سنگ از بالای بام

یادم نمیره وآی

اباالعطشان حسین.......

هوا هوای بارونه، دیگه دلم پریشونه

خاطره های شام و داغ ویرونه

به فکر دلداری رقیه که افتادن

جای عروسک دستش سر بریده دادن

رگ ها خونی

موی بابا خونی

یادم نمیره وآی

اباالعطشان حسین.......

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3951 زمان : نظرات (0)

شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبِ ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردم میزاشت کنار ، گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار ، گریه می کرد ... هی می گفتن آقا ، چرا انقدر گریه می کنی؟ ناله ش بلند میشد ، می گفت خودم دیدم ... بابام گرسنه بود ، تشنه بود ...

همچین که برگشتن مدینه ( خیلی جانسوزِ این روضه ) همچنین که از کربلا برگشتن مدینه وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهلِ مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از مدینه میگفتن آقا چطوری شد باباتون رو کشتن ؟ ... فقط یه جمله جواب می داد ( به امام حسین ، ساعت ها باید برا این جمله گریه کنی ) میگفت فقط همینُ براتون بگم حیوانات هم کربلا آب خوردن .... میفرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا ... من فرزندِ اون آقایی ام  که با قتلِ صبر کشتنش ... (یعنی چی آقا ) یعنی یواش یواش کشتنش ... یعنی اول با نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن .... تازه سنگ میزدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ...

ته گودال پیکر اُفتاده

توی گودال مادر افتاده

خواهر افتاده ، یک سر افتاده ...

نالۀ واعطشا بر جگرش می افتاد

آب میدید به یادِ قمرش می افتاد

بی سبب نیست که از جملۀ بَکّائون است

اشک از گوشۀ چشمانِ ترش می افتاد

شیرخواره بغل تازه عروسی میدید

یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد

با دلی خون شده میگفت که الشام الشام

تا به بازار مدینه گذرش می افتاد

جلوی پای سکینه دم دروازۀ شهر

از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد

میشکست آینۀ صبر و غرورش را زجر

تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد

روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند

تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد

گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ

خنجرِ کُند و گلویِ پدرش می افتاد ....

تا می دید گوسفندی رو دارن سر میبرن ، سریع میومد به قصاب میگفت ببینم آب بهش دادید یا نه ؟ عرضه میداشت آقا ما مسلمانیم ، خودِ شما به ما یاد دادید آب بدیم به قربانی قبل از ذبح شدن ... آقا می نشست گریه میکرد ... میگفت بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون کربلا بابایِ منو .... آب بهش ندادن ... آی حسین ....

گریه بر کشتۀ عریان خوب است

گریه بر آن لبُ دندان خوب است

گریه خوب است که هر شب باشد

گریه بر چادر زینب باشد

یه چیزی همیشه آقا رو خیلی اذیت میکرد ، تا نگاه به دستاش می کرد ، هی می گفت با همین دستا خاکش کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابام رو تو قبر گذاشتم ...

حسین ......

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 487 زمان : نظرات (0)

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیّدَ الساجِدین یا اِمامَ الْعارِفِینَ

وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد

آب می نوشم غم حنجر عذابم میدهد

شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد

از عطش بی تابی اصغر عذابم میدهد

مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت

یاد تشییع تنِ اکبر عذابم میدهد

غیرتم را شعله ور کرده ، چهل سال است که

ماجرایِ غارتِ معجر عذابم میدهد ....

ذبح را وقتی که می بینم کسی سر میبرد

خاطرات کُندیِ خنجر عذابم میدهد

روی دست من اثر از حلقه هایِ آهن است

این کبودی های بر پیکر عذابم میدهد

موی بابایم به روی نیزه ها آشفته بود

شانه را تا میزنم بر سر عذابم میدهد

رحمت خدا بر این ناله ها ... خود امام سجاد دعاتون میکنه ، اینجوری دارید برا باباش ضجه میزنید ...

کاش غارت میشد از رویِ سرم عمامه

بر سرم جامانده خاکستر عذابم میدهد

من معذرت میخوام از شما

از دم دروازه تا بازار ساعت ها گذشت

این شلوغی هایِ هر معبر عذابم میدهد

شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدند

التماسِ چشم آن دختر عذابم میدهد ....

داغ چوب خیزران و مجلسِ بزم شراب

از تمام داغ ها بدتر عذابم میدهد

خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد ..

چون به مسجد میروم منبر عذابم میدهد

هر چه آمد بر سر ما از بلای شام بود

قتلگاهِ اصلیِ ما کوچه های شام بود ...

مردم خدا نکنه یه نفر بینِ یه شهر دشمن گیر کنه .... امروز تو مدینه بدنش رو برداشتن ، آخ امام باقر ، بی عمامه ، پایِ برهنه ... دنبالِ جنازۀ باباش میرفت ... بنی هاشم اومده بودن این بدنُ تشییع کردن ، آوردن بدن رو بقیع ، بدن غسل داده شده ، کفن شده ، براش قبری درست کردن ... بدن باباش و میانِ قبر گذاشت ... یادش اومد امام سجاد مکرر در مکرر روضه میخواند :

من بدن بابامُ میانِ بوریا گذاشتم ... بدنِ بابامُ در میان قبر گذاشتم ... باید صورت رو خاک بزارم سری در بدن نمانده .... ( اینها به کنار ) بنی اسد یه وقت دیدن حضرت از قبر بیرون اومد داره اطراف قبر رو میگرده ، خاک ها رو زیر و رو میکنه .... چی گم کردی آقا ؟...فرمود خدا لعنت کنه ساربان کربلا رو .... انگشت بریدۀ بابامُ پیدا می کنم .....ای حسین ......

 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 124
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 949
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 949
  • بازدید ماه : 103,492
  • بازدید سال : 1,145,633
  • بازدید کلی : 19,651,461