جونُم،وای عُمرُم،بی تابُم،برای دیدارت
سر میذارُم، میُّفتُم به پای زوارت
ای پسر موسی بن جعفر
امام رضا كیه از تو بهتر
آقا فُدای اسم قشنگت
ای اُینه ی زهرای اطهر
ای امام مهربونُم
به حق صاحب الزمونُم
جون هر چی مردِ مولا
درد زائرات به جونُم
عاشق وقتی، زهرا هم براش میسازه
تا مولا هست، تنها هم خودشو نمیبازه
دلای همه پا به پای شهیدات
صدای همه تو صدای شهیدات
نگای همه به نگای شهیدات
اسمِ توئه رو لبای شهیدات
غیر عشقت نمی دونُم
غیر اسمت نمی خونُم
مهربون جون جوادت
از در خونت نرونُم
جونُم،وای عُمرُم،بی تابُم،برای دیدارت
سر میذارُم، میُّفتُم به پای زوارت
باز كویرا عینِ باغِ
این ترونه داغِ داغِ
هدیه امام رضا از
دستای شاهِ چراغِ
جونُم،وای عُمرُم،بی تابُم،برای دیدارت
سر میذارُم، میُّفتُم به پای زوارت
یه شب، وقتی، پشت پنجره ی فولادت
دیدی، داریم، جون میدیم برای اولادت
خشكیِ دل هارو دریا كِردی
شور قیامتی بر پا كِردی
می دونم ای آقا جونم اِمشو
كربلامونو امضا كردی
هر كی با حسینِ یاالله
كربلا میریم ان شاالله
هر كی اِذن كربلاشه
از رضا میگیره والله
جونُم،وای عُمرُم،بی تابُم،برای دیدارت
سر میذارُم، میُّفتُم به پای زوارت
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشت الهی سحر کنید
با زائرین این حرم الله سر کنید
مدح رضا چو آیه ی قرآن ز بر کنید
عید بزرگ شیعه ی آل پیمبر است
میلاد هشتمین حجج الله اکبر است
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهره ی حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن
میلاد پاره ی تن زهرا و احمد است
شمس الشموس، عالم آل محمد است
این مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینه ی تمام نمای پیمبر است
خورشیدِ نجمه یا مه افلاک پرور است
قرآن روی سینه ی موسی ابن جعفر است
بر خلق آسمان و زمین مقتداست این
جان رو نما دهید که روی خداست این
روشن هزار سینه سینا به نور او
چشم هزار موسیِ عمران به طور او
صف بسته اند خیل رُسل در حضور او
دل بحر بی کرانه ای از شوق و شور او
ریزد برات عفو خدا از نظاره اش
دوزخ بهشت می شود از یک اشاره اش
هر قامتی که سرو لب جو نمی شود
هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود
هر پادشه که ضامن آهو نمی شود
هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود
در طوس پاره ی تن احمد بود یکی
آری رئوف آل محمد بود یکی
ای خَلق خاک پای تو یا ثامن الحجج
جانِ جهان فدای تو یا ثامن الحجج
قرآن پُر از ثنای تو یا ثامن الحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست
گردون هماره دور زند در طریق تو
خورشید خِشتِ گوشه ی صحن عتیق تو
با آن همه کرامت و لطف دقیق تو
خود را شمرده اند گدایان رفیق تو
دستی که دست لطف خدا می شود تویی
شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی
یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام
فرقی نمی کند به دَرَت شاه یا غلام
سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام
پیش از سلام، زائر خود را کند سلام
پیوسته دست بر سر زوار می کشی
تو کیستی که نازِ گُنه کار می کشی
پاییزِ بوستان دل ما بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گل بوسه ی امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا
شرمنده ام از این که بپرسند کیستم
از ذره کمترم نتوان گفت چیستم
در پرتو کرامت خورشید زیستم
روزی که نیستم به کنار تو نیستم
با یک دَم تو صبحدم عید می شوم
در آفتابِ صحن تو، توحید می شوم
گل از نسیم صبحِ بهشت تو بو گرفت
خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت
ماه از فروغِ خشت طلایت وضو گرفت
بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت
من دور گندمِ کَرَمِ تو کبوترم
ردّم نکن که از همه بی آبروترم
ای نقش دیده و دل ما جای پای تو
روح الامین کبوتر صحن و سرای تو
مضمون بده که از تو بگویم برای تو
"میثم" کجا و گفتن مدح و ثنای تو
راهم بده که ذاکر ناقابل توأم
انگار اینکه خاک ره دعبل توأم
از عرش تا به فرش، قیام فرشته ها
باران شوق بود و امام فرشته ها
شب بود و گرم سجده تمام فرشته ها
قلبِ فرشته ها پُر عطرِ خدا شده
امشب خدا اسیرِ نگاه رضا شده
موجِ کرم به اوج تلاطم رسیده است
ناز و نماز و شوق و تبسم رسیده است
داوود عاشقی به ترنّم رسیده است
کعبه کجاست؟ قبلهی هفتم رسیده است
گویی خدا تمامی خود را کشیده است
پیش از ازل که رویِ رضا را کشیده است
موسی گدایِ خانهی موسای مرتضی ست
عیسی دخیل جلوهی سینای مرتضی ست
امشب شب تبسّم زهرای مرتضی ست
آئینهی شکوه سراپای مرتضی ست
گیرم بهشت مستِ می حوض کوثر است
فوّارههای صحن رضا دیدنیتر است
هر پنجهای که شانهی گیسو نمی شود
هر قبلهای که گوشهی ابرو نمی شود
هر جذبهای که عکس هوالهو نمی شود
هر ضامنی که ضامن آهو نمیشود
پا مینهد به بال مَلک هرکه یاد اوست
تا جبرئیل خادمِ بابالجواد اوست
زلفی گشوده و دلِ شیدا نمانده است
در ازدحام، جای تماشا نمانده است
مجنون که هیچ، رونقِ لیلا نمانده است
سَر را بُریدهاند، زلیخا نمانده است
باغ بهشت کاشیِ گلدستههای اوست
عباس دل سپردهی دارالشفای اوست
در بِرکهها تموّج دریاییاش ببین
در آسمان شکوه اَهوراییاش ببین
در قلبِ طوس سفرهی زهراییاش ببین
خانه به خانه سایهی آقاییاش ببین
خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند
باید غبار گردد و کارش رها کند
نقّاره میزنند مسیحی شفا گرفت
نقّاره میزنند خلیلی عطا گرفت
نقّاره میزنند کلیمی بها گرفت
یوسف دوباره سُرمه ز پایین پا گرفت
با دستهای لطف تو آزاد میشویم
وقتی دخیلِ پنجره فولاد میشویم
با گوشه چشم، تا که نگاهی به ما کنی
کار هزار معجزه و کیمیا کنی
مشکل بهانه است که ما را صدا کنی
تا کاسههای خالی ما را طلا کنی
جز گوشههای صحن تو آقا کجا روم
کی با کبوتران حرم کربلا روم؟
یه پرچم دمادم تو وزش باد
یه آهو سرش رو پنجره فولاد
یه کفتر زده پر صحن گوهرشاد
گوهره گوهره گوهره
آینه کاریه یک سره
جای دیگه نرو آی گدا
کی از امام رضا بهتره
دلم می خواد غرق کرم شم
دونه بریز جلد حرم شم
آقا کفتر رو گنبدتم امام رضا
السلطان علی علی علی علی
یه دریا تو چشمام اشک حلقه بسته
یه آقا رفیق با دلای خسته
یه بلبل روی گل دسته نشسته
علی اکبر اذان می گه
امام رضا هم جان می گه
برم به کربلا یا نرم
اینُ شاه خراسان می گه
اگه نشد حاجت روا شم
زائر شهر کربلا شم
شب جمعه تو مشهدتم امام رضا
ما مریض خود خودتم امام رضا
السلطان علی علی علی علی
باز شب میلاد تو عشقه
صحن گوهرشاد تو عشقه
پنجره فولاد تو عشقه
شب رحمت و غفرانه
شب جلوه یزدانه
شب عهده و پیمانه
شب حضرت سلطانه
سلطانه سلطانه
سلطان ایرانه
شاه خراسانه
آقام رضا جانه
دل جز هوس صحن گوهرشاد ندارد
شیرین تر از این عشق رو فرهاد ندارد
کاخ همه شاهان جهان را که بگردی
دربار کسی پنجره فولاد ندارد
باز شب میلاد تو عشقه
صحن گوهرشاد تو عشقه
پنجره فولاد تو عشقه
با تموم دل و جونم
در این خونه می مونم
خودمم اینُ می دونم
به امام رضا مدیونم
مدیونم مدیونم
مدیون این خونم
صاحب خونه ممنونم
بازکردی مهمونم
جز بر در این خانه گرفتار نیاید
دل پس چه کند گر پی دلدار نیاید
در صحن و سرایش همه جا دیده گشودم
جایی ننوشته است گنهکار نیاید
باز شب میلاد تو عشقه
صحن گوهرشاد تو عشقه
پنجره فولاد تو عشقه
شب نم نم بارونه
شب لیلی و مجنونه
شب ساقی و میخونه
تو و این همه دیوونه
دیوونه دیوونه
دیوونه می دونه
بی تو نمی تونه
زنده نمی مونه
بازم خودم و پای ضریحت می کشونم
یک گوشه صحنت زیارت نامه می خونم
پر می دی دلم رو تو به کربلا و من هم
می رم که سلامت رو به جدت برسونم
مولا علی موسی الرضا مولا
از سر جاده راه افتاده پای پیاده
یه دهاتی با همون لباس ساده
داره میاد برسه پنجره فولاد
بشینه روبرو گنبد، گوشه صحن گوهرشاد
یکی از شماله از کنار شالیا
یکی از جنوبه از همون حوالیا
همه اومدند دست خالیا
هنوزم یه عده توی راهند
مثل هرشب دلم برات کفتره سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان
السلطان اباالحسن
دلشوره داره قلبش پاره لحظه شماره
زائر خسته ای که توی قطاره
تو هر ایستگاه می کشه از جگرش آه
منتظر نشسته تا که ساعت هشت بیاد از راه
یکی شهریه مثل این مسافره
یکی چادر نشینه از عشایره
همه حرم پر زائره
هنوزم یه عده توی راهند
بنده نوازیت همه میگن محشره سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان
السلطان اباالحسن
از همه سیره بختش پیره داره می میره
غروب مریض خونه بد دلگیره
هی فراقُ خواب ایوون و رواقُ
بعد رویا باز می بینه در و دیوار اطاقُ
روی تختش بازم با گریه می شینه
پخش مستقیم حرم رو می بینه
حجم زائرا خیلی سنگینه
هنوزم یه عده توی راهند
آروم می گه این بنده هم نوکره سلطان
تو این شلوغی ما رو یادت نره سلطان
السلطان اباالحسن
تعداد صفحات : 9
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****