روزهداران مه خدایم من
با شما یار آشنایم من
ماه تسبیح و ذکر و صوم و صلات
ماه توبه، مه دعایم من
ماه وصل خدای منانم
ماه وحی و نزول قرآنم
ماه پیدایش جمالم من
ماه دیدار ذوالجلالم من
ماه هر لحظه با خدا بودن
ماه فضل و مه کمالم من
من که فیض حضور آوردم
نور در شهر نور آوردم
روزهداران همه قیام کنید
تا به ماه خدا سلام کنید
ماه شبزنده داری آمده است
از مه روزه احترام کنید
عاشقانی که قدر من دانند
همه ماه مبارکم خوانند
ماه نور است کسب نور کنید
نفس خود از گناه دور کنید
با خدنگ اطاعت و تقوا
چشم شیطانِ نفس، کور کنید
روح تقوا به تن مبارکتان
لیلةالقدر من مبارکتان
من سراپا بهشت یارانم
بر شما خوشتر از بهارانم
نور چشم همه خداجویان
مژدۀ وصل روزهدارانم
همچو گل ریخته ز دامن من
سحر و افتتاح و جوشن من
من تجلای ذوالمنن دارم
از کتاب خدا سخن دارم
صلوات خدا نثارم باد
که به دامان خود حسن دارم
من که پا تا سرم تمام حسن
هستیام هست از امام حسن
سرخوش آنان که اهلایماناند
دوست را لحظهلحظه میخوانند
روزها روزهاند و شب همگان
قدر شبهای قدر میدانند
دل شب دامن سحر گیرند
همه قرآن به روی سر گیرند
من که پیوسته در تب و تابم
من که دریای گوهر نابم
صبحگاهان به کوفه میجوشد
خون پاک علی ز محرابم
من که چون کوه نور مشتعلم
تا صف حشر از علی خجلم
روزهداران چو تشنه گردیدید
در دل از تشنگی شرر دیدید
طفل معصومتان چو روزه گرفت
در غروبش گرسنه گر، دیدید
خون دل جاری از دو عین کنید
گریه بر کودک حسین کنید
اشک خونین روان ز دیده کنید
یاد از آن دختر شهیده کنید
در غم کودک خرابهنشین
گریه بر آن سر بریده کنید
گریه فیض بهارتان بادا
اشک «میثم» نثارتان بادا