جانی و جانان توئی
تفسیر قرآن توئی
فرزند دردونه ی
شاه خراسان توئی
جود خدائی ، اصل عطائی
دست کریمِ سلطان مائی
من کویرم ، تو مث رودی
من گدا و تو خوده جودی
تو دلیلِ بودن من بودی
دنیای تاریک من
با نور تو روشنه
وقتی میگم یا جواد
دنیا به کام منه
دل را به دستِ ، لطف تو دادم
عبدالرضا و عبد الجوادم
تو بهشت باکراماتی
آیه آیه ، جمع آیاتی
انعکاس مادر ساداتی
من کویرم ، تو مث رودی
من گدا و تو خوده جودی
تو دلیل بودنِ من بودی
حالا که تو خونه ی
ارباب یه دنیا گداست
دستم به قنداقه ی
شش ماهه ی کربلاست
امشب نمازم ، تو کاظمینه
قبلهم به سمت ، بیت الحسینه
این برا من بهترین راهه
دل رو دادم ، دست شش ماهه
نور چشمم ، نور دل شاهه
من کویرم تو مث رودی
من گدا و تو خوده جودی
تو دلیلِ بودن من بودی
طفله ولی تو نگاش
پیداست خوده حیدره
عشق اباالفضلیا
آقام علی اصغره
خُلقش شبیه اخلاق باباس
میخنده بین آغوش عباس
از حسین و اکبر و قاسم
با نگاش دل میبره دائم
اومد عشق ماه بنی هاشم
آخرین ارسال های انجمن