من که از راه شام برگشتم
دلم گرفته برادر سلام برگشتم
کنار سنگ مزارت غریب برگشتم
در آرزوی همین بوی سیب برگشتم
حسین وااای
رسیده ام سر خاکت به خود توان بده ام
به این امید که شاید ز گریه جان بده ام
حسین وااای
مرا ببخش که بی غنچه ات سفر کردم
یاس برده ام اما بنفشه آوردم
مرا غم تو و این درد و داغ خواهد کشت
اگر مرا نکشد غم، فراغ خواهد کشت
حسین وااای