loading...

آئین مستان

متن مداحی طفلان حضرت زینب,مداحی طفلان حضرت زینب,حضرت زینب,متن سینه زنی شب چهارم محرم,سینه زنی شب چهارم محرم,سینه زنی چهارم محرم,متن سینه زنی طفلان حضرت زینب,سین

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1747 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3820 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 588 زمان : نظرات (0)

شب پنجم محرمِ .. امشب برا عبدالله بن حسن کم نذار ؛صاحب مجلس امشب باباش امام حسنِ .. اصلاً روضۀ شب پنجم ، روضۀ غربت و بی کسیِ

سید بن طاووس نوشته : لشکر دشمن یه وقفۀ کوتاهی ایجاد کردن شروع کردن حسینُ نگاه کردن ، دوباره برگشتند ، دورش شلوغ شد. طمع کارا نگاه میکردن؛ یکی برا انگشترش نقشه میکشید !.. یکی به خیمه هاش نگاه میکرد ، به دخترام قول دادم براتون گوشواره میخرم .. چرا بخرم؟

عبدالله نوجوان نابالغی بود ، سنی نداشت . تا دید عمو رو دوره کردند از خیمۀ زنها بیرون زد .. نتونست غربت عموشُ ، غربت امام شُ تماشا کنه .. گفت میرم هر جوری هست هر کاری ازم برمیاد انجام میدم، اگه یه شمشیر هم کمتر به عموم بخوره بازهم یه شمشیرِ .. شروع کرد دویدن ، با تمام وجود میدوید!

جوونها، غیرتی ها، امام حسینی ها! عبدالله میدونست اگه بلایی سرِ عمو بیاد دیگه خیمه ای باقی نمیمونه .. دیگه حریمی نمی مونه! آخه یه روزی هم به خیمه ی بابای غریبش حمله کردند ، هیچکس نبود از امام حسن دفاع کنه

شیخ مفید در ارشاد نوشته: غارتگرا ریختن تو خیمۀ امام حسن غارت کردند، جانمازُ از زیر پاش کشیدند! یه نامردی اومد با خنجر به پای حسن بن علی ضربه زد. برا عبدالله اینهارو تعریف کردند که فقط به همین اکتفا نکرد .. بی حیا عبای امام حسنُ از دوشش کشید! آقای غریب ما همینجور بدون عبا روی زمین نشته بود! چقدر تنهایی! چقدر غربت!!
عبدالله دید اگه تو خیمه ها بمونه، این خیمه ها بعدِ عمو به غارت میره؛ تازه بعد غارت یه اتفاق های دیگه هم می افته! گفت طاقت ندارم ببینمعمو؛

همان بابایِ من از داغِ سیلی سوخته کافیست

چگونه شاهدِ سیلی زدن، چشمِ ترم گردد

من غیرت دارم نمیتونم ببینم دخترای تورو سیلی بزننخلاصه عبدالله بیرون اومد، زینب میدوید .. زینب صداش میزد عزیز دلم سمت گودال نرو ، برگرد! .. (عمه مگه نمیبینی تنها شده ، زخمی شده ، عموم رو زمین افتاده ، دورَش کردن ..) همچین که رو به قتلگاه می آمد هی صدا میزد: عمو ازت جدا نمیشم ! .. عمو جونم داشتم جا میموندم، اما خودمو رسوندم، دیگه تنها نیستی پسرت داره میاد .. آره منم پسرتم .. منم پسرِ حسینم .. تو منو بزرگ کردی ، تو به من از پسرهات بیشتر محبت کردی ولی عمو چرا بین پسرها فرق گذاشتی؟! همه باید شهید میشدن جز من؟ من بعد تو این دنیارو نمیخوام .. عمو تو همه کس منی، دار و ندارمی، امامی، عمومی، بابامی، تو نباشی دنیا رو نمیخوام

سنم کمه ، اما غرورُ خوب میفهمم

سنم کمه ، اما عمو جون دل که دارم من

تو زیر دست و پایی و تو راهِ عشقِ تو

یک جونِ ناقابل که دارم من

دنیا بدون تو برا من سرد و تاریکِ

وقتی ازم دوری بهم اندوه نزدیکِ

شرمنده ام که مایه ی شرم شما میشم

شرمنده ام دستام کوچیکِ

رو خاکا اُفتادی عمو جون

پیراهنت پاره ست بمیرم

باید سپر شم واسه ی تو

باید بیام اروم بگیرم

انقدر دوید ، تا کنار قتلگاه ایستاد نگاه کرد؛ جا خورد!! چه خبره؟! نامردا دارین با عموم چیکار میکنین؟ یه صحنه ای خیلی اذیتش کرد. میدونین چی دید؟

مُردم برای اون نگاه آخرت مولا

به بی پناهیِ حرم هی خیره میمونه

چشم تو که بسته بشه پای حرومی ها

وا میشه دنیا تیره میمونه

عمو جونم سؤال دارم! نمیتونم بفهمم اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟ آخه چرا اینجوری میکشین عموی منُ

اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟

از پیکرِ صد پاره ی تو کِی جدا میشن؟

من از خجالت جون میدم وقتی که می بینم

خیره به سویِ خیمه ها میشن

عمه برایِ من دعا کن

عمه دعا کن زود بمیرم

عمه دعا کن حاجتم رو

با دستایِ خالی بگیرم

یه وقت عبدالله دید هرکی با هر چی میتونهمیزنه! گفت غریب گیر آوردی؟ مظلوم گیر آوردی؟ مگه نمی بینید میگه جگرم دارهمیسوزه! .. چرا به جایِ اینکه آبش بدید با نیزه میزنیدش؟ پسر پیغمبرِ ها! چرا بهجایِ اینکه زیر بازوهاش رو بگیرید بلند کنید، با شمشیر به بازوهاش میزنید؟ .. یکدفعه چشمش خورد به یک نامردی که شمشیرُ بالا برد. گفت مگر من مرده باشم عموی منُبکشی .. ای زنازاده! شمشیر رو به قصد حسین بن علی پایین آورد ؛ دستُ سپر کرد ، دستکوچکش به پوست آویزان شد

صدا زد ، مادر !! .. ای مادرِ بازو شکسته! بازوی منم شکسته شد .. بچه اُفتاد رو بدنِ امام حسین ، آقا برادر را به سینه چسبانید ، شروع کرد باهاش حرف زدن: آره عزیرم، الان میریم پیش مادر ، صبر داشته باش پسرم ، چیزی نمانده بری پیش بابای غریبت .. عبدالله حاجتش رو گرفت، زودتر رفت؛ باز هم حسین تنها ماند .. عبدالله ندیدی دیگر چی شد ولی زینب دید!

چو دید زینبِ حزین

سنگِ جفا و شاه دین

حسینش افتاده زمین

کشید ناله ای خدا ، چند نفر به یک نفر؟

سنگِ یکی به روی او

دستِ یکی به موی او

دستِ یکی به پیرُهن

به روی سینه جایِ پا ، چند نفر به یک نفر؟

به روی خاک ها سرش

شمر به دست خنجرش

یکی پیِ عمامه اش

یکی به دنبال عبا ،چند نفر به یک نفر؟

پیش نگاه مادرش

جدا شد از قفا سرش

اهل حرم به سر زنان

صدا زدند بچه ها چند نفر به یک نفر؟

ثارالله .. ثارالله .. ثارالله

تنت به رویِ خاک بیابون اباعبدالله

سرت به نی ها ، زخمی و پرخون

بیا نگار آشنا ، شبِ غمم سحر نما

مرا به نوکری خود ، شها تو مفتخر نما

ای گل وفا حسین

معدن سخا حسین

میکشی مرا حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3331 زمان : نظرات (0)

السَّلامُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دینِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا الکَریم وابن الکَریم، اَیُّهَا الْغَریبُ

امشب خیلی خاطرتونُ حضرتِ زهرا خواسته ، این اشک برا امام حسن رو به همه نمیدن . خیلی باید خاص باشی تا اجازه بهت بدن برا امام حسن گریه کنی اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا امام الْغَریب .. این عبارت فقط برای امام مجتباست .. یعنی تو زیارت نامه هیچ امامی حتی ابی عبدالله که مصیبتش مصیبتاً ما اعظمهاست ، حتی برا امیرالمومنین که میگن اول مظلومِ عالمه ، این عبارت نیست. این عبارت فقط برای امام مجتباست .. اَشْهَدُاَنَّکَ عِشْتَ مَظْلُوما شهادت می دم تو مظلوم زندگی کردی .. آقاجانم ...

تا شود راضی زِ اعمالم خدا گفتم حسن

امشب و فردا شب که هم میخوای غریب نوازی کنی هم یتیم نوازی کنی ، یه جوری گریه کنید امام حسن همین دهه به داداشش بگه یه کربلا به اینا بده

تا شود راضی زِ اعمالم خدا گفتم حسن

باز شد درهایِ رحمت زود تا گفتم حسن

ای جانم .. این حسنی که میگی مادرش میگه جانم حسن ، پیغمبر میگه جانم حسن ..

مظهر جود خداوندند معصومین ولی

وقت حاجت خواستن من ابتدا گفتم حسن

مرحم درد گدایان چیست جز نام کریم

هر زمان دل شد به دردی مبتلا گفتم حسن

بهترین توشه در این عالم دعایِ فاطمه ست

خواستم سهمی برم از این دعا ، گفتم حسن

نام او راهِ رسیدن به حسین بن علی ست

پس برای رفتن تا کربلا گفتم حسن

نام او راه رسیدن به حسین بن علی ست

پس برای رفتن تا کربلا گفتم حسن

اربعین فریاد زائرهاست لبیک حسین

گریه کردم یاد قبرش بی صدا گفتم حسن

به جز غمت آقا غمی تو سینه نیست

شلوغه کربلا کسی مدینه نیست

نواده هایِ تو حرم دارن ولی

چقدر غریبی ای حسن بن علی

اربعین فریاد زائرهاست لبیک حسین

گریه کردم یاد قبرش بی صدا گفتم حسن

خاک عالم بر دهانم هر زمان دیدم زنی

ناگهان افتاد بین کوچه ها گفتم حسن

امشب دستتُ مشت کن ، بکوب به سینه ت .. بگو وای مادرم .. من با این وای مادرم کار دارم .. اصلاً روضه امشبِ من همینه .. وای مادرم ... رسید به امام مجتبی گفت آقا منو میشناسی؟ حضرت گفت آره می شناسمت سالهاست . گفت آقا من با شما هم سن و سالم ، از بچگی تو مدینه با شما بزرگ شدم اما من یه دونه مویِ سفید ندارم شما همه موهاتون سفید شده .. حضرت سرشُ انداخت پایین فرمود ما بنی هاشم زود پیر میشیم ..

تا مرد عرب رفت ، میگن یه نگاهی کرد (انگار میخواست نامحرمی نباشه) یه نگاه به کوچه کرد .. هی زیر لب میگفت یا اماه .. میخوای بدونی چرا پیر شدم؟ ان شاالله هیچ کسی جلو چشمش مادرش زمین نخوره .. (نمی دونم کیا تو مجلس آذری زبانن ..) به اینجا که میرسن هی میزنن تو سینه یارالی نَنَه ... یعنی ای مادر زخمی ... این وا اماه گفتن ، ارث رسید به بچه هاشون ، امام صادق فرمود ما اهل بیت تو شدائد و مصائب ، تو سخت ترین لحظه ها میگیم وا اماه ... زنده باشم شب عاشورا بهت بگم ابی عبدالله کجا گفت وا اماه .. اگه بدونی کجا گفت وا اماه ، می میری ...

بریم یتیم نوازی کنیم ، امام مجتبی امام غریب و بی یار و مظلومِ ، امامی که خودش یار نداشت اما دو تا یار برا حسینش آماده کرد .. الله اکبر از این دو تا آقازاده. امشب شب پنجمِ .. از آقازادۀ یازده ساله ش روضه بخونم که نشون داد به همه عالم مرد بودن به سن و سال نیست ، به اصل و نسبِ .. نشون داد نوۀ علی بودن یعنی چی؟ نشون داد خونِ علی تو رگهات باشه یعنی چی .. نشون داد پایِ امام ایستادن تا دم آخر یعنی چی .. خیلی روضه عبدالله بن حسن جانسوزِ ، امشب میخوام روضه گودال بخونم ، اگه مردِ ناله ای که هستی ، بسم الله ..

 

کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود

طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود

انقدر ابی عبدالله رو این امانتِ برادرش حساس بود ، روزِ عاشورا به خواهر گفت دست این بچه رو رها نکنی این بزرگ شدۀ دامنِ منه .. این یه سالش بوده باباش به شهادت رسیده .. انقدر وابسته به ابی عبدالله بود ، اصلاً یه لحظه از بغل عمو تکون نمی خورد .. از صبح عاشورا که ابی عبدالله این بچه رو داد دستِ زینب دیگه قرار نداشت. هر وقت عمه از خیمه اومد بیرون ، اینم دنبال عمه اومد .. هی میدونُ نگاه میکرد ، عمه ؛ عموم کجاست الان؟ هر وقت عمو می رفت و برمیگشت هی میومد خودشُ پیش عمو جا می کرد.. هی میومد می دید عمو یه بدنُ آورد تو خیمه .. عبدالله ابن حسن آخرین شهید قبل از حسینِ .. شهیدیِ که تو بغل ابی عبدالله ، دقایقی قبل از شهادت خود ابی عبدالله به شهادت رسیده. یعنی عبدالله همه چی رو دیده. عبدالله بدن قاسمُ دیده ،بدن علی اکبرُ دیده ، (دلشو داری؟ ناله شو داری؟) عبدالله قنداقه غرق خونُ دیده .. عبدالله کمر خم شده عمو رو دیده .. یه نگاه کرد دید هیشکی نمونده ..

هر چند که اجازه جنگاوری نداشت

آماده باش منتظر یک اشاره بود

از اینکه رفته اند همه داشت می شکست

از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود

دستش به دست عمه و چشمش پی عمو

در جستجویِ یافتن راه چاره بود

همه صحنه هارو از دور داره می بینه ، وداع عمو و عمه رو دید ، زیرگلو بوسیدنارو دید .. پیراهن دادنارو دید .. داره از دور نگاه می کنه ، دستش تو دست عمه ست چشمش دنبال عموِ .. یه مرتبه دید:

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

حسین .. عمو کی افتاد؟ وقتی افتاد که تیر حرمله به قلبش خورد ، تیرو از کمر درآورد .. خون مثل ناودان از سینه می ریزه .. دیگه نتونست خودشُ از رو اسب نگه داره .. دیدن میگه بسم الله و بالله و فی سبیل الله .. دید عمو با صورت افتاد .. حسین ...

یه لحظه آروم نباش .. امام حسن داره می بینه .. یه مرتبه دید دورِ عمو محاصره شد .. لااله الاالله .. نگاه کرد دید عمو افتاد ، دورِ عمو محاصره ست؛ دیگه عمو رو نمی بینه ، گرد و خاکه .. یه مرتبه گردوخاک افتاد .. امام زمان منو ببخش  میدونی عبدالله چی دید؟ تا گردوخاک افتاد دید موهایِ عمو تو دست قاتلِ دید ابن کعب شمشیرشُ بالا برده .. دستشُ از دست عمه کشید. دوید وسط میدان ، سپر نپوشید، زره نپوشید، کلاهخود نداشت ، کفش نداشت ، شمشیر نداشت ، پابرهنه می دوید .. فقط یه رجز داشت هی میگفت والله لاافارق عمی ... رسید بالا سر عمو ، دید الانِ که سر جدا بشه ، دستشُ سپر کرد ... دست از بازو قطع شد ... تا دستش از بازو قطع شد افتاد تو بغل عمو یه ناله زد ، یه حرفی زد جیگر حسینُ کباب کرد. یه بچه یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو گفت : وای مادرم ...

خیلی دیره ..

باید زود بیام تویِ گودال عمو

خیلی دیره ..

داره دورِ تو میشه جنجال عمو

خیلی دیره ..

داره خواهرت میره از حال عمو

می رسونم خودم رو

من میگیرم علم رو

مثل عباس قبول کن

این بازویِ قلم رو ..

موهات تو دست باده

زخمات خیلی زیاده

لبهات خشکه هنوزم

هیشکی آبت نداده ...

شب یتیم امام حسنِ هر چی گریه کنی کمه، برا این روضه ای که روضه گودالِ .. این بچه با دست قلم شده افتاد تو بغل عمو .. آخ ادامه روضه بیچاره میکنه .. ببرمت وسط میدان ، حرفم تمام ... می دونی با این آقازاده چه کردن؟ .. عبدالله تو بغل حسینِ داره دست و پا می زنه .. یه مرتبه نانجیب صدا زد حرمله بیا .. (تورو خدا راحت از کنار این روضه نگذرید) حرمله تیر آخر سه شعبه شُ گذاشت تو چلۀ کمان ... یه جوری تیر زد سرِ بچه به سینۀ عمو دوخته شد ..

خیلی سخته ..

بسوزه با تیر حنجر من عمو

خیلی سخته ..

جدا شه رو دستات سر من عمو

خیلی سخته ..

ببینه اینو مادر من عمو

از اون سخت تر همینه

که مادرت ببینه

اسبا دارن میان

گودال میشه مدینه ..

جای نعلا می مونه به روی پیرهن ما

تا قیامت نمی شه از هم جدا

وقتی اسبا اومدن رو بدنِ ابی عبدالله ، وقتی بدن ابی عبدالله زیر سم اسب رفت، بدن عبدالله کجا بود؟.. یه بدن یازده ساله ... بلند بگو حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 568 زمان : نظرات (0)

گیر یه عده نانجیب افتادی خواهرت بمیره

هدیه هامو قبول کنی داداشی جای دور نمیره

دوتا دلاور رشید جنگاور و رزم آورن

از نسل پاک جعفر و شاگرد رزم حیدرن

عون و محمدم فدات داداشم

دسته گلام نذر چشات داداشم

بذار که جون بدم برات داداشم

نکن امیدم نااُمید، میخوام که باشم روسپید

 بذار بشم مادر شهید

داداش حسین داداش حسین........

دستمو رد نکن داداش نذار قسم بدم به مادر

بزرگشون کردم بشن فدای کربلات برادر

برید کنار داییتون یاریش کنید تنها شده

برید به جای باباتون که نوبت بابا شده

برید نشون بدید دایی غریب نیست

برید نشون بدید که بی حبیب نیست

دایی خجالت بکشه عجیب نیست

عون و محمدم فدات داداشم

دسته گلام نذر چشات داداشم

بذار که جون بدم برات داداشم

منتظرم تو خیمه ها، دسته گلای کربلا

خدانگهدار شما

داداش حسین داداش حسین........


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 369 زمان : نظرات (0)

خالی شد خیمه گاهت، غربت توی نگاهت

جانا بمیرم الهی برای آهت

سهمم رو آوردم برا سپاهت

تنهای این صحرایی، مگه من مردم تنهایی

آوردم این دو فدایی

منم عالمه ی ثقلین، منم آینه ی حسنین

سر من به فدای حسین

این زخم زخم فراقه، مردن یه اشتیاقه

آقا حالا که فصل خزون باغه

دست بگذار رو قلبم ببین چه داغه

آهت مثل شمشیره جون ما رو میگیره

واسه ی موندن دیگه دیره

من اسیر نگاه تو ام تا ابد تو سپاه تو ام

که فدایی راه تو ام

منم عالمه ی ثقلین، منم آینه ی حسنین

سر من به فدای حسین

ببین این قوم قتال دارم میرم من از حال

مثل یه کوه تنها یه مرغ بی بال

با لب های تشنه میرم به گودال

دریا گودال سر تا سر، خون میجوشه از پیکر

 میمیرم من پیش مادر

به فدای نفس زدنت تن بی سر و بی کفنت

پره زخمه همه بدنت

منم عالمه ی ثقلین، منم آینه ی حسنین

سر من به فدای حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 550 زمان : نظرات (0)

ای یار غریبم ای بی یار و یاور

خونه از غربت تو، دل خواهر

خیلی بیقرار و بی تابم برادر

خونه از غربت تو، دل خواهر

نبینم بیقراری تو، اگه یاری نداری تو

ولی داداش حسین جانم

ببین خواهر که داری تو

ولی داداش حسین جانم

ببین خواهر که داری تو

نزن رو مو زمین داداش

پای حرفم بشین داداش

به دست خود کفن کردم

پسرهامو ببین داداش

حسین جانم ببین زینب

برات آورده قربونی

نزار شرمنده شه داداش

با این چشمای بارونی

امون ای دل امون ای دل.....

از این نذر ناچیز شرمنده ام به جونت

جون این پسرها الهی شه به قربونت

از زینب قبول کن تا مثل جوونت

جون این پسرهام الهی شِه به قربونت

میخوام مثل علی اکبر، برای تو بشن بی سر

میخوام این نوگلای من برن میدون بشن پرپر

میخوام اهل جنون باشن ، تا اهل آسمون باشن

میخوام داداش برای تو به غرق خاک و خون باشن

میرم از خیمه میبینم به زیر دست و پا میرن

میرم از خیمه میبینم که روی نیزه ها میرن

امون ای دل امون ای دل.....

با جسمی پر از خون برگشتن پسرهام

حالا سربلندم برات پرپر شدن گلهام

داره هی میریزه اشک شوق چشمام

حالا سربلندم برات پر پر شدن گلهام

بذار من هم به پای تو بشه جونم فدای تو

به عشقت من بشم داداش شهید کربلای تو

نذار تنها بمونم من ، با این غم ها بمونم من

نگو باید بری میدون چجور اینجا بمونم من

نگو باید بمونم تا ببینم روی نِی میری

ببینم زیر اون خنجر داری جون میدی میمیری

امون ای دل امون ای دل.....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 741 زمان : نظرات (0)

دلشکسته و بی قرار آوردمشون

برای فدات شدن بار آوردمشون

بمونن براشون حرم مثل قفسه

بذار تا که خواهر به داد تو برسه

هل من معینت ببین، آتیشمون زد

آمادهء رفتنن عون و محمد

بمونن حرم چی شه، سهم تو غریبی شه

نذار ببینن زینب بین دود و آتیشه

حسین جانم.....

دلت داره غصه برادر میخوره

به کارت نیان به خواهرت بر میخوره

دست کم دو تا نیزه رو به جون میخرن

دو تا نیزه هم تن تو کمتر میخوره

تو هستی موقع افتادناشون

میبینی که پر از نیزه است تناشون

اینا نیزه جات خوردن تناشون شده نیلی

منم جای دختر هاتداداش میخورم سیلی

حسین جانم......

من بمیرم آقا که بی هوا زدنت

با نیزه با شمشیر و با عصا زدنت

افتادی رو خاک و نفس نفس میزدی

من دیدم یه لشگر به دست و پا زدنت

ای پادشاه غریب ای پاره پیکر

ای شاه شیب الخضیب ای شاه بی سر

رو نیزه سرت ای وای

کو انگشترت ای وای

با شمر و سنان میره

کجا خواهرت ای وای

حسین جانم......

 

تعداد صفحات : 31

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 118
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 288
  • آی پی دیروز : 676
  • بازدید امروز : 647
  • باردید دیروز : 4,533
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 5,180
  • بازدید ماه : 5,180
  • بازدید سال : 1,320,213
  • بازدید کلی : 19,826,041