loading...

آئین مستان

متن سینه زنی شهادت امام حسین, متن سینه زنی شور محرم, سینه زنی شور شهادت محرم, متن سینه زنی شهادت محرم, متن سینه زنی محرم, سینه زنی محرم,امام حسین ,متن مداحی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 589 زمان : نظرات (0)

عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند

درسینه ات صدایِ تو ای نور دیده ماند

هیئت تمام شد همه رفتند شام قبل

اما هنوز مادرِ قامتِ خمیده ماند

بعضی از ملائک وقتی به سمت آسمان میروند، ازشون سوال میکنند کجا بودید معطر و خوشبو شده اید؟ میگن مجلس عزای ابی عبدالله بودیم ،مجلس گریه کن های حسین....اون ملائکه ی دیگر هم میایند مجلس تمام شده،خودشان را به در ودیوار متبرک میکنند برمیگردند...

ازگریه چشم خون شد و مویت سفید شد

 ازناله سینه آتش و رنگت پریده ماند

کاری برای عصر ظهورت نکرده ایم

اینجا چقدر میوه ی کالِ نچیده ماند

احساس ما به آمدن تو چه فایده

 ولی کلام سیدمان ناشنیده ماند

ظرفیت شنیدن یک روضه را بده

عمری گذشت و مقتل آن سربریده ماند

حق میدهم اگر به سر وسینه میزنی

بر روی عمه های تو جای کشیده ماند

قربان آن دو چشم که گریان زینب است

ای وای از غمت شب طفلان زینب است

زَیْنَبُ و ما زَیْنَب؟ وَ ما اَدریکَ ما زَیْنَب؟ " کی میتونه بفهمه زینب کیِ؟

 

" هِیَ عَقیلَةُ بَنی هاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَةِ ما لَمْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها أحَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَةُ الصُغْری...."

هرکه دنبال تو اوج سحرش بیشتر است

اثر آهِ دل شعله ورش بیشتراست

از حرم آمده اند باتو بگویند هرکس

بیشتر دل ببرد دربدرش بیشتر است

دهمین روز شدو شده ذی الحجه ی من

شکر، قربانی من برگ  و برش بیشتر است

خیمه ات آمده ام بست نشینم گویم

خیمه ی خواهر تو تو شیر نرش بیشتر است

به تو نزدیک تراز اهل حرم خواهر تو 

به تو چون از همه زنها پسرش بیشتر است

به سَرِ موت قسم یک سر مو پس نکشم

  از همه دختر حیدرجگرش بیشتر است

هرچه زینب اصرار کرد، ابی عبدالله فرمود: نه..... اجازه نداد

کیستند فاتح میدان تو  از هر چه که هست

 آنکه آوازه تیغ پدرش بیشتر است

دوتا بچه ها را کفن پوش کرد...

تیغ را کرده حمایل که بفهمد آن قوم

  هر که شاگرد علی شد هنرش بیشتر است

از علمدار بپرس از دو جوان می گوید

بین اصحاب  به این دو، نظرش بیشتر است

محمد برادر کوچیکه وقتی به دل میدان زد با قد وقامتش ده نفر را به هلاکت رساند، دوره اش کردند ابی عبدالله نگاه میکرد ،از یه طرف اباالفضل نگاه میکنه، زینب میشنوه عباس میگه: "لاحول و لا قوه الا بالله" حسین، "ماشاالله" می گوید...

هردو میدان زده خواندند رجزها اما

چه کنم آن همه لشکر نفرش بیشتر است

خبر رفتنشان زود به هر سو پیچید

به زمین خوردنشان که خبرش بیشتر است

غمِ مادر، غمِ بابا، نه فقط داغ پسر

پیش مادر اثرش  برجگرش بیشتر است

عون افتاده زمین پیکر او پیچیده                     

 ازدحامی است ولی روی سرش بیشتر است

و محمد نفسش کمتر و کمتر میشد

زخم رویش  زتن مختصرش بیشتر است

برسینه شان جمع حرامی پرشد

 وای از ضربه شام سخت ترش بیشتر است

پر زخمند پر از نیزه و شمشیر ولی

از میان همه زخم  تبرش بیشتر است

پیرمرد است چگونه دو جوان بردارد

از علی اکبر هم دردسرش بیشتر است

بیشتر میشود این حجم اگر جمع شود

تن پاشیده زهم مختصرش بیشتر است

همه جا بوی تن عون و محمد دارد

همه جایند ولی دور و برش بیشتر است

تا قافله برگشت مدینه ، یک به یک محملها را عبدالله بن جعفر سر میزنه، اومد رسید به محمل خانومش زینب، مگه چند ماه گذشته از مدینه رفتن؟ جلو زینب ایستاده داره سراغ زینب رو میگیره ،صدا زد: خانوم از خانومم زینب خبرنداری؟... یه وقت بی بی آهی کشید فرمود:عبدالله حق داری زینب رو نشناسی....

 گفت الهی برات بمیرم چرا اینقدر شکسته شدی؟ صدا زد: جلو چشمام سر از بدن داداشم جدا کردند ....مقداری که گذشت گفت: خانوم! گله دارم،گفت: بگو.... گفت: شنیدم هر شهید تو کربلا رو زمین افتاد قبل حسین رفتی بالا سرش، بگو بچه های من قابل نبودن چرا بالا سرشون نرفتی؟...

 فرمود: ترسیدم حسین چشمش به من بیفته خجالت زده بشه... عبدالله! کربلا من نیومدم اون خجالت نکشه.... وقتی اربعین برگشتیم کربلا، گفتم: حسین! یادته از خیمه بیرون نیومدم، من همه بچه هات رو آوردم، اگر میخواهی زینب خجالت نکشه ، سراغ رقیه رو ازم نگیر......

حسین جان آخه من مگه خواهریتو نکردم

حسین جان بگو خوب مگه نوکریتو نکردم

حسین جان یه عمری مگه مادریتو نکردم

حسین جان

میدونی کسی هدیه رو پس نمیده 

کسی اصلاً جواب نه از تو شنیده؟

قبول کن که نوبت به ما هم رسیده

حسین جان

حسین جان کی گفته که دیگه تو لشکر نداری

حسبن جان نگو قاسمت رفته اکبر نداری

حسین جان خیال کردی آیا تو خواهر نداری

حسین جان

الهی که زینب غمت رو نبینه

می بینی سرم از خجالت زمینه

برادر ببخشید که وسعم همینه

حسین جان

شاید کنار بدن علی اکبر داد میزد زینب ،امّا هیچکسی تو خیمه ها ،صدای زینب رو نشنید.آروم می سوخت، امّا یکبار هم نگفت : آی عونم، آی محمّدم. فقط می گفت: برات بمیرم حسین.برای تنهاییت،غریبیت....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 306 زمان : نظرات (0)

شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت
مِهرت میان این دلِ ویرانه جا گرفت
امروز نه،که روز اَلستِ بِرَبِّکُم
باتو دلم بهانه ی کرب و بلا گرفت
 
ما فکر میکنیم هنر کرده ایم، نَه
روضه برای بی کسیِ تو خدا گرفت
 
از من سیاه تر به خدا نیست مانده ام
چشمت چگونه راه منِ بی حیا گرفت
 
اعجاز میکند به خداوندی خدا
شور غمت به سینه ی هر کس که پا گرفت
 
پس می توان ز دست غلام سیاه تو
در روضه ها حواله ی کرب و بلا گرفت
 
یادِ تمام پیر غلامان به خیر باد
سینه زدن ز گریه ی آنان بقا گرفت
 
امشب برایِ روز دهم گریه میکنم
این روضه را چگونه توان، بی صدا گرفت
 
هنگام سربریدن تو، آسمان بُرید
رفتی به روی نیزه به بالا، هوا گرفت
حسین......با همین ناله بریم کربلا...
پا برهنه شد و به میدان زد
داد میزد عمو رسیدم من
دست من هست، پس نبُر دیگر
تیغِ زیر گلو ....رسیدم من
تا بیایم غریبِ لب تشنه
با خدا دردِ دل مُفصَّل کن
با مناجاتِ گوشه ی گودال
نیزه ها را کمی معطّل کن
چه قدر دیر آمدم تیغی
بوسه بر دستِ مهربانت زد
قاری خوش صدایِ آل الله
چه کسی نیزه بر دهانت زد
چند خط شکسته ی مُمتَدّ
شکل زخم عمیق پیشانی
بی علمدار بودن خیمه
علت اصلیِ پریشانی
نیزه های شکسته می بینم
لب ِ گودال و داخل ِ گودال
چادر زینب تو خاکی شد
روی ِ تل مقابل گودال
 
برق یک شیء ِ آهنین دیدم
کاسه ای آب شاید آوردند!؟
نه عموجان! خیال خامی بود
تازه یک خنجرِ بد آوردند
 
دشنه ای کُند می رسد از راه
نیت کشتن تو را دارد
چقدر زخم خورده ای! ای وای
خواهرت خیمه بوریا دارد !؟
 
سایه ی چکمه ای مرا ترساند
حق بده، خصلت یتیم این است
صحنه ی غارت عبای شما
دیدن و باورش چه سنگین است
 
حول و حوش هزار و نهصد بود
زخمهای تو را شمردم من
احتیاجی به تیر حرمله نیست
ای عموی  ِغریب، مُردم من
حالا عمه اش زینب داره میگه:
صدا زد عقیله در آن های و هو
خجالت بکش شمر بی چشم و رو
ببین گریه ی دخترش را برو
ببین ضجه ی مادرش را برو
چه میخواهی از این شهید غریب
بریدی تو دیگر سرش را برو
حسینم بزرگ بنی هاشم است
برهنه نکن پیکرش را برو
النگوی منرا بگیر و دگر
رها کن تو انگشترش را برو
اجازه بده تا ببوسم کمی
گلو و رگ و حنجرش را برو
خیام حرم را که آتش زدی
ببین ترس نیلوفرش را برو
رباب آمده نبش قبرش نکن
نزن روی نی، سرش را برو
حسین


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 376 زمان : نظرات (0)

کشتی به گل نشسته اومده
با حال خسته اومده
توبه شکسته ولی با دل شکسته اومده
ای جانم
تویی راحت و روح و روانم
تویی کشتی امن و امانم
تویی علت هر ضربانم
من لی غیرک حسین حسین حسین
با این که خودم می دونم که بدم
راهم دادی که اومدم
آقا در خونهء تو گدایی رو خوب بلدم
ای شاهم
روی دوشمه بار گناهم
خجالت می کشم رو سیاهم
پناهم بده که بی پناهم
من لی غیرک حسین حسین حسین
من بی تو کویر خشک هوسم
پرنده ای در قفسم
مردن برات عشق منه

بذار به عشقم برسم
ای یارم
تویی تو همه کس و کارم
چی میشه بشه آخر کارم
پای شیش گوشهء تو مزارم
من لی غیرک حسین حسین حسین

کشتی به گل نشسته اومده
با حال خسته اومده
توبه شکسته ولی با دل شکسته اومده
ای جانم
تویی راحت و روح و روانم
تویی کشتی امن و امانم
تویی علت هر ضربانم
من لی غیرک حسین حسین حسین

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 369 زمان : نظرات (0)

 

یه بقل خاطره دارم از حرم

که همیشه جون گرفتم ازشون

به شهیدایِ تو غبطه میخورم

که چقدر عقب ترم از همه شون

کاش تا یه سلام میدادم

باز بویِ حرم میومد

وای اگه نبودی آقا

وای چی به سرم میومد ...

جا موندم ، ولی هنوز دیر نشده

میدونم ، دلت ازم سیر نشده

وای ... حسین حسین .....

زیر قطره هایِ بارونِ نگات

دلِ پژمرده جوونه میزنه

اون نگاهی که به حر کردی یه روز

همیشه حسرت دنیایِ منه

کاش دل منم بتونه

با دم تو رو به راه شه

از خدا چیزی نمیخواد

اون که تورو داشته باشه

خوشبختی یعنی اسیر تو شدم

خوشبختن ، اونا که پیر تو شدن

وای ... حسین حسین .....

تو شلوغیا منو تنها نزار

روز محشر به تو چشم دوخته دلم

نزاری منو تو آتیش ببرن

که تو دنیا ، واسه تو سوخته دلم

هر دفعه میونِ روضه

سوخته دل من برا تو

وقتی شنیدم سوزوندن

خیمۀ مخدراتُ

واویلا ، اهلِ حرم چیکار کنن

واویلا ، آخه کجا فرار کنن

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 287 زمان : نظرات (0)

شبهایِ جمعه ، نیمه شبها تا سپیده

بر رویِ اسرارش خدا پرده کشیده

از راه می آید زنی قامت خمیده

لب میگذارد رویِ حلقوم بریده

فریادهای یا بنی پا بگیرد

حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد

روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد

قربان آن آقا که انگشتر ندارد

یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد

جایی برای بوسۀ مادر ندارد

گیسوی خود را ریخته روی گلویش

مادر بود اینگونه شکل گفتگویش

گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ

برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ

دیدم خودم در عصر عاشورا بنیّ

افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ

من بی وضو موی تو را شانه نکردم

حالا به دنبال سرت باید بگردم

از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد

ترکیب اَبروها و چشمانت به هم خورد

از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد

آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد

راه تو را در گودی گودال بستند

بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 677 زمان : نظرات (0)

 

همه امیدم

تموم عمرم آرزو داشتم که تورو میدیدم

واسه یه لحظه دیدنت آقا همه چیمو میدم

زندگیمو میدم

خسته شدم ارباب

به خدا خیلی خسته شدم از دست خودم ارباب

من با امید اومدم تو روضه نکن ردم ارباب

خسته شدم ارباب

بی تو نمیتونم

ولی از اونور با کارم خیلی دلتو میشکونم

ناراحتی از دستم آقا جون اینو که میدونم

 بی تو نمیتونم

حسین ارباب منو دریاب.....

نزار که تنها شم

اونی که دیدی گناهاشو کاش ببینی اشکاشم

منو آرزو کردم وقت مردن تو بقلت باشم

نزار که تنها شم

آروم آرومم

هر شبی که آقا میام روضه شبیه بارونم

خدا نگیره اشک چشمای منو دل خونم

آرامش جونم

آقا غلط کردم

ولی نیاوردی به روم چقد نامردم

اگه بیام پیشت ایندفعه دور تو میگردم

آقا غلط کردم

حسین ارباب منو دریاب......

مثل یه رویایی

 ولی یقین دارم همین الان کنار ماهایی

حرفامو داری میشنوی آقا میدونم اینجایی

مثل یه رویای

نبودی میمردم

هر دفعه که دور از تو بودم من آقا زمین خوردم

تموم کارام رو به راه شد تا اسم تو آوردم

نبودی میمردم

اومدم آدم شم

 هر کاری خواستم کردم و گفتم آقا که میبخشن

هر دفعه گفتم بد شدم نکنه اما بدتر شم

دیگه آقا نمیبخشن


تعداد صفحات : 31

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 112
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 342
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 1,035
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 21,448
  • بازدید ماه : 102,068
  • بازدید سال : 1,311,992
  • بازدید کلی : 19,817,820