هنگامی که داود بن علی، غلام امام صادق(ع) را کشت، و مالش را گرفت، حضرت از شدت اندوه عبای مبارکش به زمین کشیده می شد و همانطور وارد بر داود شد و به او اعتراض کرد و فرمود: سوگند به خدا، ذات پروردگار را علیه تو می خوانم و بر تو نفرین می کنم، داود با کمال تمسخر گفت: مرا از نفرین خود می ترسانی!؟ امام همان شب او را نفرین کرد، ساعتی فاصله نشد که صدای ناله و فریاد از خانه ی داود بلند شد.
اشاره گریز: ای کاش می شد در کربلا این اتفاق بیفتد تا بانوان حرم چهل منزل نظاره گر شادی قاتلان امام حسین(ع) نباشند...
منبع: کتاب گریزهای مداحی