loading...

آئین مستان

امام صادق,روضه امام صادق,متن مداحی شهادت امام صادق,متن مداحی امام صادق,مداحی شهادت امام صادق,مداحی امام صادق,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک,متن مداحی همراه سبک,آموزش مداحی,کتاب مداحی,آئین مستان,آیین مستان,دانلود مداحی,مرجع اشعار و ادعیه مذهبی,مرجع اشعار مذهبی ,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1709 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 586 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6681 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3746 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3652 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4166 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 853 زمان : نظرات (0)

بیا که با تو به دلها قرار برگردد
دوباره جان به تنِ روزگار برگردد
آفتاب بیا تا که با طلوعت باز
امید صبح به شبهای تار برگردد
چقدر منتظرانت به غصه سر کردن
که بر غمِ دلشان غم گسار برگردد
چگونه پیش قد یار سر بلند كنیم
هر آنچه هم كه بخواهیم یار برگردد
به غربت پدر و مادرت بیا مگذار
دوباره بر دلِ شیعه غبار برگردد
دلِ همه الان معلومِ كجاست،چه اونایی كه مدینه رفتن،چه اونایی كه مدینه  رو ندیدن...
بیا كه بر سر آن قبر های خاكی هم
ضریح و گنبد و سنگِ مزار برگردد
یا صاحب الزمان.....

قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است

فضای روضه برای بقیع دلگیر است 

امشب اومدی غریب نوازی كنی،آفرین،خوش به سعادتت،اومدی برا رئیس مذهبت عزاداری كنی،شكرانه به جا بیار....

نفس كشیدنِ بین غبارها سخت است

سرودن از حرمِ بی مزارها سخت است 

یه سَفرِ دل كن،با هم بریم پشت بقیع،پشت پنجره های های بقیع،چرا كه الان دَرِ بقیع به روی همه بسته است،یه موقعی چند ساعتی باز می كردن،میون هم زائرها یه عده شیعه بودن كه میومدن،همچین كه وارد میشدن كفشارو در می آوردن،فرقی نداره،حرمِ،حالا اینا بی ادبن با چكمه می ایستن تو حرم امام،ولی كسی نمیتونه بلند گریه كنه،اینجا باید تلافی كنی،ای خدا كی میشه ما تو حرم امام صادق بایستیم...

چگونه شعر بگوید دلی که میگیرد

اَلا بقیع چرا شاعرت نمیمیرد

قرار نیست تو  را بی سبب بهانه كنم

ولی بگو دلم را كجا روانه كنم

كبوتری كه در این خانه لانه داشته است

در آستانِ رضا آشیانه داشته است

چگونه با خبر از آن سرای درد و غم است

دلش خوش است كه نامش كبوتر است

بقیع سامره و کربلا و مشهد نیست

در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست

بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش

به راحتی بنشیند میان ایوانش

ولی بقیع بهشتیست با چهار مزار

بقیع مژده سالیست با چهار بهار

چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم

چهار قبر غریب از چهارده معصوم

فقط میان بقیع است این قرارُ تمام

به یک سلام شوی زائر چهار امام

دست روی سینه ات میذاری میگی: "السلام علیكَ یا اهل بیت النبوه"هم امام حسن رو زیارت میكنی،هم زین العابدین،هم امام باقر،هم امام صادق...

ولی نه آه دلم نا تمام مانده هنوز

به سینه حسرت ارض سلام مانده هنوز

سلام از عمق دل دیده ای که پر ابر است

به مادری که بدون حرم، نه! بی قبر است

اگر سلام تو  آتش به سینه ات افروخت

از آن دریست که روزی میان آتش سوخت

مرا ببخش نمی خواهم آتشت بزنم

چگونه گویم از آن روز خاك بر دهنم

ز هُرم شعله ی دَر یاس را که پژمردند

در آن هجوم علی را به ریسمان بردند

میان تلخیِ آن صحنه غبار آلود

شکست قامت آن مرد و مدینه شاهد بود

از آن غروب غم انگیز چند سال گذشت

که باز خاطره ی کوچه از خیال گذشت

مدینه همدم اندوه دودمان علیست

و باز شاهد مردی ز خاندان علیست

که باز آمده آتش در آستانه ی او

هزار شکر که محسن نداشت خانه ی او 

یعنی خدا رو شكر زن بارداری بین این در قرار نگرفت،نانجیب نوشت:معاویه! وقتی اومدم پشت در ایستادم،صدای نفس كشیدن های فاطمه رو میشنیدم...برای كسی داری روضه میخونی كه حضرت فرمود:گویا می بینم تو كوچه نا نجیب چنان سیلی زد،هر دو گوشواره رو زمین افتاد...معاویه! وقتی صدای نفس كشیدنا رو شنیدم،چنان با لگد به در زدم،صدای شكستن استخونارو شنیدم...

بر جبینش خصم بار ننگ زد

دید بار شیشه دارد سنگ زد

رسیده اند که از باغ لاله را ببرند

امام صادقِ هفتاد ساله را ببرند

شما الان یه پیرمرد وارد مجلستون بشه،همه بلند میشن احترام می كنن،جای خوبشون رو به پیرمرد میدن،صندلی براش میارن میگن:پاش درد می گیره....نانجیبِ حرومزاده،سوار بر مركب،می دید امام صادق با دست بسته پشت سرشه،مرتب اسب رو هی.. می كرد ،مَركب تندتر برِ،این پیرمرد هی رو زمین می افتاد....نمی دونم پیر مرد هفتاد ساله سخت ترِ رو زمین بیوفته با دست بسته،یا دختر سه ساله! حداقل اینجا تازیانه نمی زدن،اما اون دختر سه ساله  وقتی رو زمین می افتاد تازیانه می زدن،حسین....

تصورش چقدر سخت میشود ای وای

بزرگ طایفه در کوچه میدود ای وای

کسی نگفت مگر پیر مرد بردن داشت

تن نحیف مگر تازیانه خوردن داشت

میان گریه آرام او بلند نخند

به دست بی رمقش لااقل طناب نبند

میان سینه او روضه ی مدینه به پاست

طنین روضه اش از وای مادرش پیداست

عزیز فاطمه را بی اراده می بردند

همه سواره و او را پیاده می بردند

دوید و از نفس افتاد پشت آن مرکب

دوید و از نفس افتاد گفت یا زینب

اگر چه رفت ولی قامتش خمیده نبود

به نی مقابل چشمش سر بریده نبود

اگر چه رفت ولی سلسله به شانه نداشت

به جای جای تنش رد تازیانه نداشت

در احتضارِ، زهر جفا کرده دلش رو پاره پاره

آروم نداره، انگار اسیرِ نعلای ده تا سواره

از این امام مو سفید کردن همه قطع امید

پا رو به قبله است خوب بسه

هر چی غم و محنت کشید

آقام آقام آقام...

غربت همینه، بانیِ هیئت داره هر روزه مدینه

سخت ببینه، قرآنِ زینب پخش و پا روی زمینِ

 غریب که گیر آوردنش

با زانو افتاد رو تنش

سه ساعتی زد دست و پا

 زجرش دادن تا کشتنش

حسین غریب مادرم...

 هر جوری بود،امام صادق وقتی اومد تو مجلس منصور ملعون ،ربیع بابای این كسی كه اومده دنبال امام صادق،میگه: دیدم منصور سه بار قصد جان امام صادق رو كرد،اول یه قدری شمشیر رو از نیام بیرون كشید،دوباره شمشیر رو غلاف كرد،بار دوم قدری بیشتر شمشیر رو بیرون كشید دوباره غلاف كرد،بار سوم شمشیر رو كامل بیرون آورد،میگه:دیدم دستش لرزید،شمشیر روی زمین افتاد،دوید حضرت رو بغل كرد،با احترام آقا رو برگردوند،گفتم:چی شد؟ من كه دیدم قصد جان امام صادق رو كردی...گفت:آری،بار اول پیغمبر رو دیدم،خشمگین داره نگام میكنه، گفتم شاید دارم بد می بینم،توجه نكردم،بار دوم دیدم پیغمبر باز غضبناك جلو اومد،باز توجه نكردم...بار سوم وقتی قصد جانش رو كردم،پیغمبر جلو اومد،فرمود: منصور اگه یه مو از سر پسرم كم بشه،كاخ رو  روی سرت ویرون می كنم....یه شمشیر برهنه دید پیغمبر،الهی بمیرم،برا اون خانمی كه اومد بالا تل زینبیه،نگاه كرد،یه عده شمشیر می زدن،یه عده سنگ می زدن...روضه خونا میگن:یا رسول الله كجا بودی كربلا؟ اما اگه پیغمبر نبود زینب نمی گفت: "یَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ،مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ، مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا...."

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 52
  • آی پی دیروز : 562
  • بازدید امروز : 103
  • باردید دیروز : 5,510
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 33,735
  • بازدید ماه : 96,837
  • بازدید سال : 1,138,978
  • بازدید کلی : 19,644,806