loading...

آئین مستان

متن مناجات با امام زمان,مناجات با امام زمان,امام زمان,متن مناجات,متن مداحی شهادت حضرت رقیه,متن مداحی شب سوم محرم,مداحی شهادت حضرت رقیه,مداحی شب سوم محرم,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2145 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1701 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1243 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 678 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 619 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 585 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3478 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6676 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2826 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3739 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3537 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3647 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7226 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4936 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5876 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4354 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5522 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4165 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1761 زمان : نظرات (0)

 

دل زقید غمت ای دوست رها نتوان كرد

هست دردی غم عشقت كه دوا نتوان كرد

می توان دین و دل و عقل زكف داد ولی

رشته ی زلف تو از دست رها نتوان كرد

تا دل جام نشد خون به لبانت نرسید

از تو بی خون جگر كام روا نتوان كرد

آقای من....

به ره كعبه به پا و به ره عشق به سر

زآنكه طی مرحله ی عشق به پا نتوان كرد

اگه می خوای به معشوقت برسی باید با سر بری، نباید هیچ گونه تعلل ، هیچ گونه تردیدی داشته باشی، یكی از شهدای كربلا، جناب مسلم بن كثیر، من شاهد مثال برا این بیت بیارم زود رد شم، امشب حرف زیاده، فقط می خوام بگم این مسلم بن كثیر جانباز جنگ جمله، در ركاب امیرالمؤمنین علیه السلام جنگیده، جانباز شده، درود خدا به جانبازها، به اون هایی كه عضوی از بدن رو دادن، مسلم كثیر جانبازه، از ناحیه پا، اما بازم، خودش رو رسوند به ابی عبدالله، نگفت من كه تو جنگ جمل پامو دادم، بازم رسوند، همچین كه فهمید پسر علی غریبه، با این كه بهانه داشت، تو قرآن هم می گن، لیس علی اعمی حرج، به نابینا حرجی نیست و هم اونی كه از ناحیه پا، لنگ باشه، مصدوم باشه، این ها می تونن جنگ نرن، اینها عضوشون رو هدیه كردن، اما بازم بهانه نیاورد، گفت:كسی كه می خواد جونش رو فدا كنه باید تا آخرین لحظه باشه، ثابت قدم بود، اومد خودش رو فدای حسین كرد، جانم به این شهدا، یكی پس از دیگری قیامتند اگه بری تو وجودشون،

به ره كعبه به پا و به ره عشق به سر

زآنكه طی مرحله ی عشق به پا نتوان كرد

چون نكو بنگری ای دل، دل و دلدار یكی است

آری از یكدیگر این هر دو جدا نتوان كرد

اشك مظلوم كند خانه ی ظالم ویران

در ره سیل بلی خانه بنا نتوان كرد

می گن این خانم سه ساله زهرای كربلا بوده، اینقدر گریه كرد، این گریه قیامتی به پا كرد، آخه از مادرش یاد گرفته، امشب شب ناله است، شب زمزمه است، اومدی برا كسی گریه كنی، كه هیچكی به اندازه ی این خانم، واسه حسین گریه نكرده، جانم، نه فقط از لحاظ ظاهری، نه، نه فقط از لحاظ ظاهر شبیه مادرش بود، مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره، شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند، بین در و دیوار رفت، تو كوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره، آخرسر اومد تو بیابونها شروع كرد گریه كردن، آی اونهایی كه می گن این گریه ها الكیه، گوش بدن، اونایی كه می گن بسه چقدر گریه می كنید، دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد، این ها گریه هاشون شروع شد، خسته نشدید، هرسال گریه می كنید، ما گریه مون رو از رقیه بلدیم، آخه می گن این دختر اینقدر گریه كرد، تا آخرش به آقاش رسید، به امامش رسید، ماهم اینقدر گریه می كنیم، ایشاءالله یه روز آقامون بیاد، امشب خیلی ها براشون شب عاشوراست، بریم در خونه ی این خانم سه ساله، گریه ای كه خانم رقیه كرد، گریه ی ضعف نبود، گریه، گریه ای بود كه همه بفهمند، ظالم كیه، ظلم كیه، گریه كرد كه برو ببین الان اثری از دارالاماره، اثری از كاخ یزید نیست، فقط برو ببین تو این شهر برا خانم چه حرمی درست كردن، چقدر جلال داره، چقدر جبروت داره، حالا داره با ، باباش حرف می زنه:

دیشب مدینه بودم و می گفتم می خندیدم

لالایی هات تو گوشمه رو دستت آروم خوابیدم

ای وای بازم خواب می دیدم

دیشب داداش علی اومد به روی دستام بوسه زد

می گفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم

ای وای بازم خواب می دیدم

دیشب دیدم كه عمه جون با قاسم اومد خونه مون

می گفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدم

ای وای بازم خواب می دیدم

چرا این خوشی ها همه اش خوابه

دیشب میون دفترم برای داداش اصغرم

عكس عمو رو با علم كنار دریا كشیدم

اینم بازم خواب می دیدم

یه روز جاموندم ازهمه به روی دست فاطمه

چشام می رفت كه خواب بره با سیلی از خواب پریدم

كاشكی اینم خواب می دیدم

چرا تلخی ها تو بیداریه، از بالای ناقه افتادم، تو بیابون تاریك داشتم دق می كردم، یه وقت دیدم سرم تو بغل یه مادره، حسین............

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 521
  • آی پی دیروز : 581
  • بازدید امروز : 5,009
  • باردید دیروز : 5,627
  • گوگل امروز : 34
  • گوگل دیروز : 26
  • بازدید هفته : 17,060
  • بازدید ماه : 80,162
  • بازدید سال : 1,122,303
  • بازدید کلی : 19,628,131