بی تو چی سر من، آورد آقا کوفه
تنها موندم اینجا، نیا کوفه نیا کوفه
خیلی بی وفا اهل دنیا کوفه
تنها موندم اینجا، نیا کوفه نیا کوفه
به جز یک پیر زن تنها
نکرد کسی به روم در وا
سفیر تو شده دیگه، غریب و بی کس و تنها
بیا برگرد نیا اینجا، که کینه دارن از ما
با من اینجوری کردن پس سر تو چی میاد آقا
نیا آقا که اینجا خولی و شمر و صنان داره
نیا آقا توی این شهر رقیه ات میشه آواره
امون ای دل امون ای دل
من که دل بریدم از این شهر باطل
ای وای از غریبی
امون ای دل امون ای دل
هر گوشه توی این شهر آقا داره قاتل
ای وای از غریبی
امون ای دل امون ای دل
آقا خیلی شدم مضطر، شنیده ام حرمله آخر
که داره می رسه از راه علی اصغر
می سازه نیزه آهنگر، سفارش داده شمر خنجر
الهی که توی گودال به دست شمر نشی بی سر
بیا برگرد از اینجا که سرت میره روی نی ها
چی دیدم که دلم زاره، یکی که دختری داره
می گفت که از سفر واست میارم بابا گوشواره
بیا برگرد که این ها بی حیا و دزد ناموسن
بیا برگرد که اینجار محجر و گوشواره می دزدن
بیا برگرد که اینجا سرت میره روی نی ها
زن و بچه ات رو بعد از تو کنیزی می برن آقا
نیا آقا که اینجا خولی، شمر و صنان داره
نیا آقا توی این شهر رقیه ات میشه آواره
امون ای دل امون ای دل