عمو در عشقت شدم حل تا
معمّای عشق و حل کردم
منو وقتی که بغل کردی
بهشتو انگار بغل کردم
بهت قول دادم که پات باشم
به قولم آیا عمل کردم؟
زره اندازهم نبود اما
باز خداروشکر که کفن دارم
خداروشکر که نشونت دادم
تو جسمم روح حسن دارم
گفتی به عمه ببین قاسمو
شبیه حسن بسته عمامهشو
عمه میگفت خوشبهحالش خدا
نوشته شهیدِ حسین نامشو
به عشقت اسیرم، برا تو میمیرم
سرم رو خاکه، فدا میکنم
تموم وجودم رو نذر تو کردم
منم مثل بابام کرم میکنم
عموی غریبم.......
عمو از عشقت شدم آباد
غریبیت اما خرابم کرد
به دست باد رفته گلبرگم
غمت شد آتش گلابم کرد
رسیدی بالا سرم وقتی
سم مرکب آسیابم کرد
رد ششیر رو تنم افتاد
ردّ نَعلا روی لبم افتاد
همین که افتادم از مرکب
تو حرم عمه زینبم افتاد
دیدی شکسته شده پهلوهام
حالا یهکمی مثل مادر شدم
مثِ عسل بس که کش اومدم
حالا تازه هم قد اکبر شدم
پر از آه و نالهم، بَده خیلی حالم
دارم مادرم رو صدا میزنم
تَرَک خورده شیشهم، جلو قوم و خویشم
مث مرغ پرکنده پا میزنم
عموی غریبم.......