الا یاران من ، میعاد گاه داور است اینجا
بدن ها غرق خون سرها جدا از پیکر است اینجا
ملک قرآن بخوان در خاک روح انگیز این وادی
که هفتاد و دو گل از باغ عترت پر پراست اینجا
نیازی نیست گل ریزد کسی در مقدم مهمان
که صحرا لاله گون از خون فرق اکبر است اینجا
مگر نه در نماز عشق می باید وضو از خون
وضوی من زخون حلق پاک اصغر است اینجا
شود جان عمویی همچو من قربانی قاسم
که مرگ سرخ بروی از عسل شیرین تراست اینجا
شود حل مشل بی آبی اطفال معصومم
که سقا با دوشم خون فشان آب آوراست اینجا
نه تنها از سر مردان جنگی سر جدا گردد
به نوک نیزه طفل شیر خوارم را سر است اینجا
مبادا کس در این صحرای خونن نام آب آرد
جواب العطش شمشیر وتیرو خنجر است اینجا
الهی دخت زهرا پای در گودال نگذارد
که کعب نی ، جواب یا اخای خواهر است اینجا
عجب نبود گرابناء بشر گریند خون برمن
که از خون گلویم رنگ ، موی مادر است اینجا