با رفقا مدینه بودیم آقا
میون صحن سرات حوض های پر آب می دیدم
یادم می رفت همۀ زندگیم و
وقتی گنبدت رو زیر نور آفتاب می دیدم
جلو ضریح همه سجده کردیم و
یه دفعه دیدم، نگو خواب می دیدم
چه صفایی داره که ببینی اربابت حرم داره
چه صفایی داره که ببینی گنبدش علم داره
آقایی که مثل بی بی فاطمه خیلی کرم داره
بی حرم حسن جان..............
هر کسی که مدینه رفته آقا
میدونه بقیع تو تاریکی چه غربتی داره
نه سایبون نه یه دونه روضه خون
نه آقا سینه زنا نه بچه هیئتی داره
با مددت شیعه میبینه یه روز
که بقیع هم مثل کربلا چه هیبتی داره
امون ای دل هر آزاده ای هم آقا حرم داره
امون ای دل غصۀ بی حرمی تو این دلم داره
امون ای دل هوای زیارتت رو مادرم داره
بی حرم حسن جان..............