ای محمد ای رسول بهترین کردارها
حسن خلقت شهره در اخلاق ها رفتارها
در بیان بند می آید زبان ناطقان
قامت مدحت کجا خلعت گفتارها
بال رفتن تا حریمت را ندارد این زبان
قاب قوسینت کجا مُرغک پندارها
اشهد ان لا اله جز خدای دین تو
اشهد انت النبی ای احمد مختارها
طفل ابجد خوان تو سلمان سیصد ساله ات
استوار مکتب ایثار تو عمارها
هر که منصوب تو رنگ و بویش میدهن
شاهد حرفم گلاب و شیشه عطارها
کی رود از خاطرم یادت که از روز ازل
کنده اند اسم تورا بر سنگ دل حجارها
وقت رزمت آنچنانی که میان کارزار
رو به تو آرند وقت خستگی کرار ها
سنگ می خوردی و می گفتی که ایمان آورید
کس ندیده از رسولی این چنین ایثارها
بارها بال پرت درهم شکست از کینه ها
بال پر دادای به دست جعفر طیارها
با عیادت از کسی که بارها آزرده ات
روح ایمان را دمیدی بر دل بیمارها