امون ای دل، امون از غریبی
بی قرارم بی قرارم کنار بستر مادر
بی قرارم بی قرارم از خونِ ریخته رو معجر
خیلی وقته مادرم رمق نداره
شده مثل گل پرپر، شده مثل گل پرپر
وای دیگه نفسش جا نمیاد، دستاش بالا نمیاد
تو خلوت خونه ی علی صدای زهرا نمیاد
امون ای دل، امون از غریبی
مدینه شاهدی که مادر ما بی گناهه
کار بابا بعد مادر گریه و ناله و آه
آخه مادرم براش یه تکیه گاه
برا اون زهرا سپاهه، برا اون زهرا سپاهه
وای دیگه نفس آخرشه، غم تو چشم ترشه
یه وقت دیدم لکه ی خون، روی پر معجرشه
امون ای دل، امون از غریبی
تو مدینه تو جوونی موی مادرم سفید شد
توی آتیش دست پا زد امید ما ناامید شد
می سوزه دلم چقدر برای محسن
که نیومده شهید شد