بهار می رسد از راه آن زمانیکه
رسد از کعبه انا المهدی تو بر گوشم
سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد
میان روضه ولی با تو زود می جوشم
بدون روضه ببین دست های سینه زنت
گرفته زانوی غم را میان آغوشم
هزار شکر که تا چند سال عیدم را
برای مادرت از ابتدا سیه پوشم
بقیع گریه کن روضه های مادر توست
کنار تربت زهرا نکن فراموشم
یا صاحب الزمان