loading...

آئین مستان

اشعار شهادت و وفات

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3721 زمان : نظرات (0)

امشب روضه مو اینجوری شروع می کنم،روز مادرانو و همسران شهداست،مجلس به پاست به یاد بی بی اُم البنین مادرشهید،همسر شهید...امشب با یاد شهدا بریم درِ خونه ی اُم البنین...

 شهید علی اکبر رضایی منش،سال شصت و دو مفقود شده در کردستان،تا الان مادرش دَرِ خونه رو نمی بنده،میگه:عزیزم از سفر میاد،پسرم بر میگرده..میگن:وقتی بارون میاد،از خونه میاد بیرون..بهش میگن: مادر!بیا سردِ...میگه:نه الان پیکر بچه ام زیر بارونِ...وقتی برف میاد،ازخونه میاد بیرون..مادر! مریض میشی،حالت بد میشه...میگه:شماها نمی فهمید،من مادرم،بدن بچه ام الان زیر برف و بورانه....

 یه مادری هم مدینه منتظربود مسافرش برگرده،ولی نه مسافر خودش،از بچگی براش مادری کرده،حسینم! من خدمت گذار شمام....

گفت:اون مادر شهید،احمدش رفت،والفجر مقدماتی شهید شد،همسایه ها فامیل اومدن گریه می کردن،چیزی نمی گفت،عملیات بعد ابوالقاسمش رفت شهید شد،دو تا پسر داد،به شوهر گفت:چرا نشسته ای؟پاشو اسلحه ی بچه هام رو بردار،همه دارن آماده میشن، رفت،والفجر هشت شد،همه اومدن،زن ها اومدن،فامیل اومدن توی خونه،خیلی بی تابی می کردن،جوانات رو از دست دادی،شوهرت رو از دست دادی..میگن:یه وقت بلند شد به سینه میزد،می گفت:

 تموم زندگیم مال حسینِ

دلم همواره دنبال حسینِ

 خودش رفت،توی اون حج خونین سال شصت و شش،گفته بود: حالا نوبت منِ،رفت،صف اول برائت از مشرکین شهید شد، "شهیده کبری تلخابی"...

 عرض روضه من باشه،منم یه مادری رو میشناسم،همش صدا می زد:تموم زندگیم مال حسینِ.....

 امشب مدینه ات رو بگیر،از بی بی اُم البنین مدینه بگیر،بری بین الحرمین،سر به دیوار بذاری براش روضه ی اباالفضل بخونی...

این گدا سوی مدینه سفری میخواهد...

تا بیاید حرمت راهبری می‌خواهد

 سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش

سلام من به بقیع و چهارقبر رفیعش

 مرحوم مامقانی نوشته در کتاب تنقیح المقال...: وقتی بشیر آمد وارد مدینه شد،مردم رو جمع کرد،بی بی ام البنین آمد،بی بی جان! بچه هات رو کشتن....از حسینم چه خبر؟ دستای علمدار کربلا رو جدا کردن..از حسینم چه خبر؟ بی بی جان! نبودی عمود آهن به سر پسرت زدن... از حسینم چه خبر؟ بی بی جان با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن... یه وقت صدا زد ای بشیر! " قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی " بندهای دلم رو پاره کردی..." أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین " همه ی زندگیم فدای حسین...همه ی بچه هام فدای حسین...

  تموم زندگیم مال حسینِ

دلم همواره دنبال حسینِ

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1115 زمان : نظرات (0)

بابا، محاله که بی رضا زنده بمونم
بابا، توی راه اشهدم دارم رو میخونم
بابا، سلامت رو به داداشم میرسونم

بابا، میسوزم از این غم
از غم میمیرم  من امشب
روضم شده مثل زینب
وای وای امون از غریبی

بابا، تا که از راه رسیدم به احترامم
بابا، مردم قم همگی دادن سلامم
بابا، با گل اومدن که خواهر امامم

بابا، دیگه نیمه جونم
مثل برگای خزونم
زنده نمیخوام بمونم
وای وای امون از غریبی

بابا، دیگه از عمر و از این زندگی سیرم
بابا، نامه ی داداشمو رو دست میگیرم
بابا،  زیر لب رضارضا میگم میمیرم

بابا، شنیدم کربلا
راس جدمون شد جدا
زینب رفته شام بلا
 
وای وای امون از غریبی


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 7186 زمان : نظرات (0)

یک صبح مى ‏شود که برایم دعا کنى

یا نیمه شب به شوق نمازم صدا کنى

مرغ دل از قفس تن به درکشى

در آسمان صحن و سرایت رها کنى

+بی وفا نباش،زود به زود برو قم،دست ادب رو سینه بذار،بگو:یا فاطمه...یه جوری گفتم یا فاطمه! یاد این شعر افتادم:

یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم

گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم

+مدینه روضه میخوندیم با صدای آهسته؛آخه اونجا اگه بلند بلند گریه کنی بی احترامی میکنند،قانون مدینه همیشه همین بوده،وسط روضه یه پیرمرد آمد دست گذاشت رو شونم گفت:روضه خوان یه سوال دارم؛چند روزه دارم میگردم قبر مادرم رو پیدا نمیکنم،اگه بلدی به من بگو ... جدی میگفت ... خیلی جدی ...

ما را به پادشاهى عالم در آورى

یعنى که در حریم بلندت گدا کنى

امروزه کاینچنین به کرامت زبانزدى

تا رستخیز بهرِ شفاعت چها کنى

تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى

ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى

+قربون کبوترای حرمت امام رضا،دلم تنگ شده برات،دلت مشهد نمیخواد دلت هوای پنجره فولادش رو نکرده! حضرت معصومه رو التماس کن

تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى

ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى

این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست

+به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد،یادش میاد اون روزی که برادر میخواد از مدینه حرکت کنه،بی بی ها،دخترا، همه رو گفت بیاید برا من گریه کنید، آقا گریه پشت سر مسافر خوب نیست، فرمود:گریه کنید! اون مسافری که به وطن برمیگرده پست سرش نباید گریه کرد...حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا،خاندان،اهلبیت...شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن،برادراشو کشتن،خاندانش رو کشتن...مریض شد این صحنه ها رو دید،قربونت برم...فرمود:من رو قم ببرید،خدا روشکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببرید...آخه فرمود: از پدرم شنیدم که موسی بن جعفر فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست...راهی هم از ساوه تا قم نبود...فدای عمه جانت بشم...عصر روز یازدهم جایی رو نداشت بره...همه رو سوار کرد؛کجا میخوان ببرنت زینب

+بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛مریضه؛مردم قم همه جمع شدن،همه احترام کردن؛همه دست ادب به سینه گذاشتن؛بزرگ خاندان اشعری آمد،خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود...آی بی بی! میدونی شهر شام چه خبر بودهمه جمع شدن اما کسی دست ادب به سینه نذاشت؛مردای شام دستاشونو مشت کرده بودن،سنگ آماده کرده بودند؛کسی دختر  ناقه ی دختر علی رو هدایت نکرد؛بی بی همه تازیانه ها آماده بود...

خودم دیدم که عمه...

+ای بی بی ای کاش من شهر شام بودم وقتی اون دستای نامرد بلند میشد یه دستو نیگه میداشتم  میگفتم این دخترا تازیانه کم نخوردن...سیلی کم نخوردن...ای حسین....

این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست

حرفى ز بى وفایى و ظلم زمانه نیست

در دست‏هاى مردم شهر تو سنگ نیست

یعنى سلام مردم تو وحشیانه نیست

سیلى نزد کسى به رُخ داغدار تو

اینجا خبر ز خون دل و دردِ شانه نیست...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1587 زمان : نظرات (0)

دم آخر بی تو چشه من گریونه
سفر سخت من ناتموم میمونه
دیدی منو کشت آخر جدایی
کارم تمومه،رضا کجایی

خواهر تو آخر از پا افتاد
تو دیار غربت تنها جون داد
حالا که خواهر از دیدنت محرومه
تو بیا تا اینجادیدن معصومه

جونی برای سفر ندارم
بیا که از تو خبر ندارم
خواهر تو اومد دنبال تو
ولی بی خبر موند از حال تو

خواهر تو آخر از پا افتاد
تو دیار غربت تنها جون داد
واسه ی معصومه شب اشکه امشب
زیر لب میخونه چی کشیده زینب

تموم لشکر دور برادر
کنار گودال رسیده مادر
یه بدن بی سر،بین گودال
خواهری که پیشش رفته از حال

یه جوریم انگار خیلی پیرم
روی پای عمه از حال میرم .....

حسین


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1507 زمان : نظرات (0)

دنیا نیومده دنیای منی

درمون همه دردای منی

ذکر روی لب های منو

محسن جان آقای منی

مظلومی آقا مثل حسین بی کفن

مظلومی آقا مثل آقام امام حسن

مظلومی آقا برات بمیره سینه زن

اول شهیدو ز نسل ساداتی

شافع عاشقان روز مکافاتی

تو به مظلومیت فاطمه اثباتی

یا محسن، یامحسن...

دنیا نیومدی والله آقا

بودی بالا سر ناموس خدا

حتما میشدی یک یار حسین

بودی اگه آقا تو کرب و بلا

مظلومی آقا هرچی بگم ازت کمه

مظلومی آقا قصه ی تو پر از غمه

مظلومی آقا شریک درد فاطمه

میخونم من از تو نه یک دهه پیوسته

تا بشن تموم عالم از اشکم خسته

چاکر تو محسن ذلیل زار خسته

یا محسن، یامحسن...

ای دشمن تو مقبوض خدا

مظلومیت جانسوز خدا

ای تو سند پیروز خدا

تاریخ غم هر روز خدا

مظلومی آقا زنده تو هر آه علی

مظلومی آقا روضه ی جانکاه علی

مظلومی آقا شهید در راه علی

پاکی و زلالی دقیق مثل شیشه

به خدا که عشقت تو دلم همیشه

روضه ی فاطمه بی اسم تو نمیشه

یا محسن، یامحسن...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1267 زمان : نظرات (0)

نهال نارسیده ام، بأیّ ذنبٍ قتلت
گل ز شاخه چیده ام، بأیّ ذنبٍ قتلت

کنار گاهواره ای که ساختم برای تو
آه ز دل کشیده ام، بأیّ ذنبٍ قتلت

بأیّ ذنبٍ قتلت...

من از ملائکِ خدا میان دود و شعله ها
به گوش خود شنیده ام، بأیّ ذنبٍ قتلت

خودت زبان باز کن و برای شیعیان بگو
ماه به خون تپیده ام، بأیّ ذنبٍ قتلت

شکسته سینه هستم و ذکر لب من است این
با نفسِ بُریده ام، بأیّ ذنبٍ قتلت

بأیّ ذنبٍ قتلت...

حیف نشد که در بغل، بگیرمت و ببوسمت
کودک داغ دیده ام، بأی ذنبٍ قتلت

تو هم بلند شو بگو برای یک دفعه به من
مادر قد خمیده ام، بأیّ ذنبٍ قتلت

بأیّ ذنبٍ قتلت...

 

تعداد صفحات : 9

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 201
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 1,825
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 1,825
  • بازدید ماه : 104,368
  • بازدید سال : 1,146,509
  • بازدید کلی : 19,652,337