این غصه ات بالاترین داغ محرم
شرمنده ی خشکی لبهای تو زمزم
با گریه پاسخ داده ای هل من مُعینت
کوچک ترین قربانی صحرای ماتم
از تارو پوده حنجره پاشیده ی تو
قاب ضریح حاجت عیسی ابن مریم
مردی شدی تا روبروی تیغ رفتی
هرگز ندیده بودمت اینقدر محکم
شاید برای استقامت دیر باشد
بد جور دارد میرسد تیر مُسمم
شکل گلویت را عوض کرده است این تیر
چیزی نمانده از تو جز یک طرح مبهم
گهواره ی خالی و پژواک صدایت
دارد هلاکم میکند آهنگ این غم
لالایی آرام مادر تا أبد شد
موسیقی سینه زنی ها زیر پرچم
برپای این پرچم تمامی گریه کردم
عیسی، سلیمان، نوح، موسی، شیث و آدم